در سرتاسر جهان، هیئت‌های مدیره شرکت‌ها، مدیران عامل و مدیران سطح C برای نوآوری بیشتر، کارایی بالاتر، فرهنگ پویاتر و قدرت مالی فشار می‌آورند. “خوب” به اندازه کافی خوب نیست: امروز هدف چیزی کمتر از بهترین ها نیست. در عین حال، محیط کسب و کار جهان متلاطم است و بازارها به سرعت در حال ظهور و تکامل هستند و خطرات کسب و کارها بیش از همیشه است. وظایف خاص یک سازمان هر چه باشد، خواه نوآوری بیشتر، مشتری محوری یا حتی مجبور به ادغام فرهنگ های شرکتی به دلیل ادغام یا اکتساب باشد، واقعیت این است که بسیاری از این ابتکارات تحول شکست می خورند. در واقع، تحقیقات خود من به من می‌گوید که اکثر تحولات کسب‌وکار با شکست مواجه می‌شوند، و این ربطی به داشتن چشم‌انداز اشتباه یا استراتژی معیوب ندارد.

اگر رهبران تمایلی به پذیرش اختلال نداشته باشند، نمی توانند انتظار تحول داشته باشند.

دلیل اصلی شکست تحولات این است که رهبران تمایلی به پذیرش اختلال – از جمله اختلال در نقش خود ندارند. اگر مدیران سطح بالا به وضوح به تحول خود متعهد و مشتاق نباشند، به سادگی نمی توانند از دیگران انتظار داشته باشند که تحول فرهنگی را به واقعیت تبدیل کنند. تحول موفقیت آمیز بستگی به این دارد که مدیر عامل و سایر مدیران سه حرفی با عناصر زیر مقابله کنند، که من آنها را 7 کلید غیرقابل مذاکره برای تبدیل شدن به یک رهبر تحول آفرین می نامم.

بزرگ فکر کردن و متفاوت اندیشیدن، از مدیر عامل شروع می شود

اگر تفکر در اوج تغییر نمی کند، فایده ای ندارد که از افراد در سطوح پایین تر بخواهیم تفکر خود را تغییر دهند. پیشرفت در مواجهه با تغییر سخت است، و این اتفاق نمی افتد مگر اینکه رهبران ارشد یاد بگیرند که الگوهای فکری خود را تغییر دهند و این کار را در مقیاس کافی انجام دهند. اگر همه با همان الگوهای فکری منسوخ ازدواج کرده باشند، چگونه می‌توان تغییر واقعی ایجاد کرد؟ تغییر واقعی با تغییر در نگرش شروع می شود و از اوج شروع می شود.

درک ارزش آسیب پذیری

دانستن اینکه چه زمانی و چگونه آسیب پذیری را بپذیرید و ریسک های حساب شده را بپذیرید، چیزی است که هر مدیر ارشد باید بداند. به تاریخچه خود نگاه کنید و احتمالاً متوجه خواهید شد که پیشرفت های شما در اثربخشی تنها پس از شناسایی خطر یا آسیب پذیری، مالکیت آن و رفع آن رخ داده است. مطمئناً بررسی نقاط قوت مهم است، اما پرداختن به نقاط ضعف نیز به همان اندازه حیاتی است.

دانستن چگونگی مالکیت و توسعه نقاط قوت

هیچ‌کس نمی‌خواهد که یک لاف‌زن سرسخت شرکت خود را رهبری کند، اما سازمان‌ها به رهبرانی با نقاط قوت قابل تشخیص نیاز دارند. همانطور که باید مهارت هایی را داشته باشید که نیاز به بهبود دارند و به آنها توجه کنید، باید نقاط قوت خود را به نفع خود (و شرکتتان) بشناسید و از آنها استفاده کنید. این نیاز به غرور یا تکبر ندارد، فقط صداقت – یکی دیگر از ویژگی های کلیدی یک رهبر.

شجاعت برای اقدام

رفتن از برنامه ریزی به اجرا همیشه آسان نیست، اما تغییر در غیر این صورت نمی تواند اتفاق بیفتد.

شما می توانید تمام روز در مورد کارهای بزرگی که شرکت شما قرار است انجام دهد صحبت کنید، اما این جایگزینی برای انجام واقعی آنها نیست. اجرای برنامه‌ها پس از صحبت‌های زیاد، از ترس ناامید شدن افراد، ممکن است سخت باشد. آنچه رهبران تغییر مؤثر را از رهبران غیر مؤثر جدا می کند، گذاشتن چکمه ها روی زمین و انجام کارها است. آیا رفتن از ایده به اجرا خطراتی دارد؟ بله، اما بهترین رهبران ریسک را به خوبی درک کرده و مدیریت می کنند.

احساس امتیاز به جای واجب بودن برای فرصت

با رهبران تجارت تحول آفرین صحبت کنید (همانطور که من انجام داده ام) و متوجه خواهید شد که همه آنها دارای یک “ذهنیت ممتاز” هستند. آنها سپاسگزارند که بخشی از چیزی بزرگتر از خودشان هستند و مفتخرند که در تحول واقعی کسب و کار شرکت کنند. داشتن این چارچوب ذهنی می‌تواند سوخت عالی برای دستیابی به سرعت فرار از منطقه آسایش و یادگیری پذیرش اختلال لازم برای تحول مثبت باشد.

با وجدان و هوشیار باقی بماند

بسیاری از تحولات شرکتی به کار سخت ساده و پایبندی به آن بستگی دارد. ایجاد تعادل بین نیاز به اقدام و نیاز به آگاهی از تأثیر آن اقدامات می تواند چالش برانگیز باشد. رهبر تحول آفرین، اما نه در گذشته امن و نه در آینده بی حد و حصر، بلکه در اینجا و اکنون زندگی می کند. و انجام این کار به طور مؤثر مستلزم انجام عملی است و در عین حال با وجدان و هشیار در مورد کیفیت کار در تمام طول انجام می شود.

تمایل به اصلاح دوره

هیچ رهبر، هر چقدر هم که ماهر باشد، نمی تواند آینده را کاملاً پیش بینی کند. رهبران خوب ممکن است بیشتر اوقات به درستی عمل کنند، اما هیچ کس نمی تواند بداند که فردا یا روز بعد چه عواملی وارد عمل می شوند. به همین دلیل است که رهبر تحول‌آفرین مؤثر می‌تواند تشخیص دهد که چه زمانی یک برنامه عملی از مسیر خارج می‌شود، برنامه‌ای برای تنظیم مجدد اقدامات ایجاد کند و ببیند که تیم و پروژه با موفقیت به مسیر صحیح هدایت می‌شوند. پس از کار با رهبران کسب و کار برتر در سراسر جهان، من اهمیت و ماهیت تحول کسب و کار در قرن بیست و یکم و کلیدهای ایجاد تغییر را درک می کنم. من شما را تشویق می کنم که با من تماس بگیرید تا در مورد آنچه که برای حفظ رهبری و فرهنگ استعداد لازم برای موفقیت در دنیای امروز لازم است بیشتر بدانید.