راهکارهای سازگاری با تغییرات اقلیمی در شهرها

35,000تومان

شهرها بخشی از مشکلات تغییر آب‌وهوا هستند. بااین‌حال شهرها بخش اصلی برنامه‌های کنترلی به‌شمار می‌روند. این گزارش، تحلیلی بر نقش شهرها و نواحی پایتخت در کشورها در حل مشکل تغییر آب‌وهوا ارائه می‌دهد. شهرها بخش عمده‌ای از انرژی جهان را مصرف می‌کنند؛ درنتیجه از تولیدکننده‌های اصلی گازهای گلخانه‌ای هستند. اراضی ساحلی و زیرساخت‌های شهری در معرض تأثیرات تغییر آب‌وهوا؛ ازجمله افزایش سطح آب و طوفان‌های عظیم هستند. این گزارش نشان می‌دهد که چگونه از طریق برنامه‌ریزی و مدیریت هوشمند آب‌وهوای شهری می‌توان به اهداف ملی آب‌وهوا و حداقل سیاست‌های اقتصادی به سیاست‌های محیط‌زیست دست‌یافت.

شش فصل اول ارتباط بین شهرسازی، مصرف انرژی و میزان CO2 آزادشده را تحلیل می‌کند. ظرفیت سیاست‌های محلی را در کاهش نیاز جهانی به انرژی و ارجحیت بین اهداف اقتصادی و محیط‌زیستی در مقیاس محلی تخمین می‌زند و سیاست‌های متمم و متقابل مانند ترکیب سیاست‌های رشد و ارزیابی و تعداد ابزار؛ ازجمله مدیریت سبز، سیاست‌های مالی موجود با استفاده از تأمین مالی جلسات و ابداعات محیط‌زیستی را علیه تغییر آب‌وهوا در سطوح محلی تخمین می‌زند.

یکی از مهم‌ترین پیام‌های این کتاب آن است که سیاست‌های شهری با استفاده از کاهش نیاز جهانی آب‌وهوا (مانند مالیات کربن) امکان‌پذیر است. این گزارش جهت اطلاع عموم از برنامه‌های تغییر آب‌وهوا، فعالیت‌های مهم کشورهای عضو OECD و ممالک غیرعضو است.

دکتر شفقتی – بهار 1397

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

مقدمه

تغییر آب‌وهوا به یکی از مهم‌ترین مسائل قرن حاضر تبدیل ‌شده است. انتشار گازهای گلخانه‌ای جهان تقریباً از سال 1970 دو برابر شده و به حدود معادل 74 گیگا تن دی‌اکسید کربن در سال 2005 رسیده است. بر اساس پروژه‌های سازمان توسعه‌ای و همکاری (OECD[1]) ادامه این روند منجر به افزایش 50 درصدی میزان گازهای گلخانه‌ای تا اواسط قرن بوده و دمای جهانی به حدود 4/2 – 7/1 درجه سانتی‌گراد قبل از دوره صنعتی در سال 2050 افزایش می‌یابد و در بلندمدت به میزان 4 تا 6 درجه سانتی‌گراد افزایش دما خواهیم داشت. حتی بدتر از آن سیستم طبیعی جذب کربن در سیاره تا اواسط قرن، بالا رفته و به‌احتمال‌زیاد تغییر آب‌وهوا بسیار حادتر خواهد شد. درحالی‌که به‌طور قابل‌توجهی مسائل عدم‌اطمینان در هزینه‌ها وجود دارد و به‌طورکلی به دلایل عدم‌مقابله با تغییرات اقلیم توافق‌های بسیار مهمی برای اقتصاد جهانی صورت گرفته است. استرن[2] در سال 2007 ادعا نمود که کل هزینه‌های اقتصادی و رفاه ناشی از سیاست‌های اجرایی در حدود 4/14 درصد متوسط سرانه مصرف در جهان است. متوسط سرانه در اثرات بازار و غیربازار حتی نگران‌کننده است. افزایش انتشار گازهای گلخانه‌ای به‌احتمال‌زیاد منجر به تحولات عظیم؛ مانند سیل و خشک‌سالی، طوفان‌های مرگبار، موج‌های عظیم و افزایش درگیری بر سر مواد غذایی و آب و منابع می‌شود.

برخورد با تغییرات آب‌وهوایی به مجموعه‌ی گسترده‌ای از ابزار نیاز دارد. اگر بخواهیم میزان انتشار را به حداقل 30% تا سال 2050 برسانیم؛ به‌عبارت‌دیگر برای جلوگیری از تداخل انسانی و به حداقل رساندن هزینه‌های مربوطه موافقت شد شماری از ابزارهای سیاست در محل قرار گیرد تا به‌عنوان ایجاد انگیزه‌های مناسب برای اطمینان از کاهش تولید گازهای گلخانه‌ای به کار رود. OECD تأکید می‌کند که سازوکار مبتنی بر بازار مانند شیوه‌های تجاری مالیات بر کربن یا هر دو باید عناصر اصلی از ترکیب سیاست برای کمک به ایجاد یک بازار جهانی کربن (OECD2009A) باشد. با این کار نیاز به حذف یارانه انرژی سوخت فسیلی و تخصیص مجدد منابع مالی را بر افزایش سرمایه‌گذاری در انرژی پاک تکمیل می‌کند.

شهرها نقش مهمی در دستور کار جهانی برای پرداختن به چالش تغییر آب‌وهوا دارند. امروز حدود نیمی از جمعیت جهان در شهرها زندگی می‌کند؛ تا سال 2050، این نسبت احتمالاً به دوسوم افزایش می‌یابد. شهرها مسئول بخش عمده‌ای از تولید ملی، نوآوری و اشتغال هستند و آن‌ها دروازه‌های کلیدی جریان شهرها، سرمایه‌ی فراملی و زنجیره‌ی عرضه جهانی هستند، همان‌طور که موتورهای کلیدی اقتصاد جهانی را تشکیل می‌دهند؛ بنابراین تعجب‌آور نیست که شهرها مصرف اکثریت انرژی تولیدی در سراسر جهان را شامل می‌گردند و سهم تقریباً مساوی از انتشار گازهای گلخانه‌ای در سطح جهان – بین 60 تا 80 درصد- را به عهده دارند. همه پیش‌بینی‌ها نشان می‌دهد که این روند به دلیل رشد جمعیت شهری ادامه خواهد داشت. رشد شهرنشینی به افزایش انتشار گاز  CO2کمک می‌کند، همچنین بسیاری از شهرها نیز به‌احتمال‌زیاد به تغییر آب‌وهوا کمک می‌نمایند.

تعداد زیادی از شهرها و مناطق تلاش می‌کنند تا مصرف انرژی و انتشار CO2 را کاهش دهند. در ارتباط دوسویه بین تغییر اقلیم و توسعه‌ی شهری، شهرها و مناطق در برخی از کشورهای OECD مسئولیت‌هایی اساسی در بخش‌های شهری داشتند که می‌تواند راهبردهای باارزشی را برای سازگاری با تغییر اقلیم فراهم نماید و شامل سیاست‌هایی می‌شوند که ترابری و محیط ساخته‌شده‌ی شهرها را تحت تأثیر قرار می‌دهد. بدون تردید شیوه‌نامه‌ی جهانی در مورد تغییر اقلیم وجود دارد. شهرها با چالش تعیین دامنه‌ی واکنش‌های محلی روبه‌رو هستند که کاهش انتشار گازهای گلخانه‌ای[3]، محافظت در برابر تغییر اقلیم و رشد اقتصادی از نتایج آن خواهند بود.

اثربخشی اجرای سیاست‌های محلی بستگی به ظرفیت سیاست‌ها در زمینه‌ی کاهش اثرات اقلیمی و اهداف سازگارپذیر دارد، درحالی‌که رشد اقتصادی و پایداری محلی را دنبال می‌کند. بر اساس داده‌های آماری پایگاه‌ها، داده‌های ما در شهر OECD، مطالعات تجربی OECD و نتایج پرسش‌نامه‌های مختلف، گزارشی تهیه ‌شده است که در آن ارتباط بین شهرها و تغییر اقلیم، کارایی راهبردهای محلی در شناسایی موضوع تغییر اقلیم، سرمایه‌گذاری محلی و فرصت‌های رشد اقتصادی و اشتغال در اقتصاد سبز را موردبحث و بررسی قرار می‌دهد.

در بخشی از این گزارش ارتباط بین شهرها و تغییر اقلیم تحلیل شده است. این بخش نشان می‌دهد که تراکم جمعیت ارتباط آشکاری با مقدار انرژی مصرفی دارد و یکی از عوامل مهم انتشار CO2 است. درحالی‌که هیچ شهری نیست که در انتشار گازهای گلخانه‌ای سهیم نباشد؛ روش‌های حمل‌ونقل مردم در شهر، نوع شیوه‌هایی که برای استفاده از انرژی استفاده می‌کنند و چگونگی گرم کردن ساختمان‌ها، شهرها را به بزرگ‌ترین مصرف‌کننده‌ی انرژی و بزرگ‌ترین تولیدکننده‌ی آلودگی تبدیل می‌کند. میزان انتشار در شهرها می‌تواند تا حدود زیادی تحت تأثیر شیوه‌ی زندگی مردم، شکل مکانی آن، دسترسی به ترابری عمومی و منابع شهری باشد.

به علت ماهیت پیچیده و ثابت زیربناهای شهری، تمامی شهرها به‌خصوص آن‌ها که در نواحی ساحلی قرار گرفته‌اند، بر روی درجه‌ی حرارت جهانی تأثیر دارند. این پدیده هم در کشورهای توسعه‌یافته و نیز در کشورهای درحال‌توسعه شناخته‌ شده است؛ لیکن سیاست‌های سازگارپذیر در سطح محلی توجه کم‌تری را به خود معطوف داشته‌اند. اثرات اقلیمی شهرها در بخش دیگر بحث شده است. تعدیل تغییر اقلیم، نیاز به سرمایه‌گذاری‌های عمومی دارد تا افزایش سیلاب‌ها، طوفان‌ها، موج‌های گرمایی، خشک‌سالی و کمبود آب را مشخص کند. این فعالیت‌ها می‌تواند بیش از گذشته میزان خسارت تغییر اقلیم را افزایش دهد. اختلال در نظام‌های زیربنایی ممکن است به‌طور آشکاری باعث کندشدن پیشرفت اقتصادی شده و خسارات فزون‌تری را به اقتصاد محلی و ملی وارد نماید.

فواید اجرای سیاست‌های شهری در جهت کاهش اثر تغییر اقلیم در ادامه اثبات شده است. ارتباط سنتی بین رشد اقتصادی و موضوعات محیطی در سطح کوچک‌مقیاس مشاهده شد که اشاره به هزینه‌های کم‌تر برای سیاست‌های تغییر اقلیم دارد. این مسئله از یک مدل تعادلی عمومی که یک مدل شهری را تولید می‌کند، به دست می‌آید. بر اساس سناریو جهانی با هدف کاهش انتشارات کیوتو، هزینه‌های اقتصادی کلی را می‌توان با استفاده از مجموعه‌ای از کارها در سطح محلی در طول زمان کاهش داد. این موضوع سلسله اهداف دیگری مانند آلودگی محلی کم‌تر و افزایش جذابیت شهری را فراهم می‌سازد. این بخش هم‌چنین سایر فواید مربوط به کاهش اثرات تغییر اقلیم؛ مانند بهبود شرایط سلامت و کیفیت زندگی، کاهش هزینه‌ها و افزایش کارایی، امنیت انرژی و بهبود زیربناهای اقتصادی را بحث و بررسی می‌نماید.

با کمک ابزار برنامه‌ریزی استراتژیک، سیاست در سطح محلی بر بسته سیاست‌های مکمل متمرکزشده و استراتژی‌های ارضی و سیاست‌های بخشی را با هم مطرح می‌نماید. ابزارهای سیاست در سطح محلی؛ مانند استفاده از زمین منطقه‌بندی، منابع طبیعی، حمل‌ونقل، ساختمان، زباله و سیاست‌های آبی را بررسی می‌کند. درحالی‌که بسته‌های سیاست باید در خصوصیات مناطق شهری منحصربه‌فرد مؤثر و الگوهای مصرف انرژی محلی طراحی شده باشد؛ لذا باید شناسایی تأثیر منابع بر روی هر یک از اقدامات عمومی ضروری انجام شود. سؤال اصلی سیاست‌های مؤثر متقاطع با مفهوم تراکم شهری بوده و در این بخش ویژگی‌های مختلف سیاست‌های تراکم و اثر آن در دستیابی به اهداف زیست‌محیطی در درازمدت ارزیابی می‌گردد.

اقدامات لازم برای کاهش انتشار گازهای گلخانه‌ای و انطباق با اثرات تغییرات آب‌وهوا فشار بالایی بر بودجه‌های شهری داشته و نیاز به منابع اضافی را افزایش می‌دهد. در بخش دیگر اشکال مختلف فشار رو به بالا بر بودجه شهری که می‌تواند در پیش‌بینی پاسخ به مسائل مربوط به تغییرات آب‌وهوا مؤثر باشد را موردبحث قرار داده است. اگرچه سرمایه‌گذاری در تغییرات آب‌وهوا و سیاست پایداری شهری می‌تواند فواید مشترک؛ مانند افزایش قابلیت دسترسی و جذابیت شهری در تولید بالا، افزایش بار اضافی در سرمایه‌گذاری‌های شهری داشته باشد. در حال حاضر تعدادی از ابزارهای موجود مالی در اختیار شهرها قرار دارد که می‌تواند به‌عنوان ابزاری برای دستیابی به تغییرات آب‌وهوا و اهداف پایداری شهری در نظر گرفته شود. بازارهای کربن و دسترسی به سرمایه‌های مالی ممکن به‌عنوان منابع مالی جدید امیدوارکننده هستند.

در انتها نقش شهرها در کمک به طرح مدل جدید رشد سبز جهانی در زمانی که دولت‌ها بایستی ردپای کربن را کاهش دهند تا از بحران‌های اقتصادی خارج شوند، مطرح می‌کند. بخش مهمی در سیاست اصلی شهرها و دولت‌های منطقه‌ای است که می‌تواند به اهداف رشد سبز؛ ازجمله توسعه و نگهداری زیرساخت‌های عمومی سبز، بهبود سازگار با محیط‌زیست، بهره‌وری تولید، تقاضا از طریق ایجاد تنظیمات در مصرف سبز و تسهیل در نوآوری سبز کمک نماید. این توضیحات به‌عنوان ابزاری برای ارزیابی اثربخشی این سیاست‌ها در رسیدن به اهداف توسعه‌یافته و ارائه چارچوب تحلیلی جهت کمک به تحقیقات آینده این موضوع محسوب می‌گردد.

 

 

 

 

 

[1] .Organisation for Economic Co-operation and Development.

[2] .Estern.

[3] .Green house gas.

شهرها و تغییرات آب‌وهوا

 

مقدمه

شهرها مهم‌ترین تولیدکننده‌ی کربن دی‌اکسید هستند. تقریباً نیمی از جمعیت جهان در شهرها زندگی می‌کنند و این سهم تا سال 2030 به 60 درصد می‌رسد. شهرها سهم عظیمی از انرژی جهان -در حدود 60 تا 80 درصد- را مصرف و حدود نیمی از کربن دی‌اکسید آن را تولید می‌کنند. در محدوده OECD کشورهایی که بیش‌تر شهری هستند، تمایل بیشتری به آزاد کردن CO2 در سطوح بالا دارند. گازهای گلخانه‌ای در شهرهای OECD عمدتاً توسط دستگاه‌های انرژی برای روشنایی، گرمایش، سرمایش، استفاده‌ی ابزاری، کاربرد الکترونیکی و حرکتی تولید می‌شوند. فعالیت‌های صنعتی و رشد شهرسازی سبب افزایش مصرف انرژی و آزادسازی CO2 خصوصاً در کشورهای غیرعضو OECD در آسیا و آفریقا که ازCO2  منابع انرژی طبیعی (بیومس و زباله‌ها) به CO2 منابع انرژی شدید تغییر می‌یابند، می‌شود.

تغییرات آب‌وهوا سبب تهدید زیرساخت‌های شهری و کیفیت زندگی می‌شود. تمایل احداث شهرها در حاشیه نواحی ساحلی، احتمال خطرات مربوط به آب را افزایش می‌دهد. افزایش سطح آب دریا موضوعی بحرانی برای بسیاری از شهرهای بزرگ است (مثلاً در اروپا بیش از 70 درصد شهرهای بزرگ در محل‌هایی هستند که ارتفاع آن‌ها از سطح دریا کمتر از 10 متر است)؛ از طرفی شهرهای بندری بیش‌تر در معرض سیل‌گرفتگی قرار دارند. این شهرها هم در کشورهای درحال‌توسعه؛ مانند چین و هند (کلکته، شانگهای، گوانجو) و هم در ممالک ثروتمند (میامی، نیویورک سیتی)، هلند (روتردام، آمستردام) و ژاپن (توکیو، اوزاکا) وجود دارند. موج گرما بیش‌تر در شهرها به علت تأثیرات جزیره‌ی گرمایی اتفاق می‌افتد. به علت مقادیر زیاد بتن و آسفالت در شهرها، اختلاف دمای سالانه در مقایسه با نواحی روستایی حدود 5/3 تا 5/4 درجه سانتی‌گراد است و هر 10 سال به میزان 1 درجه افزایش می‌یابد. جمعیت‌های کم در کشورهای فقیر و ثروتمند از آنجا که دارای منابع کمتری برای حفاظت در مقابل خطرات آب‌وهوایی هستند، آسیب‌پذیرترین جامعه نسبت به این تغییرات‌اند. فقرا نیز آسیب‌پذیرند؛ زیرا از مواد ارزان جهت ساخت خانه‌ها استفاده می‌کنند و به علت ارزان بودن زمین، در حاشیه نواحی سیل‌گیر ساکن می‌شوند که در طوفان کاترینا (2005) و میچ (1998) این موارد به‌وضوح دیده شده است.

 

 شهرها

استفاده از انرژی و آزادسازی کربن به نحوه‌ی تولید الکتریسیته و استفاده انرژی در ساختمان‌ها و جابه‌جایی در شهرها بستگی دارد. تراکم شهر و فضای اداره‌ها از عوامل اصلی بوده که مصرف انرژی را خصوصاً در ساختمان‌ها و در حمل‌ونقل تحت تأثیر قرار می‌دهد. شتاب در شهرسازی از نیمه‌ی قرن اخیر با رشد نامنظم شهرها و دو برابر شدن زمین‌های شهری در کشورهای OECD و پنج برابر شدن در نقاط دیگر جهان همراه شده است. بسط زیرساخت شهرسازی در نواحی پایتخت OECD کاملاً بارز است (از 78 شهر بزرگ، 66 شهر رشد سریع در کمربند زیرساخت شهری نسبت به هسته‌ی شهر را در سال‌های 1995 – 2005 تجربه کرده‌اند). این افزایش تراکم می‌تواند مصرف انرژی در نواحی شهری را به میزان قابل‌توجهی کاهش دهد.

روش زندگی افراد خصوصاً نحوه‌ی جابه‌جایی و حمل‌ونقل در شهرها، در افزایش انتشار گاز CO2 در هوا نقش بسیار زیادی دارد. انتشار گازCO2  تولیدشده در شهرها بستگی به روش زندگی افراد، شرایط زندگی و دسترسی به حمل‌ونقل عمومی دارد. شهرها یا زندگی شهری نیست که منجر به انتشار گازهای گلخانه‌ای در هوا و محیط‌زیست می‌شود، بلکه به نوع و روش زندگی افراد و نحوه‌ی استفاده آن‌ها از وسایل حمل‌ونقل عمومی و شخصی برای تردد بستگی دارد. هم‌چنین رشد بی‌رویه‌ی شهری، نحوه‌ی استفاده مردم از انرژی در منازل و نیز روش گرم کردن ساختمان‌ها و خانه‌ها، شهرها را به‌عنوان بزرگ‌ترین مصرف‌کننده‌ی انرژی و از طرفی عامل آلودگی محیط‌زیست تبدیل کرده است. هرچه مناطق شهری متراکم‌تر باشند و بیش‌تر از وسایل نقلیه‌ی عمومی استفاده کنند، انتشارات کربنی کاهش می‌یابد. در میان کشورهای عضو OECD، کشورهای آمریکای شمالی (که مردم از وسایل نقلیه‌ی شخصی بیش‌تر استفاده می‌کنند) حدود 50 درصد بیشتر از کشورهای اروپایی (که به‌نوبه‌ی خود دو برابر بیش‌تر از کشورهای آسیایی آلوده‌کننده‌ی هوا هستند) گازCO2  منتشر می‌کنند. به‌طور مشابه می‌توان این موضوع را نیز مدنظر داشت که همه شهرها در یک کشور نیز به نحو یکسان CO2 تولید نمی‌کنند و یا در کاهشCO2  یکسان نیستند، بلکه بسته به روش زندگی این انتشار گازی متفاوت است. به‌عنوان نمونه کشور آمریکا خود عضو OECD است و بیش‌ترین انتشار کربن را دارد. در نگاه داخلی خواهیم دید که اگرچه جمعیت نیویورک (حدود 60 درصد)، نسبت به شهر لس‌آنجلس بیشتر است؛ ولی انتشار کربن دی‌اکسید کمتری دارد. درحالی‌که لس‌آنجلس با جمعیت کمتر؛ اما وسیله‌ی نقلیه شخصی بیشتر سهم بالاتری در تولید و انتشار کربن را دارد.

 

منابع انرژی شهری

تأثیر مصرف انرژی بر انتشار گازهای گلخانه‌ای[1] فقط به میزان مصرف بستگی ندارد، بلکه به انتشار گازهای گلخانه‌ای حاصل از منابع انرژی که به شیوه‌ی تولید آن برمی‌گردد، نیز مربوط است. به‌عنوان‌مثال کپ‌تاون که در مقایسه با گیوانا مصرف الکتریسیته سرانه‌ی کمتری دارد، انتشارات گازهای گلخانه‌ای بیش‌تری دارد؛ زیرا آفریقای شمالی برای تولید 92 درصد از انرژی الکتریسیته‌ی خود از زغال‌سنگ استفاده می‌کند؛ درحالی‌که گیوانا از هیدروالکتریک برای تولید برق مصرفی بهره می‌برد؛ بنابراین فن‌آوری (تکنولوژی)، عامل مهم دیگری در کاهش میزان انتشارات است. نواحی شهری که از منابع انرژی ناکارآمد و هدررونده استفاده می‌کنند به‌جای این‌که از منابع انرژی کارآمد با همان اندازه و میزان استفاده می‌کنند؛ مولد انتشار بیش‌تری از گازهای گلخانه‌ای هستند.

 

سیاست‌های شهری، برنامه عمل آب‌وهوای جهانی

هزینه‌ی از دست دادن فرصت‌ها در مقابله با تغییرات آب‌وهوایی، بسیار بالا هستند. از طرفی سیاست‌های کاهشی و تطبیقی با تغییرات جوی نیازمند سرمایه‌گذاری‌های مهم است. از دست دادن فرصت‌ها می‌تواند در آینده هزینه‌ها را افزایش دهد و گزینه‌های محدود برای تطبیق‌یافتن با تغییرات جوی در آینده، ممکن است در شهرها به کاهش انتشارات بیانجامد. هزینه‌ها و خسارت‌هایی که مستقیماً از تأثیرهای تغییرات جوی خصوصاً فجایع طبیعی و بالا آمدن سطح آب دریا نشأت می‌گیرد، به نحو سرسام‌آوری سنگین است. به‌عنوان‌مثال عقب‌نشینی خط ساحلی در آمریکا چیزی در حدود 270 تا 475 میلیون برای هر یک متر افزایش در سطح دریا هزینه دربر دارد. درحالی‌که هزینه‌های قیاسی برای گسترش شهرها 1/3 درآمد سالانه را دربر دارد. اثرات غیرمستقیم این تغییرات شدید جوی در فلج کردن فعالیت‌های اقتصادی از طریق ضربه زدن به نظام ترابری، فعالیت‌های تجاری و صنعتی است. مشکلات اقتصادی می‌تواند بر روی بازار کار تأثیر گذاشته و درآمد سالانه مالیات را کاهش دهد. این تأثیر بر روی اقتصادهای محلی، فرصت‌های سرمایه‌گذاری را کاهش داده و میزان بودجه را برای نوآوری‌های زیربنایی تقلیل می‌دهد که درنتیجه شهرها در مقابل تغییرات جوی در آینده آسیب‌پذیر خواهند شد. پیامدهای دیگر از خارج شهر می‌تواند بر روی سودآوری بخش‌های اقتصادی داخل شهر و کاهش درآمد ساکنان آن، حتی در خرید مایحتاج غذایی نیز اثرات منفی داشته باشد؛ اما بسیاری از این ضررهای اقتصادی به‌صورت پنهان است؛ یعنی هزینه‌ها و خسارات آن قابل‌اندازه‌گیری دقیق نیست؛ مانند از بین رفتن میراث تاریخی، کاهش و قطع تولیدات، فراهم‌سازی وسایل امداد و کمک‌های اولیه، جابه‌جایی افراد و آموزش دوباره آنان و آسیب‌های وارده به نظام بوم‌شناختی مناطق شهری. علاوه بر این‌ها، خطر وقوع دوباره‌ی تغییرات شدید جوی در آینده هزینه‌ی اضافی دیگر را در بخش‌های صنعت، بیمه، بانکداری، سرمایه‌گذاری و اعتباری بر دوش افراد تحمیل می‌کند. تغییرات در بخش‌های مختلف؛ نظیر فراهم‌سازی محیطی با مسیرهای حمل‌ونقل کوتاه‌تر، افزایش ارتباطات، وسایل همگانی و تطبیق با تغییرات شدید آب‌وهوایی فقط در یک فرآیند طولانی‌مدت که نیازمند سیاست‌های فوری و اجرا در حمل‌ونقل، ساخت‌وساز و… است، امکان‌پذیر می‌باشد. از طرفی سیاست‌های شهری می‌توانند به کاهش انتشاراتCO2  در سطح ملی بیانجامند.

یافته‌های حاصله از مقایسه یک مدل کلی متعادل [2]CGE با یک مدل شهری نشان داد که سیاست‌های شهری مانند افزایش فضای تراکم و بار ازدحام می‌تواند به کاهش تقاضای انرژی جهانی و درنتیجه به نقصان در انتشار CO2 منتهی شود. هزینه‌ی برپایی همایش‌ها و جلسات با هدف کاهش میزان انتشارات محیطی در بخش اقتصاد خرد می‌تواند با تکمیل‌سازی یک خط‌مشی جهانی درباره‌ی تغییرات آب‌وهوایی که هم‌سو و مناسب با سیاست‌های اخذشده شهری است، کاهش یابد.

در خط‌مشی‌هایی بین رشد اقتصادی و رعایت اولویت‌های زیست‌محیطی در سطح شهری، نوعی مبادله‌ی پایاپای وجود دارد که شاید علت آن اتخاذ سیاست‌های تکمیلی در حد معیارهای محلی است. آلودگی محلی به‌گونه‌ای است که به‌طور فزاینده‌ای بر روی جنبه رقابتی و پویایی شهر تأثیرگذار است. نتایج حاصل از مدل CGE نشان می‌دهد شهرهایی که در جهت کاهش انتشارات ضدزیست‌محیطی فعالیت می‌کنند اگر با همین روش به کاهش انتشارات گازهای گلخانه‌ای ادامه دهند؛ تا سال 2030 قادر خواهند بود که چهره‌ی زیبای محیطی خود را افزایش داده و هم‌چنین آلودگی‌های زیست‌محیطی محلی را نیز مهار کنند (شهرهای آنکارا، آکلند، بارسلونا، ملبورن و… نمونه‌ای از این شهرها هستند). هم‌چنین حائز اهمیت است که بعضی از مناطق وابسته به کلان‌شهرها ترجیح می‌دهند تا خطر از دست دادن زیبایی و جذابیت محیط‌زیستی را در قبال کاهش تولید آلاینده‌ها قبول کنند (شهرهایی مثل شیکاگو، لس‌آنجلس و…).

بعضی از سیاست‌های آب‌وهوایی شهری می‌تواند به‌عنوان سیاست‌هایی که عامل اثرگذاری و ایجاد جنبه دیگری از منافع باشد نیز در نظر گرفته شوند. این مزایا و منافع شامل بهبود سلامت عمومی، ذخیره‌ی هزینه و افزایش کارآمدی، تضمین انرژی، بهبود زیربنایی و بهتر شدن کیفیت زندگی شهری است. اگرچه این اثرات نتیجه‌ای از سیاست‌های شهری بوده و به شرایط آب‌وهوایی مربوط نمی‌شود؛ اما می‌تواند به کاهش مبادلات پایاپای از دست دادن محیطی در سطح کلان‌شهرها، بیانجامد. به‌عنوان‌مثال کاهش انتشارات آلودگی‌های زیست‌محیطی که منجر به افزایش سلامت افراد می‌شود نیز به اندازه‌ای است که هزینه‌های صرف‌شده برای کاهش این انتشارات را جبران کند. خط‌مشی‌های کاهش انتشارات گازهای گلخانه‌ای از طریق افزایش کارآمدی انرژی ممکن است به کاهش‌های قابل‌توجهی در هزینه‌های انرژی و توفیق در ذخیره‌ی انرژی منتهی شود که از این طریق احتمال دارد سرمایه‌های اولیه در این سیاست‌ها را ظرف چند سال جبران کند.

 

ابزار سیاست‌گذاری در کارکردهای شهری

شهرها می‌توانند نمونه‌ی آزمایشگاهی در جهت تحقیقات بر روی تغییرات جوی محسوب شوند: بسیاری از شهرها و مناطق کلان‌شهری در سرتاسر دنیا در حال انجام مجموعه‌ای از اقدامات بر روی تغییرات آب‌وهوایی هستند. حتی گاهی سیاست مشخص ملی یا پیمان خاصی دراین‌باره وجود ندارد. بعضی از آن‌ها اقداماتشان در جهت کارکردهای مناسب در هنگام وقوع خطرات ناشی از تغییرات جوی مطرح نیست، بلکه فعالیت‌هایی را نیز در جهت کاهش ضررهای زیست‌محیطی که درنتیجه‌ی رشد اقتصادی حاصل می‌شود، موردتوجه قرار داده‌اند. درحالی‌که شهرهای بزرگی چون سئول، استکهلم، تورنتو و… سیاست‌هایی را اتخاذ کرده‌اند، شهرهای متوسط و حتی کوچک هم سهمی در برنامه‌ریزی و اتخاذ سلسله‌ای از سیاست‌های نوآورانه در جهت مقابله با تغییرات جوی داشته‌اند.

شهرها مسئولیت کلیدی در تغییر آب‌وهوا دارند: شهرها از طریق مسئولیت‌هایی که در قبال بخش‌های محلی؛ مثل منطقه‌بندی اراضی برحسب نوع استفاده از آن‌ها، نظام حمل‌ونقل، مدیریت منابع طبیعی، ساخت‌وساز و نظام آب و فاضلاب، نقش اساسی بر روی تغییرات آب‌وهوایی دارند. این مقامات رسمی در مناطق شهری کسانی هستند که تعیین‌کننده‌ی نوع و نحوه‌ی حمل‌ونقل عمومی، زیرساخت زیست‌محیطی، بازسازی منابع انرژی و اقدامات در جهت کارآمدی انرژی هستند و درباره‌ی آن‌ها تصمیمات مهم و حیاتی را اتخاذ می‌کنند. شهرها و مناطق وابسته به کلان‌شهرها برای انجام و گسترش سیاست‌ها و برنامه‌های راه‌گشا از لحاظ موقعیت جغرافیایی خاص، آب‌وهوا، اقتصاد و همچنین شرایط فرهنگی بهترین جایگاه را دارند. آن‌ها می‌توانند در سطح شهری، جایگاهی برای توسعه‌ی سیاست‌های نوآورانه و راه‌حل‌های ابداعی که منجر به افزایش برنامه‌های ملی و منطقه‌ای و فراهم کردن شرایط برای انجام آزمایش می‌شود، داشته باشند.

اتخاذ سیاست‌های مؤثر در رابطه با تغییرات جوی نیازمند سیاست‌های مکمل در بخش‌های شهری است که با ابزار و وسایل کارآمد به بالا بردن کیفیت و تأثیرگذاری این سیاست‌ها بیانجامد. به‌عنوان‌مثال سیاست‌گذاری‌ها در بخش منطقه‌بندی اراضی بر اساس کاربردشان که با هدف تراکم جمعیتی بیش‌تر و نیز نزدیک‌ترین مناطق مسکونی و تجاری هستند، می‌توانند نقش مهمی در راستای اهداف سیاست‌گذاری حمل‌ونقل داشته باشند؛ زیرا می‌توانند مسیرهای مسافرتی را کم کرده و در نظام گذر عمومی و کاهش انتشارات ضدمحیطی تأثیرگذار باشند. برنامه‌های بلندمدت در جهت گسترش زندگی گیاهی (کاشت گیاهان) در مناطق کلان‌شهرها و سیاست‌های مراقبتی از منابع طبیعی با هدف افزایش فضاهای سبز می‌تواند به کاهش این انتشارات مضر و کاهش تأثیرات افزایش دما بیانجامد. به‌عنوان نمونه می‌توان به گسترش خط طولی پارک‌ها و بوستان‌ها در طول خط آب‌راه‌های مناطق شهری «سن پائولا» اشاره کرد.

در جریان سیاست‌گذاری‌ها در بخش حمل‌ونقل، سیاست‌های مبتنی بر افزایش کمی و کیفی و دسترسی آسان به وسایل حمل‌ونقل عمومی، استفاده از دوچرخه و تشویق در پیاده‌روی در مسیرهای کوتاه که به کم و محدودتر شدن استفاده از وسایل نقلیه شخصی خواهد انجامید، در نظر گرفته شده است. به‌عنوان‌مثال وضع مقررات در پرداخت هزینه‌ی تردد برای وسایل شخصی که در ساعت‌های شلوغی رفت‌وآمد می‌کنند، نتیجه خوبی در لندن داشت؛ چراکه آن‌ها هم‌زمان توانستند مدیریت قوی در بخش شبکه‌های جاده‌ای و همین‌طور خدمات حمل‌ونقل اتوبوسی ارائه دهند. برنامه‌های تکمیلی در جهت کارآمدسازی و هماهنگ‌سازی مصرف انرژی در ساختمان‌های جدید، استفاده از فن‌آوری‌های جدید در ترمیم مصرف انرژی در ساختمان‌های قدیمی و بستن قرارداد با کمپانی‌های خصوصی برای آشنا کردن آن‌ها با مدل‌های ابداعی با هدف بهینه‌سازی مصرف انرژی، بخشی از این سیاست‌ها بود. درعین‌حال مجموعه‌ای از برنامه‌ها نیز با هدف کم کردن محل‌های دفن زباله در محیط‌زیست از طریق راه‌اندازی یک روش بازیافت کارآمد و مؤثر در دستور کار دولت‌ها قرار گرفت.

عملکردها و سیاست‌های اتخاذی درباره‌ی تغییرات مثبت و منفی جوی به سیاست‌های شهری وابسته است که تأثیر بر آب‌وهوای منطقه‌ای یا شهری درنتیجه‌ی تغییرات و اقدامات مثبت؛ چون نظارت محلی، بهبود خدمات شهری، مدیریت برنامه‌های اتخاذی، مدیریت دارایی و مالکیت شهری و نیز نظارت و گردآوری اقدامات و لوازم بانکداری است. فعالیت‌های مربوط به کارکرد دولت‌محور بسیار متداول‌تر هستند؛ چراکه شهرها نظارت مستقیم بر روی آن دارند. به‌عنوان‌مثال اقداماتی نظیر خرید سوخت‌های دوگانه یا سوخت‌های جایگزین برای وسایل نقلیه که باعث بهینه‌سازی مصرف انرژی در خیابان‌ها و زمان‌های عبور و مرور می‌شود و از طریق دولت و با نظارت مراکز شهری امکان‌پذیر است. فرصت‌های مهم در شهرهایی که فراهم‌کننده و ارائه‌دهنده‌ی خدمات بهتر و باکیفیت‌تر (مثل شهر ملبورن که دارای نظام آب و فاضلاب دوسویه است که امکان تهیه‌ی آب آشامیدنی و بازیافت آب را فراهم می‌کند و شهر مونتوری و تورنتو که با جمع‌آوری گاز متان حاصل از دفن زباله‌ها، از آن به‌عنوان یک منبع انرژی استفاده می‌کنند و…) هستند، وجود دارد؛ اما بااین‌وجود، باز هم شهرها در استفاده از قدرت نظارتی و عملکردی خود برای رسیدن به اهداف مثبت در رابطه با آب‌وهوا، کند پیش می‌روند.

موفقیت شهرهای متراکم در رسیدن به اهدافشان، به برنامه‌هایی که به‌خوبی طرح‌ریزی‌ شده‌اند بستگی دارد. سیاست‌هایی که در آن به گسترش فضای شهری و افزایش توجه به مناطق شهری شده در حال حاضر از محبوبیت بیش‌تری برخوردارند. کشوهایی مثل ژاپن، انگلستان و… که سیاست شهرهای متراکم زیستی را موردتوجه قرار داده‌اند از این دسته‌اند. درحالی‌که ساخت مناطق مسکونی با تراکم بیشتر با هدف کاهش انتشارات آلاینده‌ی زیست‌محیطی بر پایه این سیاست‌ها تأثیر مستقیم و بسزایی در کاهش انتشارات گازهای گلخانه‌ای دارند. خط‌سازی شیوه‌ی ترابری خصوصاً بین مراکز کاری و مناطق مسکونی که گاهی باعث حذف یا کاهش مسیر تردد افراد و نیز باعث کاهش در میزان استفاده از وسایل نقلیه شخصی می‌شود، نقش حیاتی در تضمین این نکته دارد. ساخت مناطق مسکونی با تراکم جمعیت بالا، به کاهش میزان استفاده از وسایل نقلیه شخصی می‌انجامد؛ درنتیجه ساخت مناطق و شهرهایی که در آن‌ها به علت نزدیکی محل کار و محل زندگی و دسترسی آسان و راحت به ‌تمامی خدمات و امکانات شهری مناسب و باکیفیت، نه‌تنها به کاهش مسیرهای ترددی بین خانه و محل کار و فعالیت‌های دیگر می‌انجامد، بلکه مسافرت‌های موتوری را نیز تا حد زیادی کم می‌کند. نکته حائز اهمیت دیگر در این نوع منطقه‌بندی این است که در صورت ارائه امکانات عالی و ساخت فضاهای سبز و کاهش آلودگی هوا در طولانی‌مدت، شهر از یک چهره‌ی زیبا برخوردار خواهد شد.

برای طرح‌ریزی‌های بلندمدت باید به نکاتی؛ چون تغییرات آب‌وهوایی، آسیب‌پذیری و سهم‌بندی منطقه‌ای توجه کرد. طرح‌ریزی‌های راهبردی که تعیین‌کننده‌ی اقدامات در آینده، مشخص کردن نقش ابزارها، تصویر، ارزشیابی پیامدها و نتایج است، به‌طور گسترده‌ای در هماهنگ کردن اولویت‌های متفاوت دولتی و غیردولتی، بخش بانکی و بخش‌های خصوصی مورداستفاده قرار گرفته است. اگرچه بسیاری از شهرها اقدام به بازبینی مراکز انتشارات ضدمحیطی خود کرده‌اند؛ اما باز هم نیاز به هماهنگ‌سازی ابزارها دارند و مدل‌های ارزیابی آسیب‌پذیری که توسط بعضی از شهرها استفاده شده‌اند؛ بسیار اساسی و ضروری‌اند و به صرف هزینه و کارشناسی علمی احتیاج دارند که ممکن است برای مراکز محلی و شهری در دسترس و امکان‌پذیر نباشد.

ارزیابی ظرفیت و توانایی شهری در واکنش به انتشارات گازهای گلخانه‌ای و آسیب‌پذیری در مقابل تغییرات جوی برای بررسی و طرح‌ریزی در آینده مهم است. همین‌طور ابزارهای اندازه‌گیری میزان سود و زیان که بتوانند با طرح‌ریزی‌های مقرون‌به‌صرفه ما را راهنمایی کنند نیز بسیار لازم است. تنها بعضی از شهرها هستند که دست‌یابی به دانش و ابزار لازم برای شناخت و اندازه‌گیری شرایط مالی در طولانی‌مدت را دارند. بسیاری از تصمیمات تحت‌تأثیر هزینه‌های اصلی هستند؛ اما در حقیقت 90 درصد از هزینه‌های چرخه‌ی زندگی در جهت گسترش زیربنا در طی عملیات نگهداری و بازسازی مصرف می‌شوند. شناسایی و ارزیابی کیفی در تجزیه‌وتحلیل میزان سود و زیان موضوعی بحث‌برانگیز است.

دولت‌ها می‌توانند در از میان برداشتن موانع و حمایت از سیاست‌های شهری و افزایش توانایی شهرها در اقدامات عملکردی بر روی تغییرات جوی نقش مهمی ایفا کنند. ازجمله اقدامات دولت‌ها ممکن است، فراهم کردن امکانات مالی و فنی برای مناطق شهری باشد؛ مثل فنلاند و سوئد. وضع مقررات زیست‌محیطی مؤثر بر تغییرات آب‌وهوایی در کشورهایی؛ مانند آلمان، ژاپن، کره و… احتمال دارد تأثیرات کارکردهای شهرها را ارتقا بخشد. هم‌چنین هدف‌گذاری ملی در تطبیق و کاهش میزان انتشارات گازهای گلخانه‌ای قادر است موقعیت رقابتی را در بین نواحی و شهرهای مختلف در زمینه‌ی این اهداف ایجاد کند. حتی در کشور ژاپن جایزه‌ای به‌عنوان شهرهای دوست‌دار محیط‌زیست برای شهرها و مناطقی که خود را با این کاهش‌ آلاینده‌های زیست‌محیطی و طرفداری از اولویت‌های زیست‌محیطی تطبیق داده‌اند، در نظر گرفته ‌شده است.

 

درآمدهای مالی سبز و تأمین مالی در فعالیت‌های سبز محلی

تغییر آب‌وهوا نیازمند زیرساخت‌های توسعه‌ای در شهرها است. امکانات مالی و سرمایه‌گذاری در اقدامات زیست‌محیطی مبحث مهمی است. سرمایه‌گذاری‌های زیربنایی در تلاش‌ها بر روی تغییرات جوی، چالشی برای امکانات مالی شهری است؛ چراکه بودجه شهرها برای اقدامات تطبیقی، کاهش و همچنین افزایش قیمت‌های منابع انرژی کربنی را تحت‌فشار قرار می‌دهد. نظام ترابری جدید، بهبود دستگاه‌های خدماتی، بازسازی ساختمان‌ها و حفاظت از مناطق زیست‌محیطی مخصوصاً در شهرهای بزرگ‌تر هزینه‌بر هستند. شهرها مسئول حفظ، نگهداری و نظارت بر روی بخش‌های مؤثر بر محیط‌زیست و کاهش انتشارات گازهای گلخانه‌ای هستند که یا باید به‌تنهایی و یا با کمک دیگر بخش‌های حکومتی صورت بگیرد. به‌عنوان‌مثال دولت‌های محلی هنوز در OECD مسئول 70 درصد از سرمایه‌گذاری‌های عمومی و میزان صرف هزینه برای حمایت‌های زیست‌محیطی هستند که شامل مدیریت شبکه‌ی آب و فاضلاب، مدیریت کاهش آلودگی، حفاظت از گونه‌های مختلف زیستی و تحقیق و گسترش حمایت‌های محیط‌زیستی است.

ابزارهای مالی و حمایتی در رسیدگی به سیاست‌های شهری می‌تواند به‌عنوان ابزارهایی برای دست‌یابی به اهداف حمایت زیست‌محیطی که شامل اهداف در مقابله با تغییرات جوی است، نیز در نظر گرفته شود. در این راستا منابع درآمدهای محلی نیز بی‌تأثیر نیست. با وضع مالیات‌های متناسب در بخش‌های مختلف مثل خانه‌سازی و استفاده از بعضی سرویس‌ها و خدمات مثل نظام‌های ترابری شهری می‌توان از این مالیات‌ها به‌عنوان منابع درآمدی برای سرمایه‌گذاری و گسترش منابع حفظ محیط‌زیستی استفاده کرد. درعین‌حال می‌شود با بهره‌وری درست و مناسب سیاست‌های مالیاتی بر افزایش درآمدهای شهری تأثیر گذاشت. به‌طور مثال یکی از اقدامات انجام‌شده، افزایش مالیات برای خانه‌های چند خانواری نسبت به خانه‌های تک خانواری است.

دولت‌های ملی قادر هستند تا از طریق محاسبه و طراحی مجدد مالیات‌ها و یارانه‌ها (کمک‌هزینه‌های مالی) در زیر بخش‌های ملی، یک نقش اساسی در زمینه‌ی سرمایه‌گذاری شهر سبز ایفا نمایند. این محاسبات و طراحی‌های جدید، اثرات به‌خصوصی بر ساخت شهر، حمل‌ونقل و انرژی دارد. طراحی مجدد مالیات‌بندی ممکن است شامل مالیات بر دارایی باشد تا از این طریق تبعیضات مربوط به رفتار ناپایدار را تصحیح نماید. به‌طور مثال مالیات بر دارایی‌ها می‌توانند از طریق مالیات بر درآمد دو بخشی (سیدنی، هنگ‌کنگ و پیترزبورگ)، مالیات افتراقی (مالیاتی که برای حومه‌ی شهر کاربرد دارد) یا مجموعه‌ای از مالیات‌های آبشاری که همراه با فاصله گرفتن از مرکز شهر به سمت حومه‌ی شهر آستین افزایش می‌یابند، ارتقاء داده شوند. امکان دارد چنین مالیاتی برای ساکنان حومه‌ی شهر که درآمد بالاتری دارند بیش‌تر باشد یا این‌که بر اساس تفاوت‌هایی که بین ساکنان یک مکان وجود دارد، مالیات‌ها دارای نرخ‌های متفاوتی باشند (مانند دانمارک و سوئد). علاوه‌ بر این کمک‌هزینه‌های بین ایالتی یا دولتی (چیزی که در آلمان، پرتقال و برزیل به کار می‌رود) می‌تواند شاخص‌های محیطی را بررسی کند و به دولت‌های محلی که در زمینه‌های محیطی سود رساندند، پاداش دهد. سرمایه‌گذاری در زمینه‌ی پوشش گیاهی شهر ممکن است وابستگی به بخش مالی و چهارچوب برنامه‌ریزی شهری را افزایش دهد تا از این طریق پایداری شهر را ارتقاء دهد. مالیات‌بندی کربن و تغییر اقلیم، اگرچه گاهی اوقات در سطح محلی مرسوم است؛ اما می‌توان از آن به‌عنوان ابزاری مناسب‌تر در سطوح ملی و فراملی نسبت به سطح شهری یا منطقه‌ای استفاده کرد، در ضمن این سیاست‌ها می‌توانند رقابت بین مناطق را ضعیف کنند.

 

نقش اصولی شهرها در شکل‌گیری فضای سبز

شهرها و مناطق می‌توانند رشد پوشش سبز را با استفاده از روش‌های متعدد؛ شامل استفاده‌ی خلاقانه از امکانات، گزینش بهتر در زمینه‌ی سرمایه‌گذاری‌های زیربنایی، ترابری، شبکه‌ی امکانات و ارتباطات پاداش‌های مالیاتی، مشارکت‌ها، قوانین تنظیم انرژی و برنامه‌های آموزشی آگاه‌کننده، ارتقاء دهند. درعین‌حال آن‌ها همچنین مسئولیت‌های مهمی در زمینه‌ی راهنمایی‌ها از طریق نمونه‌های موجود دارند. یک راهبرد این است که رشد پوشش سبز مفید برای شهرها باید از طریق سرمایه‌گذاری هدفمند، فواید و منفعت‌ها را در دوره‌ی کوتاه‌مدت تا بلندمدت بررسی کند، همچنین باید تغییرات نظام‌مند در کارکرد و رشد شهرها را از طریق کاربرد فن‌آوری‌های جدید که ارتباطات را افزایش و استفاده از منابع را کاهش می‌دهند، تعقیب و پیگیری نماید. مشارکت‌های عمومی – خصوصی ظرفیت زیادی برای کاهش بار سرمایه‌گذاری‌های محلی و افزایش کارایی سرمایه‌گذاری‌های سبز دارند.

شهرها می‌توانند به ایجاد بازارهای قوی برای انرژی‌های تجدیدپذیر و تولید انرژی‌های بهره‌ور کمک کنند: انتخاب سرمایه‌گذاری عمومی مناسب می‌تواند میزان انتشار را کاهش داده و مشاغل را حفظ کند که عبارت است از: بهبود بهره‌وری ساختمان‌ها از طریق سیاست به‌روزرسانی (فریبورگ)، خرید عمومی شایسته (برلین، هلسینکی)، اهداف تلفیقی محیطی در زمینه‌ی حمل‌ونقل و برنامه‌ریزی (تورنتو، چنای و هند)، افزایش سهم منابع تجدیدپذیر در تهیه‌ی انرژی از طریق فن‌آوری‌های توزیع‌شده (برنامه کلی برای نصب وسایل قدرت‌زای نوری) یا تسهیلات آب و برق دارای برنامه‌ریزی متمرکز (مزارع بادی در دانمارک) امکان‌پذیر است. از طرفی فعالیت سبز می‌تواند از مدیریت‌های کوچک‌تر انرژی در شهرها نیز به نتیجه برسند؛ مثلاً از طریق نوآوری‌های تنظیمی مانند تعرفه‌های گمرکی کم‌تر برای انرژی‌های تجدیدپذیر (بعضی از شهرهای آلمان) یا بازار مؤثرتر برای گسترش[3] ICT و فن‌آوری‌های ذخیره‌سازی انرژی دیگر. فواید شغلی بهره‌وری انرژی در سطح محلی به‌طور گسترده‌ای از اثرات افزاینده نتیجه می‌گیرند؛ به‌نحوی‌که خانوارها و بنگاه‌های تجاری هزینه‌ها را از بخش‌های سرمایه‌بر به بخش‌های کاربر انتقال می‌دهند.

شهرها می‌توانند در تولیدات سبز صنایع مؤثر باشند: با توسعه یک مرحله سرویس‌های حمایتی برای شروع صنایع سبز (لس‌آنجلس)، قادر به ایجاد شغل‌هایی با هدف کاهش مصرف انرژی (راندمان اعضای اکو در کلمبیا و انگلیس) یا تحقق‌بخشیدن به سوددهی از طریق بازیافت انرژی (ازجمله کیتایاشو یکی از روستاهای ژاپن)، ارائه آموزش مناسب با نیازهای بازار کار محلی (اتحاد اپولو در اکلند) و یا توسعه برنامه‌های اطلاع‌رسانی و افزایش ترجیحات مصرف‌کنندگان برای محصولات سبز می‌شوند (بلک تاون، پروژه شهری در استرالیا).

شهرها و نواحی می‌توانند سرب را در طولانی‌مدت به‌صورت محلی سازگار با محیط‌زیست کنند: نوآوری و اهرم سرمایه‌گذاری‌های خصوصی یکی از راه‌حل‌ها و تکنولوژی‌های صرفه‌جویی در مصرف انرژی است. تکنولوژی سبز فن‌آوری است که اغلب در چند خوشه پویا بسیار متمرکز در نزدیکی شهرها (مناطق شهری در ناحیه OECD حدود 73 درصد از اختراعات سبز در بخش انرژی‌های تجدیدپذیر تولیدشده‌ی سال‌های 2004 تا 2006) را شامل می‌گردد. شهرها نقش تسهیل‌کننده از طریق شبکه‌های سیستم‌عامل برای افزایش به اشتراک‌گذاری دانش در کاهش و انطباق با تغییرات آب‌وهوا را دارند. این فعالیت با حمایت سیستم‌های [4]R&D و تجمیع تحقیقات صنعتی و عمومی در جمع‌بندی نوآوری‌های سازگار با محیط‌زیست اجرا می‌گردد. شهرها همچنین می‌توانند خوشه سبز را با تسهیل ترویج هم‌افزایی توسعه داده و قادر هستند از طریق سرمایه‌گذاری مشترک تحقیق‌های خصوصی را توسعه دهند (به‌عنوان‌مثال خوشه‌های انعکاس‌یافته در فنلاند از طریق 20 شرکت فن‌آوری پاک و کل سرمایه‌گذاری بیش از 30 میلیون یورو). درنهایت دولت‌های محلی و منطقه‌ای می‌توانند فعالیت‌های پژوهشی خود را در حمایت و توسعه فن‌آوری‌های جدید زیست‌محیطی انجام دهند (به‌طور مثال حمایت از طرح‌های فن‌آوری زیست‌محیطی و تأمین مالی و انتشار نتایج آزمایش‌های صورت‌گرفته در شهر آفتابی آدلاید استرالیا و تحقیقات پارک مثلثی ایالت متحده آمریکا).

 

منابع

  1. IPCC (Intergovernmental Panel on Climate Change) (2007a), Climate Change 2007: The Physical Science Basis, Contribution of Working Group II to the Fourth Assessment Report of the Intergovernmental Panel on Climate Change, S.Solomon,, D.Qin, M.Manning, Z.Chen, M.Marquis, K.B.Averyt, M.Tignor and H.L.Miller (eds.), Cambridge University Press, Cambridge.
  2. OECD (2006), Competitive Cities in the Global Economy, OECD, Paris.
  3. OECD (2009a) The Economics of Climate Change Mitigation: Policies and Options for Global Act ion beyond 2012, OECD, Paris.
  4. OECD (2009b), “Cities, Climate Change and Multilevel Governance”, Environment Working Papers, OECD, Paris.
  5. Stern, Nicholas (2007), The Stern Review Report, Cambridge University Press, Cambridge, UK.

[1] .Green House Gas.

[2] .Computable general equilibrium.

[3] .Information and communication technology.

[4] .Research and development.

Reviews

There are no reviews yet.

Be the first to review “راهکارهای سازگاری با تغییرات اقلیمی در شهرها”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Reviews

There are no reviews yet.

Be the first to review “راهکارهای سازگاری با تغییرات اقلیمی در شهرها”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *