گردشگری و بازآفرینی شهری (کتاب الکترونیک)

35,000تومان

گردشگری و بازآفرینی شهری

تألیف                                                               آلبرتو آموره

ترجمه       محمدتقی حیدری | حسین طهماسبی مقدم | اکبر حمیدی

انتشارات                                                                 آکادمیک

چاپخانه و صحافی                                           دانشگاه خوارزمی

شابک                                                      8-21-5697-622-978

نوبت چاپ                                                             اول/ 1400

شمارگان                                                                 500 نسخه

گردشگری و بازآفرینی شهری

گردشگری و بازآفرینی شهری کتابی است به قلم «آلبرتو آموره» و ترجمه شده توسط دکترمحمدتقی حیدری (عضو هیات علمی دانشگاه زنجان)، دکتر حسین طهماسبی مقدم (دکتری جغرافیا و برنامه ریزی شهری دانشگاه زنجان) و اکبر حمیدی (دانشجوی دکتری جغرافیا و برنامه ریزی شهری دانشگاه تهران) که از انتشارات آکادمیک چاپ شده است.

در ادامه بخش‌هایی از این کتاب آورده شده است:

در کتاب حاضر “گردشگری و بازآفرینی شهری: فرآیندهای فشرده­سازی شده از نظر زمان و مکان”، پدیده جهانی گردشگری و بازآفرینی شهری از طریق چارچوب­های معاصر نظریه برنامه‌ریزی فضایی، فراحکمروایی، تاب­آوری و سرمایه­داری فلاکت‌‌بار بررسی شده است. در این کتاب با بررسی موارد متعدد از چندین شهر در سراسر جهان، نمونه‌‌هایی از بازسازی و بازیابی پس از فاجعه ارائه شده است.

این کتاب در یک چارچوب نظری که زمان، مکان و گردشگری را به عنوان جنبه‌‌های اصلی تحلیل در نظر می‌‌گیرد، ریشه دارد. با انجام این کار، درک درستی از فرآیندهای مختلف و در حین حال مشابه از توسعه شهری ارائه کرده و اصول گردشگری و بازآفرینی شهری را برای کمک مؤثر به رشد اجتماعی ـ اقتصادی، تغییر شهری، و پایداری طولانی مدت شناسایی می­کند. این نظریه از طریق مطالعات موردی روشنگرانه که دامنه­ای از مقاصد گردشگری شهری از جمله دوبی، نیوکاسل، کرایست­چرچ، پیتسبورگ، دیترویت و تایپه را پوشش می‌‌دهند، نمایان شده‌‌است.

این کتاب برای دانشجویان و محققان تحصیلات تکمیلی در زمینه گردشگری و همچنین در زمینه‌‌های جغرافیا، برنامه­ریزی شهری، و سیاست و توسعه بسیار مورد توجه خواهد بود.

آلبرتو آموره، مدرس مدیریت گردشگری و سفرهای هوایی در دانشگاه سولنت انگلستان است. او دارای مدرک دکتری مدیریت (دانشگاه کانتربری، نیوزلند) و کارشناسی ارشد در رشته گردشگری، توسعه محلی و سرزمین (یونیورسیتا دگلی استادی دی میلانو ـ بیکوکا، ایتالیا) است. علایق تحقیقاتی وی شامل برنامه‌‌ریزی شهری، گردشگری شهری، و بازآفرینی شهری، با تمرکز بر حکمروایی شهری پسافاجعه و تاب‌‌آوری مقصد است.

فصل1

مقدمه

باز توسعه بارانداز این شهر به یک منطقه خرده فروشی و سرگرمی (یکی از داستان­های موفقیت بزرگ مرتبط با بخش مرکزی شهر در ۲۰ سال گذشته) از طریق اجرای چندین پروژه جدید با کاربری ترکیبی ادامه دارد و نوید اضافه شدن یک بُعد جدید به آنچه که در حال حاضر یک مقصد گردشگری پررونق می­باشد، داده شده‌‌است (گزیده‌‌ای از نیویورک تایمز، ۳ اوت ۱۹۹۷).

در این گزیده روزنامه، لحن پیروزمندانه رسانه‌‌های اصلی، سیاست­مداران، و برنامه­ریزان در مورد گردشگری و بازآفرینی شهری در پایان دهه ۱۹۹۰ به بهترین صورت آشکار شده‌‌است. این عبارت بیشتر نمادین است، زیرا به بافت درونی بندر بالتیمور[1] در ایالات متحده اشاره می‌‌کند که در ادبیات به عنوان اولین پروژه بازآفرینی گردشگری‌‌محور شناخته شده است (Bianchini, 1993; Bianchini, Dawson, & Evans, 1992; Eisinger, 2000; Judd, 1999; Smyth, 1994 ). با اجرای پروژه بازآفرینی منطقه داخلی بندر، مرکز شهر بالتیمور روی نقشه قرار گرفته است. این نشان می‌‌دهد که بالتیمور پس از مواجهه با سال‌‌ها عدم سرمایه‌‌گذاری (Spirou, 2010:60) به یکی از اولین شهرهای ایالات متحده که استراتژی اقتصادی گردشگری را دنبال می‌‌کند، تبدیل شده است (همان). پروژه توسعه در پایان دهه ۱۹۹۰، نوسازی مجموعه نیروگاه[2] به یک دفتر و مرکز سرگرمی شاملِ خرده فروشی­ها و رستوران­های زنجیره­ای مانند کافه هارد راک و بارنس و نوبل[3] را پیش­بینی کرده بود (Sharoff, 1997). در سال ۲۰۰۹، موسسه توسعه زمین، بندر داخلی بالتیمور را «الگویی برای توسعه مجدد اسکله­ها در دوره پساصنعتی­ شدن در سراسر جهان» توصیف کرد (Urban Land Institute, 2009). اقدام پیشگامانه بالتیمور به زودی به معیاری برای توسعه گردشگری شهری در شهرهای دیگر سراسر جهان تبدیل شد و مکان­های مقیاس بزرگ مرتبط با اوقات فراغت در بارسلونا (Jauhiainen, 1995). سنگاپور (Yeoh & Chang, 2001)، سیدنی (Hall, 1998)، تورنتو (Darchen, 2013)، ولینگتون (Doorne,1998) و غیره توسعه یافتند. تبدیل اسکله­ها به مکان­های مرتبط با اوقات فراغت و گردشگری هنوز در مقاصد گردشگری شهری صورت می­گیرد: انتظار می‌‌رود پروژه بازآفرینی حاشیة رودخانه‌‌ داندی[4] که دارای موزه نمادین V&A داندی است، نرخ گردشگری را افزایش داده و به اقتصاد شهر سود برساند (Dundee Partnership, 2014). توسعه مجدد شهری بالتیمور، یکی از چندین مدل بازآفرینی شهری است که در ۴۰ سال گذشته به موفقیت دست یافته است. ادبیات مربوط به بازآفرینی شهری بسیار گسترده است و مطالعات بین­المللی، ملی و پروژه­ای زیادی انجام شده است (Jones & Evans, 2013; Page & Hall, 2003; Roberts & Sykes, 2000; Saxena, 2013; Smith, 2006b; Spirou, 2010). موضوع بازآفرینی شهری به عنوان یکی از جنبه‌‌های تغییرات شهری معاصر، بحث‌‌های مستمری را در مورد جنبه‌‌های اقتصادی، نهادی، اجتماعی و اکولوژیکی این پدیده برانگیخته است (Höjer, Gullberg, & Pettersson, 2011; Moulaert, Martinelli, Swyngedouw, & Gonzalez, 2010; Power & Burdett, 1999). اگرچه گردشگری یکی از ویژگی‌‌های اصلی پروژه‌‌های بازآفرینی شهری است، اما اغلب مطالعات گردشگری و تحول شهری معاصر را نادیده می­گیرند. اشورث[5] (۱۹۸۹، ۲۰۰۳) در طول سال­ها تاکید کرده است “کسانی که شهرها را مطالعه می­کنند، گردشگری را نادیده می­گیرند” (Ashworth, 2003)، هرچند که آن بخشی جدایی­ناپذیر از توسعه شهری معاصر می­باشد (Hall & Page, 2009). به‌‌همین نحو، حوزه گردشگری شهری “با عدم مشارکت بسیاری از محققان گردشگری دارای بحث‌‌های گسترده در مطالعات شهری مواجه است” (Ashworth & Page, 2011). با وجود شواهد تجربی ارائه شده توسط دامنه­ای از پروژه‌‌های جامع بازآفرینی شهری (مثلاً، بارسلونا) (González, 2011) و ادعاهای پوزیتیویستی برخی دانشگاهیان (e.g. Shaw & Williams, 2004)، غفلت در مطالعات مرتبط با گردشگری و شهری همچنان به چشم می­خورد. در کل، “حوزه گردشگری شهری تنها به صورت جزئی به محدودیت‌‌های اجتماعی و سیاسی ایجاد مکان­های گردشگری شهری و امکانات رفاهی خاص اشاره داشته است” (Amore, 2017).

توسعه مکان­های شهری برای اهداف گردشگری و تفریحی، یکی از مولفه­های کلیدی در سیاست‌‌ها، استراتژی­ها، و پروژه­های توسعه شهری است (Harvey, 1989; Spirou, 2010). شهرهای جهانی و پایتخت‌‌های منطقه‌‌ای در سراسر جهان از مکان‌‌های تولیدی به فضاهای مصرفی[6] تبدیل شده‌‌اند و امروزه از جاذبه‌‌های اصلی برای بازدید مردم می­باشند. بر اساس گزارش مسترکارد در رابطه با شهرهای مقصد گردشگری جهانی سال 2018 (MasterCard, 2018)، “سفرهای بین­المللی برای تقویت اقتصادهای شهری بسیار مهم است و زندگی ساکنان و گردشگران را غنی می‌‌کند” و شهرها به طور گسترده‌‌ای در مکان­های تفریحی و گردشگری سرمایه گذاری می­کنند “تا تجربه‌‌ای به یاد ماندنی و معتبر ارائه کنند” (همان). در سال ۲۰۱۷، شش شهر برتر در زمینه اقامت شب بین­المللی در سراسر جهان دو برابر انگلستان بازدید داشتند (MasterCard, 2018; VisitBritain, 2018). هزینه‌‌های گردشگری بین‌‌المللی پنج شهر برتر مجموعاً بیش از 100 میلیارد دلار آمریکا بود که این رقم معادل تولید ناخالص داخلی کرواسی می­باشد (IMF, 2018; MasterCard, 2018). در انگلستان، تعداد بازدیدکنندگان بین­المللی لندن در سال ۲۰۱۶ دو برابر تعداد بازدیدکنندگان ۲۰ مقصد شهری برتر این کشور بود (VisitBritain, 2018) و بازدیدکنندگان در همان سال حدود ۲۱٫۱ میلیارد دلار هزینه کردند (WTTC, 2017). در مقایسه، سهم اقتصادی گردشگری داخلی و میراث در انگلستان در همان سال حدود 24 میلیارد دلار بود (Historic England, 2017).

گردشگری شهری محرکی به سمت توسعه شهری است و “با توسعه شهر و ایجاد شرایط زندگی بهتر و بیشتر برای ساکنان و بازدیدکنندگان مرتبط می­باشد” (UNWTO, 2019). شهرها به طور فزاینده­ای به دنبال انطباق و پاسخگویی به نیازهای فعلی و آینده افراد در شهرها هستند (UNWTO, 2012)، اما این به احتمال زیاد باعث تشدید اختلافات اجتماعی بین ساکنان عادی و به حاشیه رانده[7] در مناطق داخلی شهر خواهد شد (Amendola, 2009; Gotham, 2005; Harvey, 2005). به گفته سازمان جهانی گردشگری سازمان ملل متحد (UNWTO)[8]، گردشگری نباید “فقط یک استراتژی برای ارائه محصولات رقابتی برای برآوردن انتظارات بازدیدکنندگان باشد، بلکه باید راهی برای توسعه خود شهر و ایجاد زیرساخت‌‌های بیشتر و بهتر و ایجاد شرایط بهتر برای ساکنان باشد” (UNWTO, 2012). بدون شک، افزایش تعداد بازدیدکنندگان شبانه، هزینه‌‌ها، و سرمایه­گذاری‌‌های مربوط به گردشگری شهری، باعث ایجاد تنش بین گردشگران و ساکنان شده است. مقصدهای شهری، به خصوص در اروپا، در توزیع برابر خدمات و امکانات بین ساکنان و گردشگران ناموفق بوده­اند (Milano, Cheer, & Novelli, 2018). گزارش اخیر پارلمان اروپا[9] (۲۰۱۸) در مورد ازدحام بیش از حد گردشگران حاکی از افزایش چالش­های میان مقاصد گردشگری شهری در یافتن ترکیب مناسب بین رشد گردشگری و زیست‌‌پذیری[10] شهری است.

ادبیات دانشگاهی، اسناد برنامه­ریزی، و استراتژی‌‌های مدیریت مقصد و بازاریابی، توسعه مکان­های گردشگری شهری را ملغمه‌‌ای[11] از برندسازی مکان، مناظر خدماتی، و مناظر طراحی شده می‌‌دانند (Hall,2008). برندسازی شهرها از دیرباز در ادبیات مشاهده شده است و در شهرهای جهانی، پایتخت‌‌های منطقه‌‌ای، و شهرهای صنعتی سابق امری رایج می­باشد (Bramwell & Rawding, 1996; Page & Hall, 2003; Pike & Page, 2014). برندسازی شهر از بازاریابی محصول اصلی شهر متفاوت است، چرا که بسیار پیچیده بوده (Edwards, Griffin, & Hayllar, 2009; Jensen & Richardson, 2005) و به دنبال انتقال یک روایت مذاکره شده از هویت محل است که به نفع سرمایه­گذاران آینده، ساکنان و گردشگران می­باشد (Dinnie, 2011; Searle, 2009). برندسازی محل، یکی از چهار بعد تصویر مقصد شهری است (Bramwell & Rawding, 1996; Selby, 2004)، اما روایتی رسمی ارائه می­دهد که شهروندان خاص و گردشگران را هدف قرار داده است (Rabbiosi, 2015; Zenker & Beckmann, 2013). استراتژی­های برندسازی محل اغلب حس مکان در بین ساکنان و جوامع را نادیده می­گیرند، حتی اگر این تاثیر مثبتی بر برندسازی شهرها و ترویج اشکال پایدار مصرف داشته باشد (Maitland & Newman, 2014). با توجه به ماهیت ناملموس تجربه گردشگری شهری، حضور جمعیت‌‌های مختلف شهری و ذهنیت سودجویانه[12] سازمان­های برندسازی شهر، ایجاد یک تصویر از شهر که برای همه مخاطبان جذاب باشد، موضوعی بسیار پیچیده (اگر نه غیر ممکن) است (Bennett & Koudelova, 2001; Hall, 2008).

محیط­های خدماتی “به محیط فیزیکی که مصرف­کننده تجربه می‌‌کند، اشاره دارند” (Hall, 2008). محیط­های خدماتی شامل محیط ساخته شده موجود، مکان­های خرده فروشی، جو، شرایط محیط، طرح مکانی، علائم، نمادها، و آثار باستانی هستند (Bitner, 1992; Clarke & Schmidt, 1995). این‌‌ها به نوبه خود به تعریف مجدد “محیط نمادین که مصرف­کنندگان با محصولات، تصاویر، و پیام­های بازار ایجاد می‌‌کنند، کمک می‌‌کند؛ اهمیت کلی آنها تا حد زیادی به سازگاری مصرف­کنندگان با دنیای مدرن شکل می‌‌دهد” (Sherry, 1998). از سوی دیگر، محیط­های طراحی شده به عنوان “استفاده فراگیر و چند سطحی از سرمایه نمادین طراحی در شناسایی و تمایز انباشت‌‌های شهری[13]” تعریف شده­اند (Julier, 2005). محیط­های طراحی شده به استفاده از معماری معاصر به عنوان محرکی برای تغییر فضایی اشاره دارند. آن­ها شامل علامت­گذاری نمادین، قالب­دهی شهری، و منطقه­بندی مناطق به فضاهایی برای مصارف کسب و کار، اوقات فراغت، و گردشگری هستند (Getz, 1993; Page & Hall, 2003; Spirou, 2010). بازآفرینی شهری یکی از ویژگی‌‌های ناب محیط­های طراحی شده در شهرهای گردشگری معاصر است. پروژه‌‌های لنگرگاه[14]، رویدادهای بارز و بزرگ[15]، پروژه‌‌های منطقه کسب و کار، احیای تفرجگاه‌‌های ساحلی[16] و مناطق صنعتی، و بازسازی مراکز شهری تاریخی، نمونه‌‌هایی از استراتژی­های بازآفرینی شهری هستند که به گردشگری و اوقات فراغت به عنوان بخشی از دستور کار توسعه مجدد اذعان می­کنند (Amore & Hall, 2016b, 2017b; Jones & Evans, 2008, 2013; Park, 2013). به همین نحو، استراتژی‌‌های بازآفرینی فرهنگ ـ مبنا[17] برای توسعه گردشگری اهمیت دارند، زیرا “فرهنگ و تجارت به وضوح در دنیای پست مدرن مصرف جهانی در هم تنیده شده‌‌اند” (Smith, 2006). حتی استراتژی­های توسعه مجدد شهری پسا فاجعه بر اهمیت گردشگری به عنوان عاملی برای تسریع بازسازی تاکید دارند (Amore, 2017; Gotham, 2007; Gotham & Greenberg, 2014).

بازآفرینی شهری معاصر

مطالعات شهری به طور گسترده­ای بر حرکت به سمت (به اصطلاح) شهر معاصر[18] به عنوان یک پدیده جهانی که از ایالات متحده و کانادا در پایان دهه ۱۹۶۰ و اوایل دهه ۱۹۷۰ نشات گرفته است، اذعان کرده­اند (McCann & Ward, 2010; Spirou, 2010). با گسترش حومه‌‌های مسکونی[19] و جابه‌‌جایی کارخانه‌‌ها، در بسیاری از نواحی درونی شهر و حاشیه رودخانه­ها، اراضی قهوه‌‌ای متروک[20]، مناطق متروکه، و محلات به طور فزاینده­ای ناامن بر جای مانده است. در این دوره بود که محققان و جنبش‌‌های اجتماعی شهری شروع به بحث و درخواست حق به شهر[21] کردند (Bell, 1973; Harvey, 2005b; Lefebvre, 2003). از نمونه­ها می‌‌توان به گرینویچ ویلیج[22] در نیویورک (Jacobs, 1961)، کاون گاردن[23] در لندن (Christensen, 1979)، ناویلی[24] در میلان (Carlucci, Chelli, & Salvati, 2018)، و دراک در سیدنی (Darcy & Rogers, 2016) اشاره کرد. جنبش‌‌های مردمی خودجوش محله‌‌ای با فرآیندهای احیا در طول دهه ۱۹۷۰ که در آن متخصصان جوان و تحصیل‌‌کرده، زندگی در شهر را به زندگی در حومه شهر ترجیح می­دادند، معاصر بودند (Lees, Slater, & Wyly, 2008). از نظر دیوید لی[25] (۱۹۸۶، ۲۰۰۴)، عامل انسانی در بازآفرینی شهری نقش داشت و افزایش طبقه متوسط شهری بر توسعه مجدد مکان­های شهری تأثیر گذاشته بود. به همین نحو، کریس همنت[26] (2003) و ریچارد فلوریدا[27] (۲۰۰۵) معتقدند که ظهور طبقه متوسط جدید که شامل افراد حرفه‌‌ای و طراحان است، نقشی اساسی در تغییرات شهری معاصر ایفا کرده است.

تبیین نوسازی و توسعه مجدد شهری توسط یک ضد روایت که در آن، نیروهای ساختاری تولید، گردش سرمایه، و بازارسازی در قلب فرایند مداوم تغییر شهری قرار گرفته­اند، به چالش کشیده شده است (Porter, 2009; Smith, 1986, 2002; Williams & Smith, 1986). به نظر آنان، بازآفرینی شهری معاصر، بیانی از برنامه­ریزی فضایی در محیط ساخته شده است و ریشه‌‌های آن را می‌‌توان در توسعه مجدد اولیه مرکز شهر[28] در دهه ۱۹۷۰ (McCann & Ward, 2010) و ظهور تحولات پیشاهنگ[29] در طول دهه ۱۹۸۰ (Smyth, 1994) مشاهده کرد. این پروژه‌‌های توسعه شهری به لطف برنامه‌‌های نوسازی شهری دولت، ائتلاف‌‌های رشد شهری که دستور کار توسعه شهرها را تنظیم کردند، و مقامات محلی که به عنوان تسهیل‌‌کننده عمل کردند، ممکن شدند (Harvey, 1989; Lees et al., 2008; Logan & Molotch, 2007). در این دوره، گردشگری و اوقات فراغت در مرکزیت استراتژی‌‌های اصلی توسعه شهری (به ویژه پروژه‌‌های لنگرگاه و پیشاهنگ)، قرار داشتند (Ashworth & Dietvorst, 1995). در طول ۴۰ سال گذشته، برنامه­ریزان و شهرداری‌‌ها فعالانه مناظر شهری را با ایجاد مجموعه‌‌ای از امکانات رفاهی، جاذبه­ها، و مناطق تفریحی تغییر داده­اند. در نتیجه، یک محیط شهری (Dear & Flusty, 1998) ایجاد شده است که در آن ابر واقعیت[30] (Eco, 1986)، لذت­گرایی[31] (Featherstone, 2007) و ساختگی بودن[32] (Hannigan, 2013) به تجربه شهری معاصر شکل داده­اند (ODell, 2005) با این حال، این مکان­های مصرفی منحصر به افراد با درآمد بالا و اوقات فراغت زیاد هستند. همانطور که زوکین[33] (۱۹۹۰، ص ۴۳) مطرح کرده است، “تنها راه برای ورود به این روایت تخیلی، باور داشتن آن است”.

ظهور و گسترش پروژه‌‌های بازآفرینی شهری در سراسر جهان همگن[34] نبوده است و عوامل جهانی و تأثیرات محلی به مکان­های گردشگری شهری شکل می‌‌دهند. فرایند بازآفرینی شهری در ایالات متحده و کانادا، نتیجه مهاجرت معکوس مردم و بازگشت سرمایه به شهر از اوایل دهه ۱۹۷۰ با پروژه‌‌های احیا مسکونی، خرده فروشی، و تجاری در مناطق داخلی شهر بود (Lees et al., 2008; McCann & Ward, 2010). فرایند نوزایی و زوال شهری[35] در اروپای غربی بین اوایل دهه ۱۹۸۰ و اواسط دهه ۱۹۹۰ با فرایند گسترده صنعت­زدایی[36] در آلمان، فرانسه، انگلستان، ایتالیا و هلند و ظهور شهرهای خدمات محور[37] رخ داد (Spirou, 2010). توسعه مکان‌‌های تخصیص‌‌یافته به خرده فروشی و اوقات فراغت در این دوره رایج گردید و پروژه‌‌های ساحلی[38] در شهرهایی مانند لندن، لیسبون، بارسلونا، بیلبائو و دوبلین اجرا شدند (González, 2011; Swyngedouw, Moulaert, & Rodriguez, 2002). شهرهای بزرگ در استرالیا و نیوزیلند شاهد فرایند مشابه زوال و بازآفرینی اقتصادی از اواخر دهه ۱۹۸۰ تا پایان دهه ۱۹۹۰ بودند (Doorne, 1998a; Hall, 1998; Thorns, 1997) و سیدنی، قابل توجه­ترین نمونه بازآفرینی طولانی مدت شهری بود (Hall, 1998; Hayllar & Griffin, 2007; Thomson, Newton, & Newman, 2017). با بازآفرینی شهری، تغییر بزرگی در زوال و تولد دوباره شهرها در اروپای سوسیالیستی[39] سابق اتفاق افتاد. بازسازی  در راستای اقتصاد سرمایه‌‌داری با اجرای پروژه‌‌های احیا شهری که در پی از بین بردن میراث رژیم­های شبه نظامی سوسیالیستی بودند، همراه شد (Coles, 2003; Fleming, 2012) و عصر جدید زیباسازی محیط شهری که ریشه در اصول املاک و مستغلات غربی داشت، آغاز گردید (Bernt, 2009). شهرهای اروپای شرقی یک دستورکار بازارگرا[40] را ایجاد کردند که از تاسیس مناطق انحصاری برای شهروندان سطح بالا و گردشگران خارجی در پراگ (Cook, 2010)، تالین[41] (Stanilov, 2007)، کراکوف[42] (Murzyn-Kupisz, 2012)، و غیره حمایت می‌‌کرد. شهرهای بزرگ جنوب شرقی آسیا و شرق آسیا با فرایند مشابه زوال و تولد دوباره شهرها، به ویژه پس از رکود و بحران‌‌های مالی، مواجه شدند (Evans, 2009). در طول این دوره­ها بود که شهرهای آسیایی “شروع به پذیرش گفتمانها و منطق جهانی­سازی و سرمایه گذاری در ایجاد تصاویر عمومی مطلوب به صورت یک مدینه فاضله جدید شهری” نمودند (Yeoh, 2005, p. 946). مثلاً، تایپه برای جذب سرمایه­گذاران خصوصی بین­المللی و تبدیل شدن به یک شهر جهانی، مجموعه‌‌ای از پروژه‌‌های لنگر با یارانه دولتی را اجرا کرد (Jou, Hansen, & Wu, 2012). به همین نحو، سئول یک منطقه گردشگری ویژه[43] برای ایجاد یک محیط شهری دوستدار محیط زیست[44] و ترکیبی به منظور تقویت توسعه اقتصادی در مرکز شهر تعیین کرد (Lee, Lee, Choi, Yoon, & Hart, 2014). اخیراً، پدیده بازآفرینی شهری به شهرهای بزرگ و مناطق پایتخت در کشورهای موسوم به BRICS رسیده است و اکثر پروژه‌‌های توسعه مجدد مقیاس بزرگ اغلب به عنوان بخشی از رویدادهای مهم ورزشی و فرهنگی (مانند جام جهانی فوتبال ۲۰۱۰، ۲۰۱۴ و ۲۰۱۸ در آفریقای جنوبی، برزیل و روسیه (Gaffney, 2015; Müller & Pickles, 2015; Pillay & Bass, 2008) و بازی‌‌های المپیک ۲۰۰۸ و ۲۰۱۶ در پکن و ریودوژانیرو[45] (Gold & Gold, 2008; Maiello & Pasquinelli, 2015) اجرا می‌‌شوند.

شهرهای جهان جنوب نیز بازآفرینی شهری را تجربه کرده­اند. آفریقای جنوبی پس از آپارتاید، پارادایم بازآفرینی شهری را با معرفی رژیم‌‌های مناطق بهبود شهر[46] (CIDs) در کیپ تاون، ژوهانسبورگ و سوتو[47] برای جذب کسب و کارهای جدید و ارتقاء شهرها برای رویدادهای جهانی پذیرفت (Ward, 2006). مثلاً در دوربان[48]، استراتژی بازآفرینی بر ترویج و توسعه گردشگری در مکان­های اوقات فراغت برای تقویت جذابیت شهر به عنوان یک مقصد ساحلی در بین گردشگران بین­المللی تمرکز کرد (Rogerson, 2013). گردشگری، اوقات فراغت، و فرهنگ، بخشی از استراتژی بازآفرینی لائوندای[49] آنگولا هستند و ساخت مکان­های عمومی و هتل­ها و مکان­های تفریحی به حالت سرمایه داری توسعه شهری پایبند است (Quarenta, 2016). گردشگری بر محیط شهری مونته ویدئو[50] اروگوئه تأثیر گذاشته و پروژه بازآفرینی میراث سیوتات وایجا[51]، تجاری سازی اوقات فراغت و گردشگری را تقویت کرده است (Yanes, 2019). صرفنظر از زمینه اجتماعی و سیاسی، بازآفرینی شهری و گردشگری یک گزینه بسیار محبوب برای توسعه مجدد شهری است؛ آن در بوینس آیرس آرژانتین، پس از بحران مالی ۲۰۰۱ (Pérez & Fernández, 2014) و پیشنهاد ریودوژانیرو برای المپیک ۲۰۱۶ (Wise & Hall, 2017) قابل مشاهده است. اخیراً، گردشگری و بازآفرینی شهری در مرکزیت استراتژی شهری شهرهای خاورمیانه، به ویژه کشورهای موسوم به شورای همکاری خلیج فارس (کویت، قطر، عمان، عربستان سعودی و امارات متحده عربی) قرار گرفته است. تراکم سرمایه­گذاری و چشم­انداز بلند مدت تبدیل شهرها به مقاصد گردشگری در طراحی و اجرای توسعه مجدد بلندپروازانه غربی (مثلاً در دوحه، ریاض و کویت) مورد توجه بوده است (Furlan & Faggion, 2016). در کادر ۱-۱، شواهدی از امارات متحده عربی ارائه شده است که نشان می­دهد چشم انداز بلندمدت آن برای گردشگری، امروزه در تصاویر گردشگری بین المللی دوبی انعکاس یافته است.

[1]– Inner Harbour area of Baltimore

[2]– Power Plant complex

[3]– Hard Rock Café and Barnes & Noble

[4]– Dundee riverfront regeneration

[5]– Ashworth

[6]– spaces of consumption

[7]– marginalized

[8]– United Nations World Tourism Organization (UNWTO)

[9]– European Parliament

[10]– Livability

[11]– Amalgam

[12]– profit-driven

[13]– Urban agglomerations

[14]– Anchor projects

[15]– mega and hallmark events

[16]– revitalization of marinas

[17]– culture-led regeneration

[18]– contemporary city

[19]– Residential suburban

[20]– abandoned brownfields

[21]– the right to the city

[22]– Greenwich Village

[23]– Covent Garden

[24]– Navigli

[25]– David Ley

[26]– Chris Hamnett

[27]– Richard Florida

[28]– downtown redevelopments

[29]– flagship developments

[30]– Hyperreality

[31]– Hedonism

[32]– Fabrication

[33]– Zukin

[34]– Homogeneous

[35]– Urban decay and rebirth

[36]– De-industrialization

[37]– Service-oriented

[38]– Waterfront projects

[39]– Socialist Europe

[40]– market-driven agenda

[41]– Tallinn

[42]– Krakow

[43]– special tourism zone

[44]– eco-friendly

[45]– Beijing and Rio de Janeiro

[46]– City Improvement Districts (CIDs)

[47]– Cape Town, Johannesburg and Soweto

[48]– Durban

[49]– Luanda

[50]– Montevideo

[51]– Ciutat Vieja

Reviews

There are no reviews yet.

Be the first to review “گردشگری و بازآفرینی شهری (کتاب الکترونیک)”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Reviews

There are no reviews yet.

Be the first to review “گردشگری و بازآفرینی شهری (کتاب الکترونیک)”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *