بسیاری از دانشجویان اغلب سیاست های مالیاتی را گیج کننده می یابند. این احتمالاً به این دلیل است که از اصطلاحات پیچیده استفاده می کند. پایه مالیاتی یکی از این اصطلاحات است که اغلب در ادبیات مالیاتی استفاده می شود. معنای این اصطلاح اغلب توسط دانشجویان مالیاتی کاملاً درک نمی شود. این باعث سردرگمی بیشتر می شود.

در این مقاله معنای اصطلاح «پایه مالیاتی» و همچنین کاربرد این اصطلاح در سیاست مالیاتی را روشن خواهیم کرد .

پایه مالیاتی چیست؟

پایه مالیاتی را می توان به عنوان مجموع دارایی ها یا درآمدهایی که دولت می تواند بر آن مالیات وضع کند تعریف کرد. این به بهترین شکل با کمک یک مثال قابل درک است. به عنوان مثال، در مورد مالیات بر درآمد، پایه مالیاتی تمام درآمدی است که توسط مردم ایالت به دست می آید. به طور مشابه، در مورد مالیات بر دارایی، پایه مالیاتی کل ارزش ملک است که در یک دوره زمانی معین تغییر می کند.

از این رو، پایه مالیاتی را می توان به عنوان عددی در نظر گرفت که نرخ درصدی برای رسیدن به مبلغ دلاری مالیاتی که باید پرداخت شود اعمال می شود. به عنوان مثال، اگر باید 30٪ مالیات بر درآمد 100000 دلار اعمال شود، آنگاه 100000 دلار مبنای مالیات است.

اکنون، به نظر می رسد که این کاملاً ساده و سرراست است. با این حال، باید درک کرد که انواع مختلفی از مالیات ها در جهان وجود دارد که دارای انواع مختلفی از پایه های مالیاتی هستند. این چیزی است که رفتار این مالیات ها را متفاوت می کند. در این مقاله به بررسی برخی از انواع رایج پایه های مالیاتی می پردازیم.

انواع پایه های مالیاتی

 

  1. مبتنی بر ارزش: متداول ترین نوع پایه مالیاتی مبتنی بر ارزش است. این در مالیات ها مانند مالیات بر درآمد و مالیات فروش استفاده می شود. در اینجا، اگر ارزش دلاری پایه مالیاتی افزایش یابد، میزان مالیات وصول شده نیز افزایش می یابد. به عنوان مثال، اگر حقوق شخصی از 100000 دلار به 200000 دلار برسد و پایه مالیاتی ثابت بماند، میزان مالیات وصول شده افزایش می یابد. به این نوع پایه مالیاتی «ad-valorem» نیز گفته می شود که به معنای مبتنی بر ارزش است. 

     

  2. بر اساس کمیت: برخلاف مالیات بر درآمد، مالیات های دیگری مانند مالیات غیر مستقیم وجود دارد که ارزش کالای تولید شده تفاوتی ندارد. در چنین مواردی به ازای هر واحد کالای تولید شده مالیات اخذ می شود. از این رو، اگر 100 دستگاه با قیمت 10 دلار یا 100 دستگاه با قیمت 20 دلار تولید شود، مالیات ثابت می ماند زیرا مبنا تعداد واحدها است که 10 واحد است! از این رو، افزایش تورم به طور خودکار منجر به افزایش مالیات در چنین مواردی نخواهد شد. 

     

  3. مبتنی بر بازار: حتی اگر مالیات مبتنی بر ارزش باشد، تعیین ارزش واقعی بسیاری از کالاها و خدمات دشوار است. به عنوان مثال، در مورد مالیات بر دارایی، مردم تمایل دارند که فاکتورهای زیر را دریافت کنند و در مقایسه با ارزشی که معامله انجام شده است، ارزش کمتری را برای دولت نشان می دهند. دولت‌ها در سرتاسر جهان به منظور محافظت از خود در برابر چنین صورت‌حساب‌هایی، از نرخ‌های دایره‌ای استفاده می‌کنند که تقریبی از ارزش بازار را ارائه می‌دهد. در چنین مواردی، نرخ های دایره ای برای استخراج پایه مالیاتی به جای قیمت بازار استفاده می شود. زیرا قیمت بازار در معرض دستکاری است. 

     

  4. پایگاه بین‌المللی: بسیاری از کشورها مانند ایالات متحده این حق را برای خود محفوظ می‌دارند که حتی بر درآمد خارجی شهروندان خود مالیات دریافت کنند. به عنوان مثال، حتی اگر یک آمریکایی در استرالیا درآمد کسب کند، قرار است در آمریکا مالیات بپردازد. این باعث می شود پایه مالیاتی آمریکا بزرگتر شود. با این حال، کشورهای دیگری نیز وجود دارند که اگر ساکنان خود برای مدت طولانی خارج از کشور باشند، حتی مالیات دریافت نمی کنند. پایه های مالیاتی آنها در مقایسه با آمریکا کوچکتر است. 

     

  5. مبتنی بر گسترده: مالیات بر مبنای گسترده مالیاتی است که برای بسیاری از اقلام اعمال می شود. به عنوان مثال، مالیات فروش یا مالیات غیر مستقیم برای بسیاری از دسته های مختلف کالاها و خدمات اعمال می شود. از این رو، محاسبه این پایه های مالیاتی بسیار پیچیده می شود. یک پایه مالیاتی گسترده تر همچنین به این معنی است که دولت به تمام فعالیت های اقتصادی از دریچه یکسان نگاه می کند. بین اشکال مختلف فعالیت ها تبعیض قائل نخواهد شد. 

     

  6. بر اساس باریک: مالیات بر اساس محدود مالیاتی است که فقط برای چند مورد مانند مسکن اعمال می شود. از آنجایی که این مالیات ها فقط برای اقلام کمتری اعمال می شود، تعیین و مدیریت پایه مالیاتی آنها نسبتاً آسان است. استفاده از یک پایه مالیاتی محدود نیز گاهی توصیه می شود. این امر به ویژه زمانی صادق است که اقلامی مانند مواد غذایی از پایه مالیاتی حذف شوند تا مالیات کاهش یابد. 

چرا پایه مالیاتی مهم است؟

اساس مالیات اغلب با نرخ مالیات نسبت معکوس دارد. با کاهش نرخ مالیات، شرکت های بیشتری شروع به انتقال فعالیت های اقتصادی خود به کشور می کنند و کل مالیات جمع آوری شده افزایش می یابد. این رابطه معکوس تا نقطه معینی ادامه می یابد که پس از آن دیگر وجود ندارد. این رابطه در مفهومی به نام “منحنی لافر” به تفصیل توضیح داده شده است که در مقاله جداگانه ای در این ماژول توضیح داده خواهد شد.

بدون نظر

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *