عجیب ترین راز

همه ما موفقیت را می‌خواهیم، ​​اما از هر یک از ما فرار می‌کند، اما برخی در اطراف ما هستند که به نظر می‌رسد به راحتی موفقیت را جذب می‌کنند. اگر می خواهید به همین راحتی موفقیت را جذب کنید، باید بدانید که راز عجیبی برای این کار وجود دارد که در «عجیب ترین راز» نوشته ارل نایتینگل به آن پرداخته شده است. برای دانستن عجیب ترین راز دنیا بیشتر بخوانید.

آیا تا به حال تعجب کرده اید که چرا برخی افراد به نظر می رسد بدون زحمت به موفقیت می رسند در حالی که برخی دیگر بدون اینکه به جایی برسند سخت کار می کنند؟ آیا می‌دانستید که رازی پشت این ماجرا نهفته است؟

اگر می خواهید آن نوشته عجیب روی دیوار را رمزگشایی کنید که گنج پنهان را برای شما آشکار می کند، پس این خلاصه شما را غاز می کند.

از خلاصه کتاب «عجیب ترین راز» اثر ارل نایتینگل یاد می گیریم .

چرا خلاصه را اینجا بخوانید؟

سوال عالی! من به عنوان یک همکار کتاب شناس، در اشتیاق شما به خواندن کتاب، یادداشت برداری و به کار بردن آموزه های آنها در زندگی ام شریک هستم. من همچنین از خلاصه کردن تأثیر آنها بر من برای مراجعات بعدی لذت می برم.

اگر با کانال یوتیوب من – Club Books Readers آشنا هستید ، می‌دانید که من تمام تلاشم را می‌کنم تا کتاب‌ها را جستجو کنم و ارزشمندترین بینش‌ها را استخراج کنم.

من در مورد کتاب مورد نظر همین سطح را بررسی کرده ام و به جرأت می توانم بگویم ارزش توجه شما را دارد. علیرغم فراوانی مقالات و وبلاگ‌ها در این زمینه، این خلاصه دیدگاه‌های منحصربه‌فردی را ارائه می‌کند که در جای دیگر یافت نمی‌شوند.

پس بیایید شروع کنیم…

درباره نویسنده

ارل نایتینگل، کودک دوران افسردگی، تشنه دانش بود. او از دوران جوانی از کتابخانه عمومی لانگ بیچ در کالیفرنیا بازدید می کرد و به دنبال پاسخی برای این سوال بود: “چگونه یک شخص می تواند با شروع از صفر به اهداف خود برسد و کمک قابل توجهی به دیگران داشته باشد؟”

کنجکاوی و تمایل ارل برای یافتن راه حل، او را به یکی از متخصصان برتر موفقیت در جهان تبدیل کرد.

ارل زمانی که در نیروی دریایی بود به عنوان گوینده در یک ایستگاه رادیویی داوطلب شد. با حمله ژاپنی ها به پرل هاربر، او در سفرهای خود فاصله زیادی نداشت، اما از این مصیبت جان سالم به در برد. پس از پنج سال خدمت، ارل به همراه همسرش به فینیکس و بعداً شیکاگو نقل مکان کرد تا کار موفقی را در رادیو شبکه آغاز کند.

برنامه تفسیر روزانه ارل در WGN (بزرگترین روزنامه جهان) به او کمیسیونی برای فروش تبلیغاتش داد. در سال 1957، او چنان موفقیتی به دست آورد که در سن 35 سالگی بازنشسته شد. او همچنین یک شرکت بیمه خریداری کرد و در آنجا نیروی فروش خود را برای دستیابی به دستاوردهای بزرگ تر الهام بخشید.

هنگامی که او به تعطیلات رفت، مدیر فروش او از او درخواست کرد که کلمات الهام‌بخش خود را ضبط کند و نتیجه آن عجیب‌ترین راز بود، اولین پیام کلامی که بیش از یک میلیون نسخه فروخت و یک رکورد طلایی به دست آورد.

در این ضبط، ارل پاسخی برای سوالی یافت که در جوانی به او الهام بخشید و میراثی ماندگار برای دیگران به جا گذاشت.

ارل با یک تاجر موفق به نام لوید کانانت آشنا شد و با هم یک شرکت انتشارات الکترونیکی را تأسیس کردند که به یک غول چند میلیون دلاری در خودسازی تبدیل شد . آن‌ها همچنین «دنیای در حال تغییر ما» را توسعه دادند، یک برنامه رادیویی روزانه 5 دقیقه‌ای که طولانی‌ترین و گسترده‌ترین برنامه رادیویی پخش شد.

ارل نایتینگل در 28 مارس 1989 درگذشت. هنگامی که پل هاروی این خبر را در برنامه رادیویی خود اعلام کرد، گفت: “صدای خوش صدای بلبل خاموش شد.” دوست ارل، استیو کینگ، اظهار داشت که ارل هرگز فرصتی را برای یادگیری چیزهای جدید و به اشتراک گذاشتن آن با دیگران از دست نداد. این اشتیاق او بود.

درباره عجیب ترین راز

ارل نایتینگل پیامی را با فروشندگان آژانس بیمه خود به اشتراک گذاشت که آنها را برق گرفت. این خبر به سرعت پخش شد و هر هفته هزاران درخواست برای ضبط پیام سرازیر شد. با گذشت زمان، بیش از یک میلیون نفر درخواست کپی کردند.

ارل قبلاً یک گوینده موفق شبکه رادیویی بود و یک شرکت کوچک بیمه عمر را خریداری کرده بود و در آنجا کارکنان فروش خود را با صحبت های الهام بخش ترغیب می کرد.

هنگامی که او به تعطیلات می رفت، مقاله ای را روی یک صفحه ضبط کرد که آن را “عجیب ترین راز” نامید. این پیام تأثیر عمیقی بر کارمندان گذاشت و درخواست‌ها برای نسخه‌های آن همچنان رو به افزایش بود و در نتیجه بیش از یک میلیون نسخه فروخته شد و رکورد طلایی را برای رکورد به ارمغان آورد.

امروزه، با گذشت بیش از 40 سال، این پیام همچنان یکی از قدرتمندترین و تأثیرگذارترین ضبط‌ها است. ارل گوش دادن یا خواندن آن را دو بار در ماه به مدت ده سال و سپس یک بار در ماه برای زندگی به عنوان نسخه ای برای موفقیت توصیه می کند.

عجیب ترین راز

عجیب ترین راز

“عجیب ترین راز” چیست؟ به همین دلیل است که از 100 نفری که از 25 سالگی با اعتقاد به موفقیت شروع می کنند، تنها پنج نفر تا سن 65 سالگی موفق می شوند.

دکتر آلبرت شوایتزر یک بار گفت: «مردها به سادگی فکر نمی کنند! و این چیزی است که من می خواهم در مورد آن با شما صحبت کنم.”

ما در عصر طلایی زندگی می‌کنیم، عصری که بشریت هزاران سال برای رسیدن به آن تلاش کرده است – سرشار از فرصت‌ها برای همه. اما برای 100 نفری که از 25 سالگی شروع می کنند چه اتفاقی می افتد؟

تا زمانی که آنها به 65 سالگی برسند، تنها یک نفر ثروتمند خواهد شد، چهار نفر از نظر مالی مستقل خواهند بود، 41 نفر همچنان کار می کنند، و 54 نفر از کار خواهند افتاد – برای نیازهای زندگی به دیگران تکیه می کنند. چرا بسیاری از آنها نتوانستند آنچه را که در نظر داشتند انجام دهند؟ رویاها و برنامه های آنها چه شد؟

تعریف موفقیت

برای شروع، اجازه دهید موفقیت را به عنوان “تحقق تدریجی یک ایده آل ارزشمند” تعریف کنیم. موفقیت می تواند معلمی باشد که عاشق تدریس است، کارآفرینی که شرکتی را ایجاد می کند یا فروشنده ای که در رشته خود بهترین شود.

عجیب ترین کتاب راز

موفقیت زمانی به دست می آید که فردی عمداً هدف از پیش تعیین شده خود را دنبال کرده و به آن دست یابد. اما متاسفانه از هر 20 نفر فقط یک نفر این کار را انجام می دهد.

اکثریت با انتظارات جامعه مطابقت دارند بدون اینکه چرا و به کجا می روند. این تطابق دلیل بسیاری از شکست ها است. همانطور که رولو می در کتاب خود “انسان در جستجوی خود” نوشته است، نقطه مقابل شجاعت در جامعه ما بزدلی نیست، بلکه همنوایی است.

ما در هفت سالگی خواندن را یاد می‌گیریم و تا 30 سالگی می‌توانیم امرار معاش کنیم، اما در سن 65 سالگی، بسیاری از ما با وجود زندگی در مرفه‌ترین کشور تاریخ، به استقلال مالی دست پیدا نکرده‌ایم. دلیل این امر مطابقت است. ما مانند گروه اشتباه عمل می کنیم، 95 درصدی که موفق نمی شوند.

اهداف

آیا تا به حال تعجب کرده اید که چرا برخی افراد به نظر می رسد بدون زحمت به موفقیت می رسند در حالی که برخی دیگر بدون اینکه به جایی برسند سخت کار می کنند؟ این پدیده را می‌توان به اهداف نسبت داد – افراد موفق می‌دانند به کجا می‌روند، در حالی که کسانی که شکست می‌خورند معتقدند زندگی‌شان توسط عوامل بیرونی شکل می‌گیرد.

خلاصه عجیب ترین راز

این تشبیه را می توان به کشتی با یک سفر برنامه ریزی شده تشبیه کرد که کاپیتان و خدمه آن می دانند به کجا می روند و چقدر طول می کشد. چنین کشتی هایی تقریباً مطمئن هستند که به مقصد خواهند رسید. با این حال، کشتی بدون هدف یا مقصد به جایی نمی رسد و در نهایت در دریا گم می شود.

به همین ترتیب، انسان ها برای رسیدن به موفقیت نیاز به جهت و هدف دارند. در حالی که هدف جامعه محافظت از ضعیف ترین حلقه خود است، این امر اغلب پیشرفت را کند می کند و زندگی را برای هر کسی آسان می کند و از خانواده خود حمایت می کند.

کلید موفقیت و شکست داشتن یک هدف روشن و تصمیم گیری در مورد اینکه تا چه حد می خواهد بالاتر از فلات امنیت هدف قرار گیرد، است. علیرغم اختلاف نظرهای فراوان میان خردمندان و فیلسوفان در طول تاریخ، این نکته ای است که آنها به اتفاق آرا بر آن اتفاق نظر دارند.

ما همان چیزی می شویم که به آن فکر می کنیم

عجیب ترین راز مفهومی است که از دیرباز توسط خردمندان شناخته شده و در کتاب مقدس نیز به آن اشاره شده است. با این حال، تعداد بسیار کمی از مردم آن را درک و تمرین می کنند.

عجیب ترین راز انگلیسی

این را بسیاری از بزرگان در طول تاریخ تکرار کرده اند:

  • مارکوس اورلیوس می‌گوید: «زندگی یک انسان چیزی است که افکارش از آن می‌سازند.»
  • دیزرائیلی گفت که اگر انسان هدفی ثابت داشته باشد، آن را محقق خواهد کرد و هیچ چیز نمی تواند در برابر اراده او مقاومت کند.
  • ویلیام جیمز گفت که اگر به گونه‌ای رفتار کنیم که گویی چیزی که می‌خواهیم واقعی است، با رشد در پیوندی با زندگی ما که به واقعیت تبدیل می‌شود، به طور خطاناپذیری واقعی می‌شود.
  • دکتر نورمن وینسنت پیل گفت که اگر منفی فکر کنیم به نتایج منفی خواهیم رسید و اگر مثبت فکر کنیم به نتایج مثبت خواهیم رسید.
  • جورج برنارد شاو می‌گوید افرادی که در این دنیا زندگی می‌کنند افرادی هستند که از جای خود بلند می‌شوند و به دنبال شرایطی هستند که می‌خواهند و اگر نتوانستند آن‌ها را پیدا کنند، آن‌ها را ایجاد می‌کنند.

کاملاً واضح است که ما همان چیزی می شویم که به آن فکر می کنیم . فردی که به هدفی ملموس و با ارزش می اندیشد به آن می رسد زیرا به این موضوع فکر می کند.

از سوی دیگر، فردی که هدف ندارد، نمی داند به کجا می رود و افکارش آشفته، مضطرب، ترسناک و نگران است، زندگی پر از ناامیدی، ترس، اضطراب و نگرانی ایجاد می کند. و اگر به هیچ چیز فکر نکند، تبدیل به هیچ می شود .

تفاوت افراد موفق و ناموفق در اهداف آنهاست. افراد موفق می دانند به کجا می روند و برای رسیدن به آن تلاش می کنند. آنها هدف و جهت مشخصی دارند که به موفقیت آنها کمک می کند. آنها باور ندارند که زندگی آنها توسط شرایط یا نیروهای خارجی شکل گرفته است.

از سوی دیگر، افراد ناموفق مسیر یا هدف مشخصی در زندگی ندارند. آنها معتقدند که زندگی آنها توسط شرایط و نیروهای خارجی شکل می گیرد. آنها مسئولیت زندگی خود را بر عهده نمی گیرند و دیگران را مقصر شکست های خود می دانند.

نژاد بشر طوری طراحی شده است که از دست دادن افراد ضعیف جلوگیری کند. جامعه امروز مانند یک کاروان در زمان جنگ است. کل جامعه برای محافظت از ضعیف ترین حلقه خود کند می شود، همانطور که کاروان نیروی دریایی باید با سرعتی حرکت کند که کندترین کشتی آن را قادر می سازد در شکل گیری باقی بماند.

ما فلات به اصطلاح “امنیت” داریم که امرار معاش را آسان می کند. امروز برای امرار معاش و حمایت از خانواده نیاز به مغز یا استعداد خاصی نیست. بنابراین، برای موفقیت، تنها کاری که باید انجام دهیم این است که تصمیم بگیریم تا چه اندازه بالاتر از این فلات هدف قرار دهیم.

عجیب ترین راز اصلا یک راز نیست. این مفهومی است که برای قرن ها توسط خردمندان شناخته شده است. ما همان چیزی می شویم که به آن فکر می کنیم.

اگر مسیر و هدف مشخصی در زندگی داشته باشیم، موفق خواهیم شد. اگر این کار را نکنیم، شکست خواهیم خورد.

 همانطور که می کارید – درو خواهید کرد

عجیب ترین راز هندی

ذهن انسان اغلب با زمین یک کشاورز مقایسه می شود. همانطور که یک کشاورز در مورد آنچه در زمین خود بکارد حق انتخاب دارد، ذهن انسان نیز قدرت انتخاب آنچه را که می کارد را دارد.

با این حال، ذهن بین آنچه کاشته شده تمایزی قائل نمی شود – هر آنچه کاشته شده است، خواه موفقیت یا شکست، هدف مشخص یا سردرگمی، سوء تفاهم، ترس و اضطراب باشد، برمی گرداند. به همین دلیل مهم است که عاقلانه انتخاب کنید و بذرهای مناسب را بکارید.

ذهن ما فوق‌العاده بارور، مرموز و باورنکردنی‌تر از هر سرزمینی است. آنها قدرت آشکارسازی خواسته ها و رویاهای ما را دارند، اما به شرطی که ما از آنها عاقلانه استفاده کنیم.

متأسفانه ذهن ما مجانی در اختیار ما قرار می گیرد و اغلب آنها را بدیهی می دانیم.

ما برای چیزهایی که به راحتی و رایگان به دستمان می آیند ارزش کمی قائل هستیم و اغلب آنها را بدیهی می دانیم. با این حال، چیزهایی که برای آنها پول می پردازیم، بیشتر ارزش قائل می شویم.

پارادوکس این است که هر چیزی که واقعاً در زندگی ارزشمند است به رایگان به ما می رسد – ذهن، روح، بدن، امیدها، رویاها، جاه طلبی ها، هوش، عشق به خانواده. دوستان و کشورمان. این دارایی های گرانبها را نمی توان جایگزین کرد و ما باید آنها را گرامی بداریم.

از طرفی چیزهایی که برای ما هزینه دارند ارزان هستند و به راحتی قابل تعویض هستند. یک مرد خوب را می توان به طور کامل از بین برد و ثروت دیگری به دست آورد. حتی اگر خانه ما سوخت، می توانیم آن را بازسازی کنیم. با این حال، چیزهایی که ما بیهوده به دست آوردیم غیر قابل تعویض هستند.

ذهن ما این توانایی را دارد که هر نوع کاری را که به آنها محول می کنیم انجام دهد، اما اغلب از آنها برای کارهای کوچک به جای کارهای بزرگ استفاده می کنیم. مهمترین تصمیمی که ما در زندگی خود می گیریم این است که چه چیزی را در ذهن خود بکاریم.

آیا می خواهیم در شغل خود برتر باشیم، به مکان هایی در شرکت یا جامعه خود برویم یا ثروتمند شویم؟ تنها کاری که ما باید انجام دهیم این است که گیاهی در ذهن ما بذر کند، پیوسته روی آن کار کنیم و به واقعیت تبدیل شود. این یک قانون طبیعت است، درست مانند قوانین سر اسحاق نیوتن، قوانین گرانش – اگر از ساختمانی بپرید، همیشه پایین خواهید رفت.

برای دستیابی به اهداف خود، باید در مورد آنها به شیوه ای آرام و مثبت فکر کنیم. ما باید خودمان را در چشمانمان تصور کنیم که قبلاً به اهداف خود رسیده ایم. هر یک از ما مجموع افکار خود هستیم. ما همان جایی هستیم که هستیم زیرا دقیقاً همان جایی است که می‌خواستیم باشیم – چه آن را بپذیریم یا نه.

آنچه امروز و فردا، ماه آینده و سال آینده فکر می کنیم، زندگی ما را شکل می دهد و آینده ما را تعیین می کند. ما توسط ذهن خود هدایت می شویم.

یک روز، نویسنده هنگام رانندگی در شرق آریزونا، یک دستگاه حرکت زمین غول پیکر را دید که مرد کوچکی در بالای آن قرار داشت و آن را هدایت می کرد.

او از شباهت آن ماشین به ذهن انسان شگفت زده شد. درست مانند ماشین حرکت زمین، ما در کنترل یک منبع عظیم انرژی نشسته ایم. کنترل و هدایت این قدرت به سمت هدفی خاص و ارزشمند به عهده ماست.

همان قانونی که به ما موفقیت می دهد یک شمشیر دو لبه است. ما باید فکر خود را کنترل کنیم. همان قانونی که می تواند مردم را به زندگی سرشار از موفقیت، ثروت، خوشبختی و همه چیزهایی که تا به حال رویای آنها را در سر می پروراند هدایت کند – همان قانون می تواند آنها را به ناودان بکشاند. همه چیز در نحوه استفاده آنها برای خوب یا بد است. این عجیب ترین راز است!

عجیب ترین ارل مخفی

کارشناسان از آغاز تاریخ ثبت شده به ما گفته اند که بهای آن را بپردازیم تا به فردی تبدیل شویم که می خواهیم شویم. تقریباً به سختی زندگی ناموفق نیست. لحظه ای که در مورد هدفی تصمیم می گیریم که به آن کار کنیم، بلافاصله فرد موفقی هستیم.

ما از هر صد نفر به پنج نفر برتر تعلق داریم که می دانند به کجا می روند. نیازی نیست که خودمان را خیلی نگران این باشیم که چگونه پیش می رویم.

ایده های اکشن 30 روزه برای اجرای “عجیب ترین راز”

در این تمرین، شما سه مرحله ساده را برای 30 روز آینده برای رسیدن به هدف خود دنبال خواهید کرد:

مرحله 1: هدف خود را بنویسید

هدف تک و مشخص خود را روی یک کارت بنویسید. این می تواند هر چیزی باشد که شما می خواهید – پول بیشتر، یک خانه زیبا، موفقیت در شغلتان، یک موقعیت خاص در زندگی، یا یک خانواده هماهنگ تر. کارت را نزد خود نگه دارید و چند بار در روز به آن نگاه کنید.

هر روز صبح که از خواب بیدار می شوید و درست قبل از رفتن به رختخواب در مورد آن به شیوه ای شاد، آرام و مثبت فکر کنید. همانطور که به هدف خود نگاه می کنید، به یاد داشته باشید که باید همان چیزی شوید که به آن فکر می کنید. از آنجایی که به هدف خود فکر می کنید، به زودی به آن خواهید رسید.

مرحله 2: از فکر کردن به ترس دست بردارید

هر بار که یک فکر منفی یا ترسناک وارد ذهن شما می شود، آن را با یک تصویر ذهنی از هدف مثبت و ارزشمند خود جایگزین کنید. منفی اندیشی برای انسان ها آسان است، اما باید خود را در پنج درصد افراد موفقی قرار دهید که مثبت فکر می کنند.

دوروتیا براند گفت: «طوری رفتار کنید که انگار شکست خوردن غیرممکن است. اگر می خواهید تسلیم شوید، هدف خود را به خاطر بسپارید و مثبت بمانید.

مرحله 3: در خدمت باشید

موفقیت شما با کیفیت و کمیت خدماتی که ارائه می دهید سنجیده می شود. بدون درک این قانون روی کسب درآمد تمرکز نکنید. فقط افرادی که در ضرابخانه کار می کنند می توانند بدون کسب درآمد کسب درآمد کنند. بقیه ما باید پول در بیاوریم.

موفقیت نتیجه پول درآوردن نیست؛ کسب درآمد نتیجه موفقیت است و موفقیت با خدماتی که ارائه می دهیم نسبت مستقیم دارد. خودت را نگران پول نکن خدمت کنید، بسازید، کار کنید، رویاپردازی کنید و خلق کنید.

این کار را انجام دهید و خواهید دید که هیچ محدودیتی برای رفاه و فراوانی که به شما خواهد رسید وجود ندارد.

یادداشت های اضافی:

نگران نباش! نگرانی ترس می آورد و ترس فلج کننده است. بدانید که تنها کاری که باید انجام دهید این است که هدف خود را پیش روی خود نگه دارید. هر چیز دیگری به خودی خود رسیدگی خواهد کرد.

اگر در 30 روز اول شکست خوردید، به سادگی از نو شروع کنید و 30 روز دیگر ادامه دهید. به تدریج، عادت جدید شما شکل می گیرد تا زمانی که خود را یکی از آن اقلیت شگفت انگیزی بیابید که عملاً هیچ چیز برای آنها غیرممکن نیست.

نتیجه

این تمرین را تکرار کنید و آن را به بخشی از خود تبدیل کنید تا زمانی که تعجب کنید که چگونه می توانستید به شکل دیگری زندگی کنید. با این روش جدید زندگی کنید و دریچه های فراوانی و رفاه را خواهید گشود.

پول مهم است، اما آنچه مهمتر است، آرامش خاطر و داشتن یک زندگی آرام، شاد و موفق است.

امروز آغاز کن. شما چیزی برای از دست دادن ندارید، اما یک زندگی برای بردن دارید.

نقد عجیب ترین کتاب راز

“عجیب ترین راز” اثر ارل نایتینگل یک اثر کلاسیک جاودانه است که بینش های ارزشمندی را در مورد قدرت تفکر مثبت و تعیین هدف ارائه می دهد. به عنوان کسی که از خواندن کتاب های خودیاری لذت می برد، این کتاب را به عنوان یک مکمل عالی برای مجموعه من یافتم.

سبک نوشتن نایتینگل جذاب است و او از مثال‌های مرتبط برای نشان دادن مؤثر نکات خود استفاده می‌کند. او خوانندگان را تشویق می‌کند که کنترل افکارشان را در دست بگیرند و روی اهدافشان تمرکز کنند، نه اینکه اجازه دهند افکار و شرایط منفی زندگی‌شان را دیکته کنند.

یکی از نکات کلیدی این کتاب، اهمیت داشتن یک هدف مشخص و مشخص است. بلبل توضیح می دهد که داشتن یک هدف خاص مانند داشتن یک هدف برای هدف است و به تمرکز ذهن و افزایش انگیزه کمک می کند. او همچنین بر اهمیت اقدام در جهت دستیابی به آن هدف و همچنین حفظ نگرش مثبت در طول فرآیند تاکید می کند.

به طور کلی، من “عجیب ترین راز” را به هر کسی که می خواهد طرز فکر خود را بهبود بخشد و به اهداف خود دست یابد، به شدت توصیه می کنم. خواندنی کوتاه و آسان است، اما بینش‌هایی که ارائه می‌کند قدرتمند هستند و می‌توانند تأثیر عمیقی بر زندگی شما داشته باشند.

بدون نظر

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

8 + سیزده =