خودت را باور کن
دکتر مورفی در «به خودت باور کن» به شما نشان میدهد که چگونه قدرت باور به خودتان به شما کمک میکند تا به رویاهایتان برسید. او نکات خود را با داستان های شگفت انگیزی نشان می دهد که چگونه مخترعان، نویسندگان، هنرمندان و کارآفرینان از این قدرت برای رسیدن به بالاترین ارتفاع استفاده کرده اند. در پایان کتاب شما ابزارهای موفقیت را خواهید داشت.
آیا ایمان شما به خودتان از بین رفته است؟ آیا اعتماد به ضمیر ناخودآگاه خود را رها کرده اید زیرا نمی تواند رویاهای شما را برآورده کند؟ یا می خواهید با کمک ضمیر ناخودآگاه به اهداف خود برسید، اما به راه بهتری نیاز دارید؟
اگر پاسخ این سوالات مثبت است، این خلاصه برای شماست. در این خلاصه کتاب «به خود باور کن»، درباره کتابی کوچک اما قدرتمند از نویسنده پرفروش «قدرت ضمیر ناخودآگاه تو»، دکتر جوزف مورفی بحث خواهیم کرد . کتاب «خودت را باور کن» است.
چرا خلاصه را اینجا بخوانید؟
این کتاب مقالات و وبلاگ های زیادی دارد، پس چرا اینجا را بخوانید؟
ابتدا باید به خاطر این سوال به شما تبریک بگویم و سپس به شما بگویم که من یک کتاب شناس هستم و کتاب می خوانم، مراحل را یادداشت می کنم، آنها را امتحان می کنم و سپس تاثیر درس های کتاب را بر من خلاصه می کنم.
بنابراین، اگر من را از کانال یوتیوب من – باشگاه کتاب خوانندگان – می شناسید ، ممکن است بدانید که چقدر عمیقاً وارد کتاب می شوم و چیزی جز بهترین ها به نمایش نمی گذارم! همان برخوردی که من با این کتاب انجام داده ام و نتیجه آن خلاصه خواندن شماست.
درباره نویسنده
جوزف مورفی در 20 می 1898 در شهری کوچک در ایرلند به دنیا آمد. در اواخر سالهای نوجوانی، تنها با 5 دلار در جیب وارد آمریکا شد. او در کنار مشاغل عجیب و غریب، برای تحصیل در رشته داروسازی در مدرسه ای ثبت نام کرد. با ذهن مشتاق و اشتیاق به یادگیری، در آزمون صلاحیت قبول شد و داروساز شد.
هنگامی که ایالات متحده وارد جنگ جهانی دوم شد، جوزف به کار در واحد پزشکی منصوب شد. در آن زمان، او علاقه خود را به دین تجدید کرد و شروع به خواندن گسترده در مورد عقاید مختلف مذهبی کرد. یوسف از دوران تحصیل خود به ادیان مختلف آسیایی علاقه مند شد و به هند آمد تا عمیقاً با آنها آشنا شود. او همه ادیان اصلی را از زمان شروع آنها مطالعه کرد.
یوسف در کتاب مقدس به معنای “تخیل منظم یا کنترل شده” است. یکی از اولین امکانات ذهن است. این قدرت را دارد که ایده های شما را واقعی کند. تخیل ابزار قدرتمندی است که دانشمندان، هنرمندان، فیزیکدانان، مخترعان و عارفان بزرگ از آن استفاده می کنند.
وقتی دنیا گفت: «ممکن است. نمی شود کرد، مرد با تخیل گفت: «انجام شد!». یک صنعتگر بزرگ یک بار به نویسنده گفت که چگونه در یک فروشگاه کوچک شروع به کار کرد. او گفت که قبلاً رویای یک شرکت بزرگ با شعبه در سراسر کشور را در سر می پروراند. او همچنین گفت که به طور منظم و منظم دفاتر، کارخانهها، فروشگاهها و ساختمانهای غولپیکر را در ذهن خود به تصویر میکشد، زیرا میدانست که میتواند این را از طریق کیمیاگری ذهن واقعی کند.
او پیشرفت کرد و با قانون جذب شروع به جذب خود کرد – ایده ها، دوستان، پول و هر چیزی که برای نشان دادن رویای خود لازم بود. او تخیل خود را پرورش داد. سپس زندگی با این الگوهای ذهنی را آغاز کرد تا اینکه تخیل آنها را در قالب پوشاند. نویسنده دوست داشت که این مرد گفت: “به همان اندازه که تصور شکست آسان است، خود را موفق تصور کنید، اما بسیار جالب تر.”
تخیل کتی با رنگ های مختلف می پوشد. کت یک پوشش روانی است. لباسهای روانشناختی شما، نگرشهای ذهنی، حالات و احساساتی است که شما سرگرم میکنید. برای مثال می توانید دوست خود را تصور کنید که فقیر است و در دامان تجمل زندگی می کند. می توانی نور چهره اش را از شادی ببینی. می تواند هر ایده یا خواسته ای را واقعی کند.
شما می توانید فراوانی را در جایی که کمبود است، صلح را در جایی که اختلاف است، و سلامتی را در جایی که بیماری وجود دارد، تصور کنید. با تخیل خود، در واقع می توانید صدای نامرئی مادرتان را بشنوید، حتی اگر او 10000 مایل دورتر از شما زندگی کند. شما همچنین می توانید او را به وضوح ببینید، کاملا واضح که انگار با شماست. این قدرت شگفت انگیزی است که شما دارید. شما می توانید این قدرت را توسعه دهید و پرورش دهید تا موفق و مرفه شوید.
نگرش ذهنی درست چیست؟
نویسنده داستانی را در اینجا به اشتراک می گذارد. او سال ها پیش مقاله ای در مورد تناسخ چاپ کرد. این جزوه ها روی پیشخوان کتاب یک کلیسا که در آن او سخنرانی می کرد، به نمایش گذاشته شد. در ابتدا، تعداد بسیار کمی از جزوات فروخته می شد، زیرا دختر فروشنده از مطالب متنفر بود.
نویسنده سپس معنای کتاب مقدس تناسخ را برای او توضیح داد. او تمام مطالب را فهمید و مشتاق کتابچه ها شد. همه آنها قبل از اتمام سخنرانی نویسنده فروخته شد. نویسنده پس از دیدن این موضوع شگفت زده شد. این نمونه ای از نگرش ذهنی درست است.
نگرش ذهنی شما به این معناست که واکنش ذهنی شما به افراد، شرایط و اشیاء نزدیک شما چیست.
رابطه شما با همکارانتان را هدایت می کند؟ آیا با مردم، حیوانات و جهان دوست هستید؟ آیا فکر می کنید کائنات با شما کارهای نادرستی انجام می دهد؟ خلاصه اینکه نگرش شما چیست؟
بنابراین، اگر نگرش شما درست نیست، پس چگونه می توانید نگرش ذهنی درستی ایجاد کنید؟ بیایید ببینیم چگونه می توانید آن را انجام دهید.
ایجاد نگرش ذهنی صحیح
زمانی می توانید نگرش ذهنی درستی داشته باشید که متوجه شوید هیچ چیز خارجی بدون رضایت ذهنی شما نمی تواند شما را آزار دهد یا به شما آسیب برساند. شما تنها متفکر دنیای خود هستید و هیچ چیز بدون رضایت ذهنی شما نمی تواند شما را به سمت خشم یا اندوه سوق دهد.
بدانید که شما استاد دنیای فکر خود هستید. احساسات به دنبال فکر است. از این رو، شما در مدار خود برتر هستید. به خودت ایمان داشته باش.
آیا به دیگران اجازه می دهید بر شما تأثیر بگذارند؟ آیا اجازه می دهید تیتر روزنامه ها و شایعات دیگران شما را ناامید کند؟ اگر این کار را می کنید، پس نگرش شما اشتباه است و باید آن را تغییر دهید و فقط به خودتان ایمان داشته باشید.
آیا بدی دیگران را تصور می کنید؟ اگر این کار را می کنید، به احساسات ایجاد شده در خود عمیق تر خود توجه کنید. برای سلامتی و رفاه شما منفی و مخرب است. تصور کنید که شخص دیگری بدجنس و ناصادق است. به احساسات ایجاد شده در خود توجه کنید.
حال وضعیت را برعکس کنید و همان شخص را صادق، صمیمی و دوست داشتنی تصور کنید. به احساسات ایجاد شده در شما توجه کنید. آیا مثبت است؟ بنابراین، آیا شما بر نگرش خود مسلط نیستید؟
در حقیقت، حقیقت کل موضوع این است که دیدگاه شما نسبت به خدا کل نگرش شما را نسبت به زندگی به طور کلی تعیین می کند. اگر دیدگاه شما این است که خداوند قدرت معنوی درون شماست که همیشه شما را راهنمایی می کند و شما را به سوی سعادت می برد، در این صورت به دنیا به صورت مثبت و مثبت نگاه خواهید کرد.
پسر جوانی شانزده ساله که به مدرسه می رفت به نویسنده گفت: «نمرات خیلی ضعیفی می گیرم. حافظه ام از کار می افتد. من نمی دانم قضیه چیست؟ تنها اشتباهش رفتارش بود. او با آگاهی از اهمیت تحصیلاتش برای ورود به یک کالج خوب و وکیل شدن، نگرش ذهنی جدیدی اتخاذ کرد.
او به طور قابل توجهی شروع به دعا کرد که یکی از سریع ترین راه ها برای تغییر ذهنیت است. این پسر جوان متوجه شد که یک قدرت معنوی در درون او وجود دارد. او همچنین شروع به ادعا کرد که حافظهاش کاملاً کامل است و هوش بینهایت همیشه هر آنچه را که باید بداند به او میگوید.
او شروع به تابش عشق و حسن نیت به معلمان و دانش آموزان کرد. این پسر جوان اکنون از آزادی بیشتری نسبت به گذشته برخوردار است و شما نیز می توانید این کار را انجام دهید. به خودت ایمان داشته باش.
خیال پردازی
قبلاً گفتیم که تمام نگرش های ذهنی ما مشروط به تخیل است. اگر تصور کنید که امروز روز سیاهی خواهد بود، آن تجارت بسیار ضعیف خواهد بود، باران می بارد و هیچ مشتری به فروشگاه شما نخواهد آمد، آنگاه نتیجه تصویرسازی منفی خود را خواهید دید.
تصور کنید که چیزها دوست داشتنی، نجیب و خوب هستند. کل نگرش عاطفی شما نسبت به زندگی تغییر خواهد کرد. در مورد زندگی چه تصوری دارید؟ آیا زندگی شما شاد خواهد بود؟ یا اینکه در دام ناامیدی گرفتار شده است؟
این واقعاً خارج از ذهن تخیلی انسان است که همه ادیان متولد می شوند. تلویزیون، رادیو، سوپر جت ها و همه اختراعات مدرن دیگر خارج از قلمرو تخیل است. تخیل شما گنج خانه بی نهایت است که تمام جواهرات گرانبهای موسیقی، هنر، شعر و اختراعات را در اختیار شما قرار می دهد.
برای درک دقیق تر تخیل، می توانید خلاصه “قدرت ضمیر ناخودآگاه شما” را نیز بخوانید. لینک درست در زیر است:
تاجری که کسب و کارش در حال رشد است، در عین حال روی منفی بافی می نشیند، نمونه ای از استفاده مخرب از تخیل است. او از دفتر به خانه میآید، در ذهنش یک فیلم سینمایی از شکست میسازد، موجودی بانکی خالی را تصور میکند و تصور میکند خانه و تجارتش را میفروشد.
اگر دائماً در این تصویر ذهنی افراط کند، باعث شکست می شود. او انتخاب شکست یا موفقیت را داشت، اما شکست را انتخاب کرد. این قدرت تخیل است.
آنها نگرانی های بیهوده ای دارند. به نظر می رسد که آنها هرگز چیز خوب یا دوست داشتنی را تصور نمی کنند. به نظر می رسد آنها می دانند که همیشه اتفاق بد یا مخربی قرار است بیفتد. آنها نمی توانند یک دلیل به شما بگویند که چرا باید اتفاق خوبی بیفتد. با این حال، آنها با تمام دلایلی که چرا باید اتفاق بدی رخ دهد، آماده هستند. حالا می توانید بپرسید چرا اینطور است؟
چرا مردم منفی فکر می کنند؟
دلیلش هم ساده است. این افراد معمولاً منفی هستند. یعنی بیشتر تفکر آنها جنبه منفی و مخرب دارد. همانطور که آنها به عادت کردن به این الگوهای فکری منفی ادامه می دهند، ضمیر ناخودآگاه خود را به طور منفی شرطی می کنند.
پس همین الان انتخاب کن شروع به فکر سازنده کنید. فکر کردن یعنی حرف زدن فکر شما حرف شماست سخنان تو مانند لانه زنبوری باشد که برای گوش شیرین است.
گفتار درونی شما در این لحظه از خواندن این خلاصه چگونه است؟ شاید با خود می گویید: «من نمی توانم این کار را انجام دهم. غیر ممکن است. من الان خیلی پیر شده ام. چه شانسی دارم؟ پول ندارم.”
میبینی حرفات مثل عسل نیست آنها برای گوش شما شیرین نیستند. آنها شما را بالا نمی برند و به شما الهام نمی دهند. پس با گفتن این کلمات به خودتان عهد ببندید. آنها را با من تکرار کنید. “از این لحظه، من فقط به آن ایده ها و افکاری در ذهنم اجازه خواهم داد که به من الهام بخشند و مرا تقویت کنند.”
صحبت کردن با ضمیر ناخودآگاه
بنابراین اکنون، بیایید ببینیم چگونه میتوانید یک ایده یا تصویر ذهنی را به طور مثبت به ضمیر ناخودآگاه خود منتقل کنید.
ضمیر خودآگاه انسان شخصی و انتخابی است. انتخاب می کند، تحلیل می کند و انتخاب می کند. تمام کار استدلال را انجام می دهد. فقط خودت را باور کن و حرکت کن.
ضمیر ناخودآگاه می توان خدمتکار ضمیر خودآگاه نیز دانست. ناخودآگاه تمام دستورات ضمیر خودآگاه را اطاعت می کند. ضمیر خودآگاه انسان موتور و ضمیر ناخودآگاه موتور است. شما باید موتور را روشن کنید و موتور کار را انجام می دهد. به دلیل ضمیر خودآگاه، قدرت ضمیر ناخودآگاه بیدار می شود.
مرحله 1: ذهن آرام
اولین گام در انتقال خواسته، ایده یا تصویر واضح خود به ضمیر ناخودآگاه این است که آرام باشید و توجه را بی حرکت کنید تا ساکت شوید. این نگرش آرام، آرام و صلح آمیز از ورود مطالب اضافی و ایده های نادرست به ذهن شما جلوگیری می کند. علاوه بر این، در نگرش آرام، منفعل و پذیرای ذهن، تلاش به حداقل می رسد.
مرحله 2: تصور کنید
در مرحله دوم، شما شروع به تصور واقعیت آنچه می خواهید می کنید. در اینجا نویسنده مثال خود را می زند و شما نیز می توانید از این مثال برای رسیدن به خواسته خود استفاده کنید. فقط خودت را باور کن و تصور کن.
نویسنده می خواست خانه اش را بفروشد. بنابراین او تابلویی را جلوی باغش گذاشت که روی آن نوشته شده بود “فروش توسط مالک”. روز دوم پس از گذاشتن تابلو، در حالی که میخواست بخوابد، از خود پرسید: “فرض کنید خانه را فروختید، چه میکنید؟”
بعد خودش به سوال خودش جواب داد. و گفت: “من آن تخته را پایین می آورم و در گاراژ می اندازم.” در خیال خود تخته را بیرون آورد و در گاراژ انداخت و رضایت درونی آن را احساس کرد و فهمید که تمام شده است. فقط خودش را باور داشت.
روز بعد مردی 1000 دلار ودیعه به او داد و گفت: «تختت را بردار. ما اکنون در حال خرید این خانه هستیم. نویسنده بلافاصله تخته را پایین کشید و به داخل گاراژ برد. عمل بیرونی به دلیل درونی اتفاق افتاد. نوع تصویری که در ضمیر ناخودآگاه تحت تأثیر قرار می گیرد، نوع تصویری که در زندگی شما شکل می گیرد نیز همینطور است.
اگر شخصی وام مسکنی در بانک داشته باشد اما پول زیادی برای پوشش آن نداشته باشد – اگر این اصل را اعمال کند، ضمیر ناخودآگاه پول را در اختیار او قرار می دهد. هرگز به این فکر نکنید که چگونه اتفاق افتاد و از کجا خواهد افتاد. به خودت ایمان داشته باش.
ضمیر ناخودآگاه راه هایی دارد که شما نمی دانید. یکی از وسایلی است که خداوند در اختیار انسان قرار داده تا بتواند نیازهای خود را تکمیل کند. مردی که پولی برای دادن وام مسکن به بانک ندارد، می تواند تصور کند که چکی به صندوقدار می دهد.
نکته مهم این است که به تصویر ذهنی که خلق کرده اید شدیدا علاقه مند شوید و آن را واقعی و طبیعی کنید . هرچه زیباتر با آن تصویر درگیر شوید، تصویر خیالی با تأثیرگذاری بیشتری در ضمیر ناخودآگاه سپرده می شود.
فرض کنید می گویید من نمی توانم راهی برای دریافت پول برای پرداخت وام مسکن ببینم. اما نگران آن نباشید. درک کنید که قدرتی در درون شما وجود دارد که می تواند هر آنچه را که می گویید برای تامین آن در اختیار شما قرار دهد. اکنون می توانید با این احساس زندگی کنید که: “خانه من عاری از هر گونه بدهی است و من پول زیادی دارم.”
سوال نکنید که برای بازپرداخت وام مسکن از کجا پول دریافت خواهید کرد. همچنین می توانید نامه ای از بانک را تصور کنید که در آن نوشته شده است که تمام بدهی را پرداخت کرده اید. با آن زندگی کنید تا زمانی که برای شما واقعی شود.
اکنون متقاعد شوید که قدرتی در درون شما وجود دارد که می تواند آنچه را که تصور می کنید به ارمغان بیاورد . و نکته مهم این است که بیکار نشستن در روز، رویاپردازی، یا فقط تصور چیزهایی که دوست دارید داشته باشید، آنها را جذب شما نمی کند. در واقع باید باور داشته باشید که در حال اجرای قانون ذهن هستید.
بدانید چه می خواهید
ضمیر ناخودآگاه این ایده را اجرا می کند زیرا شما یک مفهوم واضح از آنچه می خواهید داشته باشید دارید. تحقق خواسته خود را به وضوح تصور کنید. ضمیر ناخودآگاه فیلمی است که تصویر روی آن تأثیر می گذارد. و سپس، ناخودآگاه تصویر را توسعه میدهد و آن را به شکل مادی به دنیای واقعی – معنی – میفرستد.
فردی که از روی عادت نگرش ذهنی ایمانی داشته باشد در زندگی موفق می شود. فردی که افسرده می ماند، شکست را در زندگی خود جذب می کند. به همین دلیل است که نگرش ایمانی داشته باشید.
خداوند همیشه در کار خود موفق است. انسان مجهز به موفقیت است زیرا خداوند درون اوست. همه امکانات و همه صفات خداوند در درون انسان است. شما برای برنده شدن به دنیا آمده اید.
همچنین هوش خداوند در درون شماست که می تواند شما را از همه سختی ها بالاتر ببرد. این واقعیت را بپذیرید که قدرت خلاقیت درونی دارید. این قدرت به افکار شما پاسخ می دهد و واکنش نشان می دهد. اگر مردی به شکست فکر کند، فکر شکست شکست را جذب می کند. به همین دلیل است که همیشه مثبت فکر کنید و صحبت کنید.
یکی از دوستان تجاری نویسنده، که زمانی خیاط بود، به نویسنده گفت: «تمام کاری که انجام می دهم این است که اضافه کنم. من هرگز کم نمی کنم.» منظور او این است که موفقیت یک علامت مثبت است. فقط خودت را باور کن و بگذار جادو آشکار شود.
به رشد، ثروت و قدرت و دانش خود بیافزایید. شما با تصور هر چیز واقعی و دوست داشتنی به زندگی خود اضافه می کنید. تصور کنید که موفق هستید و این موضوع را با قلب خود احساس می کنید. شما باید موفق شوید شما هرگز برده شرایط بیرونی نیستید. شما استاد آنها هستید.
نتیجه
دوستان شما در این خلاصه شاهد معجزه ای بودید که پیش روی شما آشکار شد.
به مخزن امکانات بیشمار خود بروید و فکر کنید و مانند هر چیزی باشید که میخواستید. فقط تصور کنید، و مثبت باشید، و شگفتی هایی که شما خالق این جهان هستید، اتفاق می افتد.
خدا به همه شما رحم کند!
نقد کتاب به خودتان باور داشته باشید
این کتاب برای هر کسی است که شاهد انسداد در هر جنبه ای از زندگی است. مراحل ساده و شفاف برای رسیدن به ضمیر ناخودآگاه ذکر شده در این کتاب برای تسخیر ذهن و تبدیل زندگی به یک اتفاق واقعی راحت خواهد بود.
با این حال، در بسیاری از جاها، کتاب بیش از حد به جزئیات ذهنی پرداخته است که درک و دنبال کردن آن برای هر فردی ممکن است چالش برانگیز باشد.
به طور کلی، این کتاب هدیه ای است برای هر کسی که می خواهد ذهن خود را رمزگشایی کند، سیستم اعتقادی خود را تقویت کند و زندگی رویاهای خود را بسازد!
بدون نظر