مناقصه یک جنبه ضروری و حیاتی مدیریت پروژه است. نه تنها سازمانها و مدیران پروژهها باید با تعیین نرخهایی که پروژه را انجام میدهند با مشتریان احتمالی درگیر شوند، بلکه باید از میزان پیشنهاد رقبایشان آگاه باشند، اگرچه ممکن است اطلاعات دقیقی در این زمینه نداشته باشند. توجه.
در واقع، تا آنجایی که به مناقصه برای پروژهها مربوط میشود، این یک بازی موش و گربه است، زیرا مدیران پروژه باید هم با نرخی که برای مشتری قابل قبول است پیشنهاد دهند و هم در عین حال به سود سازمانهایشان منجر شود، اما آنها نیز باید داشته باشند. تا اطمینان حاصل شود که آنها در پروژههای سودآور ضرر نمیکنند، زیرا قیمت پیشنهادی آنها بسیار بالا یا پایین است. بنابراین، مناقصه یک مهارت مهم و حیاتی است که مدیران پروژه باید از آن برخوردار باشند.
با ادامه همان موضوع، پروژههای آتی معمولاً مستلزم مناقصه اولیه و اسناد پیشنهادی تدارکاتی است که در آن فروشندگان یا اطلاعات پروژه را از مشتریان احتمالی دریافت میکنند یا همانطور ارسال میشوند زیرا در گذشته با هم کار کردهاند و از این رو، بخشی از مشتریان هستند. لیست فروشنده
در هر صورت، فرآیند مناقصه با دریافت اطلاعات مربوطه از مشتریان آغاز می شود و سپس به درک الزامات پروژه، زمان احتمالی تکمیل و همچنین انتظارات مشتریان در مورد زمان بندی تحویل ادامه می یابد.
علاوه بر این، تجزیه و تحلیل امکانسنجی معمولاً برای سنجش اینکه آیا فروشندگان واقعاً میتوانند پروژه را انجام دهند و آیا تخصص فنی و منابع انسانی لازم برای تکمیل پروژه را دارند یا خیر، انجام میشود.
در تمام این مراحل، مدیر پروژه باید یک اقدام متعادل کننده انجام دهد که در آن نیاز مشتریان را با توانایی های داخلی سازمان خود متعادل کند .
پس از تکمیل مرحله مناقصه و اطلاع رسانی، مدیران پروژه باید به کار تهیه اسناد مناقصه و ارائه اسنادی بپردازند که می تواند به عنوان “گوشت” کل فرآیند در نظر گرفته شود، زیرا هزینه یابی آنها و پیشنهادهای مربوطه تعیین می کند که چگونه آنها برای چه مقدار پیشنهاد می دهند و همچنین اینکه آیا آنها برای پروژه در نظر گرفته می شوند و در نهایت آیا آنها پروژه را کیف می کنند یا خیر.
در این مرحله، مدیران پروژه باید در تعیین « ارزش منصفانه » یا « هزینه منصفانه » که با آن میتوانند پروژه را انجام دهند، دقیق و ماهرانه باشند، زیرا پیشنهاد آنها نباید برای آنها زیانآور باشد و در عین حال، پیشنهادات آنها باید رقابتی باشد به این معنی که آنها باید با پیشنهادات ارائه شده توسط رقبای خود مطابقت یا شکست دهند.
همانطور که قبلا ذکر شد، در این مرحله، مدیران پروژه اساساً روی اطلاعات ناقص کار می کنند زیرا هنوز از پیشنهادات رقبای خود اطلاعی ندارند. بنابراین توصیه میشود که سازمانها مرحله مناقصه را به مدیران پروژهای بسپارند که ماهر و ماهر و مهمتر از آن با تجربه هستند، زیرا مناقصه مهارتی است که با تجربه اصلاح میشود.
در سالهای اخیر، مشتریان بهطور فزایندهای پیشنهادهای هزینه ثابت را ترجیح میدهند که در آن انتظار دارند فروشندگان پروژههایشان را بر اساس هزینه کل پیشنهاد دهند، نه اینکه آنها را به صورت ساعتی یا متوالی برای کار انجام شده صورتحساب کنند.
در واقع، با رکود اقتصادی و اقدامات کاهش هزینههای ناشی از آن، مشتریان از فروشندگان میخواهند که تا حد امکان تهاجمی پیشنهاد دهند تا آنها (مشتریان) در نهایت با بهترین شرایط و ضوابط ممکن دست یابند. در واقع، با صرف زمان و هزینه مواد تقریباً دور ریخته شده، مدیران پروژه فروشنده باید در مناقصه پروژه های هزینه ثابت بسیار مراقب باشند زیرا تاخیرها و اضافه هزینه ها توسط مشتریان پوشش داده نمی شود.
به همین دلیل است که بسیاری از مدیران پروژه در برآورد هزینههای خود «حافظههایی» ایجاد میکنند، زیرا آنها به این «بالشتکها» برای هرگونه تأخیر و بیش از حد احتمالی نیاز دارند تا متحمل ضرر نشوند.
با این حال، بسیاری از مدیران پروژه که تحت فشار برای نشان دادن نتایج هستند، اغلب به صورت غیرواقعی پیشنهاد می دهند که می تواند بعداً برای آنها مشکلاتی ایجاد کند، زیرا آنها مجبورند به پیشنهاد خود پایبند باشند، حتی اگر به این معنی باشد که کارمندان را “فشار” می کنند. به حداکثر برسد.
صحبت در مورد مناقصه تهاجمی، همچنین برای مدیران پروژه به یک امر عادی تبدیل شده است که مدیریت ارشد و رهبری و همچنین پرسنل اجرایی را در فرآیند مناقصه مشارکت دهند تا “اعتبار” پیشنهادات آنها افزایش یابد.
در واقع، با توجه به این واقعیت که روابط شخصی بین تصمیم گیرندگان در سازمان های مشتری و رهبری ارشد در فروشندگان اغلب پیشنهادات را به نفع آنها “نوسان” می کند. در حالی که در مورد مناسبات این روش اظهار نظر نمی کنیم، با این وجود می خواهیم توجه داشته باشیم که تا زمانی که رده های پایین مجبور نباشند بهای چنین پیشنهادهای تهاجمی را بپردازند، پس همه چیز منصفانه است زیرا چشم انداز کسب و کار بسیار رقابتی است.
با این حال، مناقصه همچنین در مورد تطابق بین محرک های رقابتی خارجی و قابلیت های داخلی است. بنابراین، مدیران پروژه باید اطمینان حاصل کنند که بیش از حد وعده داده و تحویل داده نشوند و در عین حال، در رقابت شکست نخورند.
به همین دلایل است که ما متذکر می شویم که مناقصه هم هنر و هم علمی است که در آن هنر زیبای متعادل کردن نیازهای رقیب باید با علم تخمین و هزینه کردن مبلغ پیشنهادی همراه باشد.
علاوه بر این، مناقصه در مورد تضمین انصاف برای همه ذینفعان و در نتیجه یک موقعیت برد-برد است که در آن نه مشتری و نه فروشنده ضربه نمی خورند. در نتیجه، از آنجایی که شراب با افزایش سن طعم بهتری پیدا می کند، به طور مشابه، تمرین پیشنهاد چیزی است که با تجربه بالغ می شود.
بدون نظر