با جهانی شدن اقتصاد جهانی، تعداد شرکتهایی که در سطح جهانی فعالیت میکنند، افزایش یافته است. اگرچه تجارت بینالمللی به عنوان یک مفهوم از زمان شرکت هند شرقی وجود داشته است و تا دهههای اولیه قرن بیستم ادامه داشت، به دلیل دو جنگ جهانی در گسترش بینالمللی شرکتها آرامش وجود داشت. پس از آن، یک حرکت مردد به سمت بین المللی کردن عملیات شرکت های چند ملیتی وجود داشت.
آنچه واقعاً به گسترش جهانی شرکتها کمک کرد، مکتب اندیشه اقتصادی شیکاگو بود که توسط اقتصاددان افسانهای، میلتون فریدمن، که از جهانیسازی نئولیبرالی حمایت میکرد، به پیش رانده شد. این ایدئولوژی که در اوایل دهه 1970 به تدریج شروع شد، در دهه 1980 به یک نیروی اصلی برای محاسبه تبدیل شد و در دهه 1990 به یک هنجار تبدیل شد. نتیجه همه اینها گسترش دیوانه کننده شرکت های جهانی در سراسر جهان بود.
بنابراین، کسب و کارهای بین المللی از نظر دامنه و اندازه رشد کردند تا جایی که در حال حاضر; اقتصاد جهانی تحت سلطه شرکت های چند ملیتی از همه کشورهای جهان است . آنچه در درجه اول پدیده شرکت های غربی بود، اکنون به شرکت های شرق (از کشورهایی مانند هند و چین) گسترش یافته است. این ماژول پدیده کسبوکارهای بینالمللی را از جنبههای مختلف مانند ویژگیهای کسبوکار بینالمللی، تأثیر آنها بر اقتصادهای محلی، هدف، و راهها و ابزارهایی که باید با آنها برای فعالیت و موفقیت در رقابت جهانی برای کسب ایدهها و سود انجام دهند، بررسی میکند.
مهمتر از همه، کسبوکارهای بینالمللی باید اطمینان حاصل کنند که چشمانداز جهانی و سازگاری محلی را در هم میآمیزند که منجر به یک پدیده «گلوکال» میشود که در آن باید جهانی فکر کنند و محلی عمل کنند. علاوه بر این، کسبوکارهای بینالمللی باید اطمینان حاصل کنند که با قوانین محلی سرپیچی نمیکنند و در عین حال سودهای خود را به کشور خود بازمیگردانند . جدای از این، مسائل اشتغال پذیری و شرایط اشتغال که عملکرد کسب و کارهای جهانی را دیکته می کند نیز باید در نظر گرفته شود.
با توجه به این واقعیت که بسیاری از کشورهای جهان سوم در حال آزادسازی و باز کردن اقتصاد خود هستند، هیچ زمانی بهتر از اکنون برای تجارت بین المللی وجود ندارد. این توسط نیروی جبران کننده بحران اقتصادی مداوم که ضربه شدیدی به اقتصاد جهانی وارد کرده است متعادل می شود. سومین نیرویی که کسبوکارهای بینالمللی را تعیین میکند این است که کشورهای جهان سوم نه تنها مشتاق استقبال از سرمایهگذاری خارجی هستند، بلکه به دنبال تقلید از کسبوکارهای بینالمللی و شبیه شدن به آنها هستند. از این رو، این جنبه ها به طور مفصل در مقالات بعدی مورد بحث قرار خواهند گرفت.
در نهایت، کسبوکارهای بینالمللی باید اطمینان حاصل کنند که مجموعهای از رویهها و هنجارهای عملیاتی دارند که به فرهنگ و آداب و رسوم محلی حساس است و در عین حال به برند خود که برای بازارهای جهانی توسعه یافته است پایبند باشند. این چالشی است که قبلاً به عنوان جهت گیری «گلوکال» در مورد آن صحبت کردیم.
در نتیجه، کسبوکارهای بینالمللی همزمان با بهترین زمانها و بدترین زمانها مواجه هستند و از این رو، افراد باهوش و زیرک در این «عصر تغییر» موفق خواهند شد.
بدون نظر