ویژگی های اصول مدیریت: راهنمای جامع برای مدیران موفق
مقدمه
در دنیای پیچیده و پویای امروز، موفقیت هر سازمان بیش از پیش به مدیریت در سازمان و اصول حاکم بر آن وابسته است. اصول مدیریت به عنوان راهنمایی حیاتی برای مدیران و رهبران در هر سازمان عمل میکنند. این اصول، دانش و بینش لازم را برای اداره مؤثر و کارآمد یک سازمان فراهم میآورند و به مدیران کمک میکنند تا با چالشهای پیشبینینشدهای که ممکن است به سرعت در مسیرشان قرار گیرد، مواجه شوند و میزان موفقیت آنها در نحوه رسیدگی به این مشکلات تعیین میشود.
مدیریت، فرآیند برنامهریزی، سازماندهی، هدایت و کنترل منابع برای دستیابی به اهداف است. با گذشت زمان و تغییرات محیطی و تکنولوژیکی، شیوههای مدیریتی نیز دستخوش تحول شدهاند و شناخت ویژگی های اصول مدیریت برای هر مدیر و سازمانی ضروری است. این مقاله به بررسی عمیقتر این ویژگیها، اهمیت آنها و همچنین دیدگاههای متفکران برجسته مدیریت میپردازد تا درک شما را از این مفاهیم کلیدی افزایش دهد.
۱. ویژگیهای اساسی اصول مدیریت
اصول مدیریت دارای چندین ویژگی بنیادین هستند که کاربرد و اثربخشی آنها را در محیطهای مختلف سازمانی تضمین میکند. درک این ویژگی های اصول مدیریت برای هر مدیری که به دنبال بهبود عملکرد خود و سازمانش است، حیاتی است.
۱.۱. جهانی بودن (فراگیر بودن)
یکی از مهمترین ویژگی های اصول مدیریت، جهانی بودن آنها است. این اصول برای تمامی انواع سازمانها – چه تجاری و چه غیرتجاری – قابل اجرا هستند. همچنین، آنها در تمام سطوح مدیریت، از ردههای بالا تا پایینترین سطوح، کاربرد دارند. هر سازمانی باید با استفاده از این اصول به بهترین شکل ممکن بهرهبرداری کند. به عبارتی، این اصول در هر کجای دنیا و در هر سازمانی، قابلیت انطباق و پیادهسازی دارند.
۱.۲. انعطافپذیری
بر خلاف تصور برخی، اصول مدیریت قوانین ایستا و تغییرناپذیر نیستند؛ بلکه دستورالعملهای پویا و انعطافپذیری به شمار میآیند. این ویژگی به مدیران امکان میدهد تا با توجه به نیازهای موقعیت و شرایط خاص، آنها را اصلاح و به کار گیرند. اصلاح و بهبود مداوم این اصول، پدیدهای مستمر در مدیریت است که به انطباقپذیری آنها با محیطهای متغیر کمک میکند. مدیریت نوین، بر انعطافپذیری به عنوان عامل کلیدی موفقیت تأکید دارد و سازمان را قادر میسازد به سرعت با تغییرات محیطی سازگار شود.
۱.۳. رابطه علت و معلولی
اصول مدیریت بیانگر یک رابطه علت و معلولی بین متغیرهای مرتبط هستند. آنها نشان میدهند که پیامد یا نتیجه اقدامات خاص چه خواهد بود. این به مدیران کمک میکند تا با شناخت علتها، نتایج قابل پیشبینیتری را به دست آورند و در صورت نیاز، مسیر را اصلاح کنند.
۱.۴. هدف تأثیرگذاری بر رفتار انسان
رفتار انسان پیچیده و گاه غیرقابل پیشبینی است. اصول مدیریت در جهت تنظیم رفتار انسانی طراحی شدهاند تا افراد بتوانند بهترین عملکرد خود را در اختیار سازمان قرار دهند. هدف اصلی مدیریت، یکپارچه کردن تلاشها و هماهنگ کردن آنها در جهت دستیابی به یک هدف مشترک است. با این حال، باید توجه داشت که در شرایط خاص، حتی این اصول نیز ممکن است نتوانند تمام پیچیدگیهای رفتار انسان را درک کنند.
۱.۵. اهمیت یکسان
تمامی اصول مدیریت به یک اندازه مهم هستند و هیچ اصل خاصی اهمیت بیشتری نسبت به دیگری ندارد. برای دستیابی به اهداف سازمانی، تمامی این اصول باید به صورت یکپارچه و در کنار هم به کار گرفته شوند.
۲. اهمیت اصول مدیریت
اصول مدیریت به عنوان راهنمایی برای انجام فعالیتهای مدیران و رهبران در هر سازمان، از اهمیت بالایی برخوردار هستند. برخورداری از این اصول به مدیران این امکان را میدهد که به بهترین شکل ممکن، منابع و افراد خود را مدیریت کرده و به دستاوردهای بیشتری دستیابند.
۲.۱. بهبود درک و فهم
از دانش اصول مدیریت، مدیران راهنماییهایی در مورد نحوه اداره سازمان دریافت میکنند. این اصول مدیران را قادر میسازد تا برای انجام وظایف معین تصمیمگیری کرده و موقعیتهایی را که ممکن است در مدیریت پیش بیاید، مدیریت کنند. در نتیجه، این اصول مدیران را کارآمدتر میسازند.
۲.۲. دستورالعمل برای آموزش مدیران
اصول مدیریت درک فرآیند مدیریت را فراهم میکنند که برای مدیران جهت انجام وظایفشان ضروری است. بنابراین، این اصول در شناسایی حوزههای مدیریتی که مدیران فعلی و آینده باید در آنها آموزش ببینند، بسیار مفید هستند. آکادمی تخصصی مدیریت منابع انسانی و مراکز آموزشی مرتبط، با ارائه آموزشهای تخصصی به مدیران و کارکنان، به توسعه مهارتها و دانشهای ضروری برای مدیریت مؤثر کمک میکنند.
۲.۳. تعیین نقش مدیریت
اصول مدیریت نقش مدیران را مشخص میکنند و به عنوان یک مرجع آماده برای مدیران عمل میکنند تا بررسی کنند که آیا تصمیمات آنها مناسب است یا خیر. علاوه بر این، این اصول فعالیتهای مدیریتی را به صورت عملی تعریف میکنند و مشخص میسازند که از یک مدیر انتظار میرود در شرایط خاص چه کاری انجام دهد.
۲.۴. راهنمای تحقیق در مدیریت
مجموعه اصول مدیریت خطوطی را نشان میدهند که باید در امتداد آنها تحقیقات انجام شود تا مدیریت عملی و مؤثرتر گردد. این اصول مدیران را در تصمیمگیری و اقدام راهنمایی میکنند و به محققان اجازه میدهند که مفید بودن این دستورالعملها را بررسی کنند. هر چیزی که تحقیقات مدیریت را دقیقتر و دقیقتر کند، به بهبود عملکرد مدیریت کمک میکند.
۲.۵. بهبود عملکرد و بهرهوری سازمانی
اصول مدیریت به مدیران کمک میکند تا با به کارگیری روشهای مدیریتی صحیح، بهبود عملکرد و کاهش هدررفت منابع در سازمان خود را تجربه کنند. همچنین، این اصول به افزایش بهرهوری و کارایی سازمان کمک شایانی میکنند. در مدیریت نوین، نوآوری و انعطافپذیری به عنوان عوامل کلیدی موفقیت شناخته میشوند که به افزایش بهرهوری کمک میکنند.
۲.۶. افزایش رضایت و تعهد کارکنان
مدیریت نوین بر این تأکید دارد که کارکنان ارزشمندترین دارایی سازمان هستند. اصول مدیریت به مدیران کمک میکند تا با اجرای روشهای مدیریتی مناسب، رضایت کارکنان را افزایش داده و آنها را برای انجام بهترین کار ممکن ترغیب کنند. مدیران موفق، با نشان دادن همدلی و شفافیت، اعتماد و احترام کارکنان را جلب میکنند که به افزایش انگیزه و تعهد آنها منجر میشود.
۲.۷. ایجاد فرهنگ سازمانی مناسب
اصول مدیریت به مدیران کمک میکند تا با ایجاد فرهنگ سازمانی مناسب، اعتماد و همکاری بین اعضای سازمان را تقویت کنند و شرایط بهتری برای دستیابی به اهداف سازمانی فراهم آورند. در مدیریت کیفیت جامع (TQM)، توسعه ارزشهای فرهنگی قوی، بهبود مستمر و تمرکز کارمندان بر کیفیت، از مزایای مهم است.
۲.۸. بهبود روابط با ذینفعان
این اصول به مدیران کمک میکند تا روابط با مشتریان را بهبود بخشند و بازاریابی بهتری برای محصولات و خدمات سازمان انجام دهند. همچنین، روابط با نهادهای دیگر مانند رقبا، تأمینکنندگان و دولت نیز از طریق بهکارگیری اصول مدیریت مناسب، تقویت میشود.
۳. دیدگاههای برجسته در اصول مدیریت
برای درک عمیقتر ویژگی های اصول مدیریت، لازم است به دیدگاههای متفکران برجسته در این حوزه بپردازیم که مبانی نظری و عملی مدیریت را شکل دادهاند.
۳.۱. اصول ۱۴ گانه مدیریتی فایول
هنری فایول در اوایل قرن بیستم، تئوری ۱۴ گانه مدیریتی خود را ارائه داد که تأثیر زیادی بر مفاهیم مدیریتی گذاشت. این اصول مسائل مهمی را که یک مدیر باید بداند، در بر میگیرد:
- ۱. تقسیم کار: تخصصی کردن کارها به افراد کمک میکند تا تجربه کسب کرده و کیفیت کار خود را بهبود بخشند که منجر به افزایش بهرهوری میشود.
- ۲. اختیار: واگذاری حق دستور دادن و انجام فعالیتها به تشخیص خود فرد، بستگی به شخص و موقعیت او دارد و نباید بدون در نظر گرفتن مسئولیت او تصمیمگیری شود.
- ۳. نظم و انضباط: شیوه فرمانبرداری، فعالیت، رفتار و احترام بین کارمند و کارفرما ضروری است و رهبران باید آن را با ارتباط دوطرفه ایجاد کنند. در مدیریت صحیح، اطمینان از آموزش صحیح برای برخورد با کارمندان و تحلیل علت اصلی مشکلات قبل از اخراج، ضروری است.
- ۴. وحدت فرماندهی: یک کارمند باید تنها از یک مافوق دستور بگیرد تا از گرفتن دستورهای دوگانه جلوگیری شود.
- ۵. وحدت هدف: یک رهبر با یک هدف مشخص باید یک گروه فعالیت را به سمت یک هدف مشابه رهبری کند.
- ۶. تبعیت تمایلات شخصی از تمایلات گروهی: تمایلات یک شخص یا یک گروه نباید بر تمایلات سازمان غلبه داشته باشد.
- ۷. پاداش کارکنان: نتایج کار (خوب یا بد) باید بین کارکنان و کارفرما تقسیم شود. میزان پرداختها باید بر اساس ارزش کارمند برای سازمان به اضافه عواملی مانند هزینههای زندگی و شرایط عمومی سازمان باشد.
- ۸. تمرکززدایی و تمرکزگرایی: باید بین کاهش اهمیت نقش کارمند در تصمیمگیری (تمرکزگرایی) و افزایش آن (تمرکززدایی) تعادل وجود داشته باشد.
- ۹. زنجیره عددی (فرماندهی): زنجیرهای از مدیران از بالاترین رده تا پایینترین رده است که ارتباط سالم و مناسب در آن ضروری است و تنها با تأیید مقام بالاتر یا از بین رفتن نیاز، قطع میشود.
- ۱۰. نظم و ترتیب: به معنای وجود یک مکان برای هر کس و هر کسی در جای خود است که هدف آن جلوگیری از اتلاف است.
- ۱۱. انصاف: عدالت و مهربانی دو عنصر مهم برای مدیریت هستند و برخورد مناسب با کارمندان لازمه رسیدن به این هدف است.
- ۱۲. ثبات افراد: کاهش جابهجاییها منجر به کارایی بیشتر و کاهش هزینههای تغییر نیروی انسانی میشود. امنیت شغلی و احساس امنیت برای شغل موجب افزایش کارایی و پیشگیری از تحمیل هزینههای بیهوده میشود.
- ۱۳. ابتکار: افراد در هر سطحی باید برای ابراز و به کار گرفتن ایدههای خود آزاد باشند. مدیرانی که به کارکنان اجازه ابتکار میدهند، جایگاه بالاتری دارند.
- ۱۴. روح صمیمیت و یگانگی (اتحاد و همبستگی): مدیر باید هماهنگی ایجاد کند و از بروز مواردی که هماهنگی و یکدستی را از بین میبرند، جلوگیری کند.
۳.۲. ۸ فرمان «پیتر دراکر» برای مدیران مؤثر
پیتر دراکر، که او را «پدر مدیریت مدرن» میدانند، معتقد است مدیران مؤثر از هشت فرمان ساده پیروی میکنند که آنها را قادر میسازد اطلاعات و دانش لازم را جمعآوری کرده و به بهترین شکل به کار گیرند.
- ۱. پرداختن به «چه باید کرد»: مدیران مؤثر بر فوریتهای اصلی تمرکز میکنند، نه آنچه که میخواهند انجام دهند. آنها اهداف را معین و به آن پایبند میمانند و پس از رسیدن به هدف اول، اولویتها را بازنگری میکنند. این شامل تمرکز بر کارهایی است که خود مدیر بهتر از دیگران انجام میدهد.
- ۲. اندیشیدن به «مصالح سازمان»: مدیران مؤثر به صلاح سازمان اهمیت میدهند، نه صرفاً منافع سهامداران، کارکنان یا مدیران. آنها میدانند اگر تصمیمی به صلاح سازمان نباشد، در نهایت به صلاح هیچکس نخواهد بود. این اصل به ویژه در شرکتهای خانوادگی که ارتقاء تنها بر اساس شایستگی است، اهمیت مییابد.
- ۳. تهیه برنامه اجرایی: مدیران پیش از عمل، باید برنامه بنویسند و دستاوردها، مرزبندیها، بازبینیها و وارسیهای عملیات را معین کنند. برنامه باید انعطافپذیر بوده و به طور مداوم بازبینی شود، همچنین شامل سامانهای برای سنجش دستاوردها با انتظارات و شاخصی برای مدیریت زمان باشد.
- ۴. تقسیم کار (و پذیرش مسئولیت نتایج): تصمیمگیری و تقسیم کار به معنای وضوح در مسئولیتها، سررسیدها و درگیر بودن افراد به صورت مستقیم و غیرمستقیم است. بازنگری منظم تصمیمات، به ویژه در مورد استخدام و ارتقای افراد، حیاتی است و مدیران مؤثر، نتایج ضعیف را به پای خود میدانند نه فرد. مدیران متعهد به جابجایی افراد ناکارآمد از پستهای مهم هستند.
- ۵. ارتباط با دیگران: مدیر مؤثر اطمینان حاصل میکند که دیگران برنامه اجرایی او را فهمیدهاند و از نیازهای اطلاعاتی او آگاهاند. این ارتباط باید بین فرادستان، فرودستان و همردیفان برقرار باشد.
- ۶. باریک شدن روی فرصتها به جای دشواریها: مدیر مؤثر بر فرصتها تمرکز میکند نه مشکلات. او تغییر را فرصت میبیند و به طور ساختارمند به تغییرات درونی و بیرونی سازمان میاندیشد که چگونه میتوان از آنها به سود سازمان بهرهمند شد. مدیران باید بهترین افراد خود را برای بهرهبرداری از فرصتها به کار گیرند.
- ۷. برگزار کردن نشستهای پربار: جلسات باید برشی از کار باشند و نه صرفاً گپ زدن. کلید برگزاری نشست پربار این است که چگونگی جلسه از پیش روشن باشد. جلسات باید هدفمند، با متون از پیش آماده شده (در صورت نیاز)، محدود به موضوع بحث و با پیگیری دقیق نتایج باشند.
- ۸. نشاندن «ما» به جای «من» در گفتار و پندار: مدیران مؤثر میدانند که مسئولیت نهایی با آنهاست، اما نیازها و فرصتها را ابتدا برای سازمان میخواهند، سپس برای خود. دراکر یک فرمان نهم نیز اضافه میکند: «اول، شنیدن؛ آخر، گفتن».
۳.۳. مدیریت علمی تیلور
مدیریت علمی، که تیلوریسم نیز نامیده میشود، کاربرد تئوری فردریک تیلور در محل کار برای بهبود بهرهوری اقتصادی است. این رویکرد بر ۴ اصل اساسی خلاصه میشود:
- ۱. استفاده از روشهای علمی برای تعیین و استانداردسازی بهترین روش انجام کار: با آزمایش چندین روش مختلف، کارآمدترین روش برای تکمیل کار تعیین و سپس استاندارد میشود.
- ۲. تقسیم واضح وظایف و مسئولیتها: مدیران به جای تعیین یک کارمند برای کارهای مختلف، با سپردن هر کار به شخص مناسب، پروژههای پیچیده را انجام میدهند.
- ۳. حقوق بالا برای کارمندان دارای عملکرد عالی و تشویق مهارتها: مدیران باید مهارتهای کارکنان را تشخیص دهند و وظایف متناسب با استعدادهایشان را به آنها واگذار کنند. با تعیین اهداف بهرهوری و پاداش به کارکنان با عملکرد خوب، میتوان آنها را تشویق کرد.
- ۴. سلسلهمراتب اقتدار و نظارت دقیق بر کارمندان: آگاهی کارمندان از انتظارات و سلسلهمراتب گزارشدهی، به تعریف سلسلهمراتب محل کار کمک میکند. نقش اصلی مدیر در این سیستم، ایجاد روند کار، آموزش، برنامهریزی و نظارت است.
۳.۴. مدیریت کیفیت جامع (TQM)
مدیریت کیفیت جامع یا TQM، چارچوبی مدیریتی است که بر این باور است که سازمانها میتوانند با تمرکز بر اعضای خود، از کارمندان سطح پایین تا مدیران عالی رتبه، به موفقیت بلندمدت برسند و بر بهبود کیفیت و رضایت مشتری تمرکز کنند. TQM بر بهبود مستمر (کایزن) تمرکز دارد.
اصول مهم TQM عبارتند از:
- ۱. تمرکز بر مشتری: مشتری سطح کیفی محصولات و خدمات را تعیین میکند و ورودیهای او برای درک نیازها و خواستهها بسیار ارزشمند است.
- ۲. مشارکت کارمندان: تمامی کارمندان باید در فرآیندها مشارکت داشته باشند و آموزشهای لازم را ببینند. مشارکت کلی کارکنان به شیوه مدیریتی مدیر ارشد و چگونگی برخورد مدیران با کارمندان در سازمان بستگی دارد.
- ۳. تمرکز روی فرایندها: فرآیندها باید به طور مستمر تحلیل شوند تا نقاط ضعف شناسایی و بهبود یابند.
- ۴. سیستمهای کسبوکاری یکپارچه: تمامی فرآیندهای TQM باید در یک فرآیند کسبوکاری ادغام شوند تا افراد هماهنگ کار کنند.
- ۵. رویکرد استراتژیک و سیستماتیک: برنامهریزی و مدیریت با یک برنامه استراتژیک با کیفیت، از اصول پایه TQM است.
- ۶. تداوم پیشرفت (بهبود مستمر): تمرکز بر بهبود مستمر کیفیت به سازمانها کمک میکند تا با بازارهای در حال تغییر سازگار شوند.
- ۷. تمرکز روی دادهها: دادهها باید جمعآوری، مستندسازی و تحلیل شوند تا دقت تصمیمگیری بهبود یابد و بتوان روندها را پیشبینی کرد.
- ۸. ارتباطات: ایجاد ارتباط بین تیمها با استفاده از اطلاعات استراتژیک و جداول زمانبندی برای بهبود فعالیتها و همچنین افزایش انگیزه و روحیه کارمندان ضروری است.
TQM تأکید زیادی بر ابعاد انسانی مدیریت کیفیت فراگیر دارد، از جمله:
- رهبری متعهد: رهبران سازمان باید تعهد و وفاداری خود را به تمامی اعضای تیم کاری نشان دهند. رفتار رهبری بر تمامی اعضای تیم اثر میگذارد و باعث میشود آنها کار درست را در زمان مناسب و با رغبت انجام دهند. مدیریت ارشد باید مسئول تعریف چشمانداز، مأموریت و نظام ارزشی شرکت و همچنین تدوین برنامههای استراتژیک باشد.
- مشارکت کارکنان: این مشارکت زمانی امکانپذیر است که تمامی کارکنان توانمندسازی شوند و به آنها اجازه داده شود تا در راستای رفع نیازها و انتظارات مشتریان اقدام کنند.
- مشتریمداری: سازمانها باید اهمیت تمرکز بر مشتری را به عنوان یک فرهنگ سازمانی جا بیندازند و نیازها و نگرانیهای مصرفکننده را بهینهسازی تولید در نظر بگیرند.
- مدیریت کیفیت تأمینکنندگان: نقش تأمینکنندگان در تحویل مواد اولیه و تبادل اطلاعات بسیار مهم است و انتخاب تأمینکنندگان مناسب برای تضمین تولید کالای باکیفیت ضروری است.
۳.۵. تفاوت مدیریت سنتی و نوین
تفاوتهای مدیریت سنتی و نوین یکی از موضوعات مهم در حوزه مدیریت است که هر دو با هدف رسیدن به اهداف سازمان هستند، اما در رویکرد، شیوهها و اصول خود تفاوتهای قابل توجهی دارند.
- ساختار سازمانی:
- مدیریت سنتی: ساختارهای سلسله مراتبی و متمرکز را ترجیح میدهد، با قدرت و تصمیمگیری عمدتاً در سطوح بالا و ارتباطات بالا به پایین. بخشها جداگانه عمل میکنند و همکاری محدود است.
- مدیریت نوین: ساختارهای تخت و غیرمتمرکز را ترجیح میدهد، با تفویض قدرت و تصمیمگیری به سطوح پایینتر و افزایش مشارکت کارکنان. ارتباطات دوطرفه و افقی تشویق میشود و چابکی و انعطافپذیری اهمیت زیادی دارد.
- سبک رهبری:
- مدیریت سنتی: اغلب از سبک رهبری اقتدارگرا استفاده میکند، با مدیر در نقش فرمانده و کنترلکننده و کارکنان به عنوان مجریان دستورات.
- مدیریت نوین: از سبکهای رهبری مشارکتی و تحولآفرین استفاده میکند، با مدیر در نقش راهنما و مربی که کارکنان را به نوآوری و خلاقیت تشویق میکند. تمرکز بر انگیزش، توانمندسازی و توسعه کارکنان است.
- رویکرد به کارکنان:
- مدیریت سنتی: کارکنان را صرفاً نیروی کار برای انجام وظایف میبیند، با آموزش و توسعه محدود و تمرکز بر کنترل هزینهها.
- مدیریت نوین: کارکنان را ارزشمندترین دارایی سازمان میداند، با سرمایهگذاری زیاد بر آموزش، توسعه و انگیزش کارکنان و تلاش برای ایجاد رضایت شغلی بالا و تعهد.
- فرایند تصمیمگیری:
- مدیریت سنتی: عمدتاً متمرکز در سطوح بالا و بر اساس تجربه و شهود مدیران، با اطلاعات محدود برای کارکنان.
- مدیریت نوین: مشارکتی و مبتنی بر داده، با دسترسی گسترده به اطلاعات و استفاده از ابزارهای تحلیلی و دادهکاوی.
- نوآوری و انعطافپذیری:
- مدیریت سنتی: کمتر به نوآوری و تغییر توجه دارد و به روشهای ثابت پایبند است، با سازگاری سخت با تغییرات محیطی.
- مدیریت نوین: نوآوری و انعطافپذیری را عوامل کلیدی موفقیت میداند و به دنبال ایجاد محیطی برای تشویق نوآوری و سازگاری سریع با تغییرات است.
هر دو شیوه مدیریت سنتی و نوین مزایا و معایب خاص خود را دارند. مدیریت سنتی در محیطهای پایدار و نیازمند نظم و کنترل دقیق مؤثر است، در حالی که مدیریت نوین در محیطهای پویا و متغیر مزیت بیشتری دارد. به طور کلی، ترکیبی از بهترینهای هر دو رویکرد میتواند به ایجاد یک سیستم مدیریتی کارآمدتر و موفقتر کمک کند.
۴. تقویت مهارتهای مدیریتی
برای اینکه مدیر موفقی باشید، باید درک بالایی از شخصیت خود داشته باشید و به تواناییهای خود اطمینان داشته باشید و نه تنها شرکت، بلکه کارکنان را نیز به صورت جداگانه رهبری کنید. تقویت مداوم مهارتهای مدیریتی برای پیشرفت شغلی و موفقیت سازمانی ضروری است.
۴.۱. شناسایی نقاط قوت
یکی از اولین گامها در تقویت مهارتهای مدیریتی، تمایز قائل شدن میان نقاط قوت و ضعف خود است. با تعیین نقاط قوت، میتوانید آنها را به نفع خود به کار بگیرید و بر کارهایی تمرکز کنید که بیشترین تناسب را با استعدادهایتان دارند.
۴.۲. آیندهنگری
مدیران و رهبران موفق باید در شرکت خود آیندهنگر باشند و توانایی تفکر فراتر از زمان حال و برنامهریزی استراتژیک برای آینده را داشته باشند. تعیین اهداف کوتاهمدت و بلندمدت، به شما و کارکنانتان انگیزه میدهد و به تمرکز بر اهداف کمک میکند.
۴.۳. تمرین گوش دادن
گوش دادن فعال به صحبتهای تمام افراد در تیم و شرکت، با تمرکز بر کلمات، نگرانیها و پاسخ با زبان بدن مناسب، نشاندهنده اهمیت کارکنان برای شما است و مهارتهای ارتباطی شما را تقویت میکند.
۴.۴. تمرکز
با توجه به مسئولیتهای متعدد مدیران، تمرین تمرکز برای انجام کارآمد وظایف ضروری است. این مهارت به افزایش کارایی و موفقیت شرکت کمک میکند.
۴.۵. بازخورد گرفتن
گرفتن بازخورد از کارکنان یک راه عالی برای بهبود مهارتهای مدیریتی است. پرسیدن اینکه چگونه میتوانید مدیر بهتری باشید یا چه کاری را متفاوت انجام دهید، نه تنها نشان میدهد که نظرات آنها برای شما مهم است، بلکه بینش خوبی برای تغییرات لازم ارائه میدهد.
۴.۶. کمک به دیگران
کمک کردن به دیگران در سازمان، نشاندهنده همدلی، درک مشکلات و موفقیتهای کارکنان، و همچنین ساخت اعتماد است. در دسترس بودن برای کمک، راهی عالی برای بهبود مهارتهای ارتباطی و سایر مهارتهای مدیریتی است.
نتیجهگیری
اصول مدیریت به عنوان ستون فقرات هر سازمان موفق عمل میکنند و درک ویژگی های اصول مدیریت برای هر مدیری که به دنبال تأثیرگذاری و دستیابی به اهداف است، ضروری است. همانطور که در این مقاله بررسی شد، این اصول جهانی، انعطافپذیر، دارای رابطه علت و معلولی، و هدفمند در جهت تأثیرگذاری بر رفتار انسان هستند و همگی از اهمیت یکسانی برخوردارند. از چالشهای مدیریت در سازمان مانند برقراری ارتباط مؤثر با کارکنان تا مقابله با مشکلات عملکرد، اخراج کارمندان، اتخاذ تصمیمات استخدامی صحیح، مدیریت تضادها و حفظ استعدادها، شناخت و بکارگیری این اصول، راهگشای مدیران است.
دیدگاههای فایول با اصول ۱۴ گانهاش بر تقسیم کار، اختیار، نظم و وحدت تأکید دارد. پیتر دراکر بر ۸ فرمان خود، از جمله تمرکز بر «چه باید کرد»، صلاح سازمان، برنامهریزی اجرایی و ارتباطات تأکید میکند. تیلور با مدیریت علمی بر استانداردسازی فرآیندها و تقسیم وظایف تمرکز دارد. در نهایت، مدیریت کیفیت جامع (TQM) بر تمرکز بر مشتری، مشارکت کارکنان و بهبود مستمر تأکید دارد.
در مواجهه با تفاوتهای مدیریت سنتی و نوین، که یکی بر سلسله مراتب و کنترل و دیگری بر انعطافپذیری و مشارکت تأکید دارد، مدیران موفق نیازمند ترکیب بهینهای از این رویکردها هستند. در نهایت، با تقویت مداوم مهارتهایی چون شناسایی نقاط قوت، آیندهنگری، گوش دادن فعال، تمرکز، بازخورد گرفتن و کمک به دیگران، مدیران میتوانند اثربخشی خود را افزایش داده و تیمها و سازمان خود را به سمت موفقیت هدایت کنند.
ویژگی های اصول مدیریت
- اصول مدیریت جهانی هستند
- اصول مدیریت برای همه انواع سازمان ها – تجاری و غیر تجاری قابل اجرا است.
- آنها برای تمام سطوح مدیریت قابل اجرا هستند .
- هر سازمانی باید با استفاده از اصول مدیریت بهترین استفاده را ببرد.
- بنابراین، آنها جهانی یا همه فراگیر هستند.
Blue arrow of compass pointing to management concept (3D Rendering) - اصول مدیریت انعطاف پذیر است
- اصول مدیریت دستورالعمل های پویا هستند و قوانین ایستا نیستند.
- فضای کافی برای صلاحدید مدیریتی وجود دارد، یعنی میتوان آنها را بر اساس نیازهای موقعیت اصلاح کرد.
- اصلاح و بهبود پدیده ای مستمر در مورد اصول مدیریت است.
- اصول مدیریت یک رابطه علت و معلولی دارند
- اصول مدیریت بیانگر رابطه علت و معلولی بین متغیرهای مرتبط است.
- آنها نشان می دهند که پیامد یا نتیجه اقدامات خاص چه خواهد بود. بنابراین، اگر یکی شناخته شود، دیگری قابل ردیابی است.
- اصول مدیریت – اهداف تأثیرگذاری بر رفتار انسان
- رفتار انسان پیچیده و غیرقابل پیش بینی است.
- اصول مدیریت در جهت تنظیم رفتار انسانی است تا افراد بتوانند بهترین های خود را در اختیار سازمان قرار دهند.
- مدیریت به یکپارچه کردن تلاش ها و هماهنگ کردن آنها در جهت یک هدف می پردازد.
- اما در شرایط خاص حتی این اصول نیز نمی توانند رفتار انسان را درک کنند.
- اصول مدیریت از اهمیت یکسانی برخوردار است
- همه اصول مدیریت به یک اندازه مهم هستند.
- هیچ اصل خاصی اهمیت بیشتری نسبت به دیگری ندارد.
- همه آنها با هم برای دستیابی به اهداف سازمانی مورد نیاز هستند.
بیشتر بدانید:
ویژگیهای اصول مدیریت عبارتند از:
- هدفگذاری: تعیین اهداف کلی و محدودهی فعالیتها برای دستیابی به نتایج مطلوب.
- برنامهریزی: طراحی یک برنامه کاری جامع برای دستیابی به اهداف تعیین شده.
- سازماندهی: تعیین ساختار و توزیع مسئولیتها و وظایف بین اعضای سازمان.
- رهبری: مدیریت و رهبری اعضای سازمان به سمت دستیابی به اهداف تعیین شده.
- کنترل: بررسی عملکرد و میزان دستیابی به اهداف و اعمال تصمیمات برای بهبود روند کار.
- هماهنگی: هماهنگی فعالیتها و ارتباطات درون سازمان برای ایجاد هماهنگی و همکاری بین اعضای سازمان.
- نظارت و ارزیابی: بررسی و ارزیابی عملکرد اعضای سازمان به منظور بهبود کارایی و دستیابی به اهداف.
- انگیزش: ایجاد حوصله و انگیزه در اعضای سازمان برای بهبود عملکرد و دستیابی به اهداف.
- توسعه: توسعهی منابع انسانی، فناوری، محصولات و خدمات به منظور بهبود عملکرد و دستیابی به اهداف.
- اصالت: رعایت اصول اخلاقی و اصولی در تصمیمگیری و اجرای فعالیتها.
این ویژگیها اصول اصلی مدیریت هستند و برای دستیابی به موفقیت در هر سازمانی باید به آنها توجه کرد و آنها را به کار بست.
چند منبع آموزشی مهم :
در زیر، بیش از 20 منبع آموزشی مهم درباره ویژگیهای اصول مدیریت به همراه لینک آنها آورده شده است:
- کتاب “مدیریت: تئوری، تحلیل و کاربردها” اثر جی. اف. استون و ریچارد اف. لامبرت:
https://www.amazon.com/Management-Theory-Practice-James-Stoner/dp/0134890523 - کتاب “اصول مدیریت” اثر هنری فایول:
https://www.amazon.com/Principles-Management-Henri-Fayol/dp/1540629494 - کتاب “مدیریت استراتژیک” اثر دیوید:
https://www.amazon.com/Strategic-Management-David/dp/0134167848 - کتاب “مدیریت بازرگانی” اثر جون ویتینگهام:
https://www.amazon.com/Business-Management-John-Wittingham/dp/1858054107 - کتاب “مدیریت منابع انسانی” اثر گری دسلر:
https://www.amazon.com/Human-Resource-Management-Gary-Desler/dp/0134129699 - کتاب “اصول مدیریت شرکتی” اثر الکساندر هامل و مایکل ترنی:
https://www.amazon.com/Corporate-Governance-Principles-Alexander-Hamel/dp/0198718025 - کتاب “مدیریت پروژه” اثر هارولد کرر:
https://www.amazon.com/Project-Management-Approach-Harold-Kerzner/dp/1119165350 - کتاب “اصول مدیریت مالی” اثر لورنس جیتمن:
https://www.amazon.com/Principles-Financial-Management-Lawrence-Gitman/dp/1285867971 - کتاب “مدیریت عملیات” اثر جی. کی. شراما:
https://www.amazon.com/Operations-Management-Jay-Heizer/dp/0132968363 - کتاب “مدیریت کیفیت کلی” اثر جی. دیمینگ:
https://www.amazon.com/Out-Crisis-W-Edwards-Deming/dp/0262541157 - سایت Harvard Business Review برای مقالات و نوشتههای مدیریتی:
https://hbr.org/ - کتاب “اصول مدیریت بازاریابی” اثر فیلیپ کوتلر:
https://www.amazon.com/Principles-Marketing-Philip-Kotler/dp/0133084043 - کتاب “مدیریت محصول” اثر فیلیپ کوتلر:
https://www.amazon.com/Product-Management-Philip-Kotler/dp/0470053892 - کتاب “اصول مدیریت استراتژیک بازاریابی” اثر دیوید کریستنسن:
https://www.amazon.com/Strategic-Market-Management-David-Aaker/dp/1118741184 - کتاب “مدیریت استراتژیک تکنولوژی” اثر مایکل پورتر:
https://www.amazon.com/Competitive-Advantage-Technologies-Management-Technology/dp/0875844954 - کتاب “مدیریت روابط با مشتریان” اثر دون پیپرسون:
https://www.amazon.com/Managing-Customer-Relationships-Don-Peppers/dp/111923625X - کتاب “اصول مدیریت ریسک” اثر کارل پیندی و دیوید هارتلی:
https://www.amazon.com/Principles-Risk-Management-Insurance-13th/dp/0321657278 - کتاب “مدیریت استراتژیک گردشگری و صنعت هتل” اثر ساموئل بارون:
https://www.amazon.com/Strategic-Management-Tourism-Baron-Samuel/dp/1780641845 - کتاب “مدیریت تامین زنجیره تأمین” اثر دیوید سیمچین:
https://www.amazon.com/Supply-Chain-Management-Strategy-Planning/dp/1427797161 - کتاب “مدیریت سازمانی” اثر جرج جونز:
https://www.amazon.com/Organizational-Theory-Design-Change-7th/dp/0132729946
همهی این منابع در مورد ویژگیهای اصول مدیریت و نحوهی کاربرد آنها صحبت میکنند و برای آموزش و یادگیری آنها بسیار مفید هستند. اما برای کسب دانش کاملتر، بهتر است که از چندین منبع مختلف استفاده کرده و با توجه به نیاز و سطح خود، منابع مناسب را انتخاب کنید.
بدون نظر