3 طراحی وب سایت B2B بهترین روش برای تبدیل سرنخ ها

اهمیت خلاقیت – تقویت ذهنیت خلاق و کارآفرینی

سخنران جهانی

سیریل کورتلون یک سخنران و نویسنده جهانی است که یک ماموریت در زندگی دارد: تقویت ذهنیت خلاق و کارآفرینانه متخصصان. ما این فرصت را داشتیم که با سیریل بنشینیم و نظرات او را در مورد مزایای خلاقیت بشنویم و یاد بگیریم که چگونه آن را در فرهنگ سازمانی بگنجانیم.

کمی درباره سابقه خود به ما بگویید. چه چیزی شما را ترغیب کرد تا به دیگران کمک کنید تا خلاق تر شوند؟

من در 15 سال گذشته در حوزه خلاقیت و نوآوری تجاری کار کرده ام. من آموزش های زیادی ارائه داده ام و جلسات طوفان فکری زیادی را تسهیل کرده ام. و در 5 سال گذشته، من به سرتاسر جهان سفر کرده‌ام تا در مورد طرز فکر تغییر سخنرانی ارائه کنم. من معتقدم این یکی از عناصر حیاتی برای کنار آمدن با تمام چالش هایی است که در جهان با آن روبرو هستیم.

همانطور که در دنیا سفر کرده اید و ارائه ارائه می دهید، آیا هیچ روندی را در کشورهای مختلف در مورد خلاقیت مشاهده کرده اید؟

یا اینکه پتانسیل خلاقیت در همه جای دنیا وجود دارد؟

من تفاوت زیادی در سطح خلاقیت در نقاط مختلف جهان ندیده ام. فردی از استرالیا خلاق‌تر از کسی از هند یا ایالات متحده نیست، اما من تفاوت‌هایی را در نحوه برخورد آنها با خلاقیت مشاهده کرده‌ام. در ایالات متحده، مردم تمایل دارند کمی بیشتر شانس بیاورند و اشتباه کردن چیز بدی نیست. من این احساس را دارم که ذهنیت کارآفرینی در DNA آنها ریشه دوانده است.

در برخی از کشورهای آسیایی که «شکست» معنای بسیار منفی دارد، کاملاً متفاوت است. در نتیجه، آنها اغلب در پذیرش ایده‌های دیوانه‌کننده‌تر و گسترده‌تر کمی مردد هستند. من به زمان “گرم کردن” بیشتری نیاز دارم تا فضایی را ایجاد کنم که آنها آماده باشند تا قضاوت خود را به حالت تعلیق درآورند. و اروپا جایی در بین این طرز فکرها قرار دارد. من کاملاً معتقدم که هر کسی پتانسیل خلاقیت را دارد. من آن را عضله خلاق می نامم: هرچه بیشتر مهارت های خلاقیت خاصی را تمرین کنید (مانند تداعی، تعلیق قضاوت، واگرایی و غیره)، بهتر به آن دست خواهید یافت.

رهبر یک شرکت چگونه می تواند برای ایجاد فرهنگ خلاقیت گام بردارد؟

رهبر مسئول ایجاد زمینه ای است که در آن خلاقیت مجاز باشد. اکثر پروژه های نوآورانه بسته به “جو خلاق” یک سازمان شکست می خورند یا موفق می شوند. در اینجا چند کار وجود دارد که یک رهبر می تواند برای تحریک این فرهنگ خلاقیت انجام دهد:

  1. تعلیق قضاوت یک ایده را فورا نکشید. از کارمند بخواهید بر جنبه‌های مثبت ایده تمرکز کند و به او فرصت دهید تا راه‌حل‌های جایگزین برای عناصری که کار نمی‌کنند ارائه کند.
  2. کمتر ریسک گریز باشید نشان دهید که طرز فکر کارآفرینی خوب است. این بدان معناست که یک رهبر نباید کسی را که کاری را با نیت درست انجام داده است مجازات کند. اجازه دهید آن شخص آنچه را که قصد انجام آن را دارد به اشتراک بگذارد و در مورد اینکه چگونه می‌توان آن را به‌طور متفاوت یا بهتر بدون جنبه‌های منفی انجام داد، گفتگو کند. بهتر است افرادی را داشته باشید که جرات انجام اقدامات کوچکی را داشته باشند که می تواند سازمان را بهبود بخشد به جای داشتن “ربات”هایی که فقط از قوانین پیروی می کنند.
  3. از شر قوانین، فرآیندها یا سیستم هایی که دیگر کار نمی کنند خلاص شوید. بسیاری از این قوانین به عنوان مکانیزم کنترلی برای مدیران نصب می شوند تا ببینند آیا کارمندان وظایف خود را انجام می دهند یا خیر. در عوض، به کارمندان خود اعتماد کنید و تا حد امکان پذیرفتن نقش های حرفه ای خود را برای آنها آسان کنید. این بزرگترین ناامیدی اکثر کارمندان است: صرف زمان زیادی برای رویه هایی که مستقیماً به شغلی که انجام می دهند مربوط نمی شود. (مثلاً مانند پر کردن برگه های اکسل)
  4. به هر کارمند کمی زمان و بودجه کمی اختصاص دهید تا ایده های جدید را آزمایش کند.

از آنجایی که خلاق بودن به معنای متفاوت دیدن یا انجام دادن کارها است، چگونه یک مدیر یا مدیر می تواند بر مقاومت طبیعی کارکنان خود برای تغییر غلبه کند و به آنها کمک کند روش های جدید تفکر را بپذیرند؟

بهترین راه برای برانگیختن گشودگی برای تغییر، نمونه بودن است. به آنها نشان دهید که افرادی که جرات انجام کاری خارج از چارچوب را دارند، در صورتی که آنطور که در نظر گرفته شده انجام نشود، از حمایت برخوردار می شوند. حداقل یک ساعت در روز را به قدم زدن در سازمان خود، صحبت با افراد خود (بدون برگزاری جلسه رسمی) و گفتگو در مورد چالش های استراتژیک اختصاص دهید. با اطمینان از اینکه با افرادی از جهان های مختلف ملاقات می کنند، آنها را تحریک کنید که به روش های مختلف فکر کنند. از یک سخنران مهمان از یک صنعت متفاوت دعوت کنید، به گروهی از هنرمندان اجازه دهید مدتی را با برخی از کارمندان بگذرانند، یا اجازه دهید هر کارمندی هر سه ماه یک بار “رفیق” فردی در بخش مختلف باشد.

مزایای داشتن نیروی کار خلاق چیست؟

من فکر نمی‌کنم دیگر داشتن نیروی کار خلاق یک امر تجملی باشد. من معتقدم این یک عنصر ضروری برای اطمینان از وجود شرکت شما در چند سال آینده است. ما در حال حاضر در دنیای VUCA (فرار، نامشخص، پیچیده و مبهم) زندگی می کنیم. ما به کارکنانی نیاز داریم که در تفکرات خود انعطاف پذیر باشند. ما به کارآفرینان داخلی (افرادی که جرات انجام آزمایش دارند) نیاز داریم. ما به فضایی نیاز داریم که در آن افراد برای انجام کارهای مختلف آموزش ببینند زیرا عملکرد “اصلی” آنها پس از چند سال منسوخ می شود.

اگر کسی بخواهد به شما بگوید، “من به بداهه سازی اهمیتی نمی دهم. من می‌خواهم کارمندانم به چیزهایی که می‌دانند پایبند باشند و کارهایشان را به روشی که همیشه انجام می‌دادند انجام دهند، پاسخ شما چه خواهد بود؟ موفق باشید! من تصور می کنم که هنوز چند شغل باقی مانده است که این طرز فکر یا سبک مدیریتی در آنها کار می کند. و من معتقدم که ما نباید چیزی را تغییر دهیم که به خوبی کار می کند.

شما نمی خواهید که همه فقط به خاطر تغییر، اقدامات خلاقانه تصادفی انجام دهند. اما من ترجیح می‌دهم کارمندی را استخدام کنم که در حوزه خاص خود حرفه‌ای باشد و به این فکر می‌کند که چگونه می‌توان یک فرآیند خاص را بهبود بخشید، به جای اینکه کسی را داشته باشم که فقط از قوانین پیروی می‌کند (اما تغییر شرایط را نمی‌بیند یا پیش‌بینی نمی‌کند). این کارمند است که در آن وظایف خاص متخصص/حرفه ای است، پس چرا از تخصص او استفاده نکنیم؟

از آنجایی که بداهه در تعریف، یادگیری متفاوت اندیشیدن و انجام وظایف است، چگونه یک مدیر می تواند این مهارت را به کارمندان بیاموزد؟

این چیزی است که باید رشد کند. «اجبار کردن» افراد به خلاقیت یا خودانگیختگی ممکن نیست (و حتی نتیجه معکوس دارد). شما باید زمینه ای ایجاد کنید که آنها بتوانند یاد بگیرند که فکر کردن خارج از چارچوب اشکالی ندارد. من به قدرت اقدامات کوچک اعتقاد دارم. من این را یک اقدام نانو می نامم : اقدامی که می تواند در عرض یک ساعت و با بودجه بسیار کمی (10 یورو یا دلار) انجام شود. اجازه دادن به افراد برای ایجاد این نوع اقدامات یا آزمایشات نانو احتمالاً بهتر از ایجاد یک طرح تجاری دقیق است که تحقق آن زمان و هزینه زیادی می برد. کوچک عمل کنید، به اشتباهات اجازه دهید، از این «اشتباهات» درس بگیرید و به اشتراک بگذارید. و به مرحله بعد بروید.

این باعث ایجاد فضایی می شود که مردم دوباره مسئولیت را بر عهده خواهند گرفت. اگر بتوانید به آنها اعتماد کنید تا بدون خطر “تنبیه شدن” اقدامات کوچک را آزمایش کنند، مشارکت و عزت نفس آنها افزایش می یابد. این طرز فکر کارآفرینی دیگران را تشویق می‌کند تا همین کار را انجام دهند و این منجر به سازمانی می‌شود که می‌تواند بسیار آسان‌تر و سریع‌تر با چالش‌های بزرگ دنیا سازگار شود.

هنگامی که شما ارائه خود را ارائه می کنید، شنوندگان شما بیشتر از چه مفاهیم یا موضوعاتی استقبال می کنند؟

  1. قانون 3 دقیقهاین یک روش بسیار ساده برای تعلیق قضاوت شما به روشی بسیار عملی است. به مدت سه دقیقه، از همکاران خود دعوت کنید تا به طرز فکر «بله و…» وارد شوند. به جای پاسخ دادن به یک ایده جدید با “قاتل ایده”، آنها باید با “بله، و…” پاسخ دهند، جایی که شما ایده را می پذیرید و حتی چیزی به آن اضافه می کنید. در طول 3 دقیقه هیچ قضاوتی مجاز نیست و کمیت مهمتر از کیفیت است. متوجه خواهید شد که در عرض سه دقیقه، ایده های بسیار بیشتری نسبت به یک جلسه معمولی خواهید داشت. بله، احتمالاً ایده های دیوانه کننده ای وجود خواهد داشت، اما این مشکلی نیست زیرا نیازی به اجرای همه آنها ندارید. شاید بتوانید از برخی از عناصر یک ایده که ممکن است امکان پذیر باشد استفاده کنید و ایده های کوچک مختلف را در یک یا دو ایده خوب ترکیب کنید. مزیت بزرگ دیگر این روش این است که همه فرصت مشارکت دارند،
  2. گیگا رویاها و اقدامات نانو. اکثر حرفه ای ها در ساختن برنامه های واقع بینانه بسیار خوب هستند، اما ما قدرت یک رویا را فراموش می کنیم. به جای رسیدن به رویاهای واقع بینانه، بزرگترین رویای خود را تصور کنید. یک رویا گیگا به عنوان یک پیشگویی خود تحقق بخش عمل خواهد کرد. اگر برای رویای خود تلاش کنید، به دنبال افراد، وسایل و راه هایی برای رسیدن به آن هدف خواهید بود. اگر در ابتدا خود را به یک هدف کوچک و دست یافتنی محدود کنید، ممکن است فرصت های زیادی را از دست بدهید. این مرحله اول است و صرفاً یک تمرین فکری است. گام بعدی به دنبال ایده ها و راه هایی برای تحقق بخشیدن به رویای گیگا است. و آخرین مرحله شامل اقدامات نانویی است، اقدامات و آزمایشات بسیار کوچک و آسانی که می توانید انجام دهید تا ببینید آیا رویای گیگا شما پتانسیل دارد یا خیر.
  3. نزدیک شدن. نزدیک شدن یک کلمه مثبت برای چیز جدیدی است که با نیت درست انجام شده است اما (هنوز!) به نتیجه درست منتهی نشده است. دلایل عدم موفقیت نزدیکان می تواند متنوع باشد: شرایط تغییر کرد، گزینه بهتری انتخاب شد، اشتباهی رخ داد، یا سرنوشت به گونه دیگری تصمیم گرفت. نزدیکی بین صفر و یک – بین شکست و موفقیت – قرار دارد. شما می توانید به نزدیکان افتخار کنید زیرا:
  • شما ابتکاری را شروع کردید
  • ازش یاد گرفتی
  • ممکن است به دیگران الهام گرفته باشید
  • ممکن است شما را به چیزی که موفقیت آمیز بوده هدایت کرده باشد
  • برای چند موفقیت به نزدیکی های زیادی نیاز دارید

من به مخاطبانم توصیه می کنم که حداقل ماهی یک بار سعی کنند نزدیک شوند. این بدان معناست که آنها به دنبال راه‌های جدید، بهتر و مؤثرتر برای اداره تجارت خود هستند. در عوض، دایره ای از مثبت بودن در اطراف سازمان شما می چرخد.

بدون نظر

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پانزده − سه =