اهمیت سرسختی ذهنی در رهبران
از نظر نویسنده و سخنران گاوین اینگام، سرسختی ذهنی مجموعهای از ویژگیهای شخصی است که به فرد اجازه میدهد بدون توجه به چالشها و موانعی که با آن مواجه است، بر آنچه برایش مهم است متمرکز بماند. “این توانایی غربال کردن ایده ها و علایق متضاد و انتخاب مسیر درست برای شماست. این قدرت انگیزه گرفتن و با انگیزه ماندن حتی پس از شکست است. این توانایی گفتن و انجام کاری است که باید انجام شود، مهم نیست که چقدر سخت یا دشوار باشد.»
گاوین زندگی حرفه ای خود را به عنوان یک افسر پلیس با پلیس متروپولیتن آغاز کرد، جایی که او قبل از اینکه در نهایت تصمیم بگیرد که شغل برای او نیست، چیزهای زیادی در مورد ارتباطات تحت فشار آموخت. او سپس در نقش فروش قرار گرفت و پس از شروعی چالش برانگیز متوجه شد که در این کار مهارت دارد و در اولین فروش سال کامل خود، برنده جایزه پرفروش اروپا شد. او میگوید: «لحظه تعیینکننده برای من در حرفهی فروش، خواندن کتاب و فهمیدن این بود که من و من به تنهایی مسئول طرز فکر، اقداماتم و نتایجم هستیم.» امروز، او مشتاق است بفهمد چه چیزی بهترین عملکرد را از افراد خوب متمایز می کند، و به رهبران کمک می کند تا تصمیمات سخت بگیرند، مدیران به طور موثرتر کار کنند و تیم های فروش فروش بیشتری داشته باشند. در اینجا، او بیشتر در مورد اهمیت سرسختی ذهنی در رهبری صحبت می کند. در ادامه بخوانید:
چرا سرسختی ذهنی برای رهبری مؤثر ضروری است؟
سرسختی ذهنی برای رهبران در بسیاری از جبهه ها حیاتی است. در اینجا فقط سه مورد وجود دارد: اولاً، رهبران باید بتوانند انگیزه و احساسات خود را کنترل کنند. آنها باید بتوانند این کار را هم برای خودشان انجام دهند تا بتوانند روی اقدامات خود و هم برای تیم خود متمرکز شوند تا مهم نباشد که چه احساسی دارند، پیام های درست را ارائه دهند. ثانیا، سرسختی ذهنی در تصمیم گیری بسیار مهم است. در فضای کسب و کار امروزی، بسیاری از مردم به دلیل فشارهای عاطفی، برنامههای شلوغ و فشار همسالان، تصمیمهای اشتباه میگیرند. رهبران بزرگ دارای قدرت ذهنی هستند که بتوانند از تفکر انتقادی برای غربال کردن سر و صدا و انجام اقدامات درست استفاده کنند. ثالثاً، سرسختی ذهنی به شما قدرت و اطمینان می دهد که سؤالات دشوار و تغییر دهنده بازی را که دیگران نمی پرسند بپرسید. چه از مشتریان بالقوه باشد، چه مشتریان،
وقتی رهبران از نظر ذهنی سرسخت نیستند چه چیزی را به خطر می اندازند؟
همه چيز! احترام، زمان، پول، شهرت، فروش…
رهبران و تیم های فروش چگونه می توانند سرسختی ذهنی ایجاد کنند؟
راه های زیادی برای ایجاد سرسختی ذهنی وجود دارد که در اینجا فقط به چهار مورد اشاره می کنیم:
- یکی از اولین موارد این است که بدانید چرا کاری را که انجام می دهید انجام می دهید. بسیاری از مردم سرسختی ذهنی را بهعنوان خمیدگی و انجام کاری میدانند که نمیخواهید انجام دهید، اما من آن را بهعنوان صادق بودن با خود درباره آنچه میخواهید انجام دهید، میخواهید چه کسی شوید و به چه چیزی میخواهید برسید، میدانم. همه ما انتخاب داریم که با چه اتوبوسی در زندگی سفر کنیم و شما باید سوار اتوبوس مناسب شوید! بسیاری از مردم، حتی رهبران، با خود صادق نیستند. آنها نمی پذیرند یا نمی پذیرند که در اتوبوس اشتباهی هستند. آنها نمی پذیرند یا نمی پذیرند که مسیر اشتباهی را دنبال می کنند. اولین قدم در سرسختی ذهنی این است که از خود بپرسید چه چیزی واقعاً برای شما مهم است … در کار و زندگی شخصی شما.
- مرحله دوم تعیین اهداف برای هر حوزه مهم است. اینها باید اهدافی باشند که شما را هیجان زده کنند، اهدافی باشند که شما را صبح زود بیدار کنند، اهدافی باشند که شما را تا دیروقت بیدار نگه دارند. رهبران بزرگ اهداف الهام بخش دارند. ایجاد، پرورش و دنبال کردن این موارد به روش صحیح برای موفقیت بسیار مهم است. همچنین برای ایجاد انگیزه و الهام بخشیدن به دیگران برای پیوستن به شما در سفر بسیار مهم است.
- مرحله سوم، انجام مراحل و اقدامات حیاتی است که برای دستیابی به این اهداف مورد نیاز است. هنگامی که من با مدیران اجرایی و MD در این مورد کار می کنم، اغلب متوجه می شویم که آنها زمان اندکی را صرف این فعالیت های مهم می کنند، در عوض وقت خود را صرف رسیدگی به مسائلی می کنند که دیگران ایجاد کرده اند یا چیزهایی که در مقطعی مهم بوده اند اما دیگر مهم نیستند. اهداف جدید نیازمند فعالیت های جدید هستند، واقعاً به همین سادگی است.
- واضح است که مرحله چهارم اعمال این استراتژی ها و سپس نظارت و سنجش عملکرد شماست. من استراتژیهای ذهنی و هکهای ذهنی را آموزش میدهم تا به افراد کمک کنم به برنامههای خود پایبند باشند و اینها به راحتی و بسیار قدرتمند هستند. اکثر رهبران از 121 گروه مربی و مغز متفکر بهره می برند تا به آنها کمک کنند از نظر ذهنی سخت تر باشند.
رهبران چه کاری باید انجام دهند تا با چشم انداز فروش در حال تغییر تکامل پیدا کنند؟ چگونه می توانند مطمئن شوند که مهارت هایشان نیازهای نیروی فروششان را برآورده می کند؟
رهبران باید به خوبی خوانده شوند و آنها باید از آنچه در حال وقوع است مطلع باشند. روش ها و رویکردهای فروش همیشه در حال تغییر هستند و شرکت ها باید با آن تغییر کنند. بهترین رهبران از این موضوع آگاه هستند و همه افراد در سازمان خود را برای درک فروش درگیر می کنند. یک راه مطمئن برای انجام این کار، تشویق مردم به ایجاد و به اشتراک گذاری داستان های فروش است. همه می توانند از اینها استفاده کنند و به حفظ روحیه و ایجاد فرهنگ فروش مثبت کمک می کنند. هر مدیر عاملی باید داستان خود را داشته باشد که به اشتراک می گذارد و این به هویت سازمان، تصویر خارجی و در نهایت موفقیت شرکت کمک می کند.
منابع مورد علاقه شما برای رهبرانی که متعهد به بهبود خود و رشد تیم خود هستند چیست؟
من رویکرد بسیار التقاطی برای توسعه شخصی دارم. من میخوانم، با مردم صحبت میکنم، با مردم مصاحبه میکنم، به پادکست گوش میدهم، TED تماشا میکنم، وبلاگها را میخوانم، مقالات سفید را دانلود میکنم، و غیره. و توانایی شما برای دیدن کل تصویر را مختل کند.
بدون نظر