ما در مورد مفهوم اساسی HRM و راه هایی که در آن به سازمان کمک می کند تا اهداف خود را برآورده کند، بحث کرده ایم. در این مقاله، دلایل سازمانها برای داشتن استراتژی مدیریت منابع انسانی و همچنین محرکهای کسبوکار که این استراتژی را برای موفقیت سازمان ضروری میکنند، مورد بحث قرار میدهیم.
این یک واقعیت است که برای شکوفایی در محیط آشفته و آشفته کسب و کار، شرکت ها باید دائماً نوآوری کنند و از نظر شیوه ها و استراتژی های تجاری “پیشتر از منحنی ها” باشند. از همین انگیزه برای قرار گرفتن در بالای مجموعه است که HRM به ابزاری ارزشمند برای مدیریت برای تضمین موفقیت تبدیل می شود.
پارادایم کسب و کار در حال تحول
یکی از عواملی که باعث می شود سازمان ها توجه زیادی به افراد خود داشته باشند، ماهیت شرکت ها در محیط تجاری فعلی است. با توجه به این واقعیت که یک حرکت ثابت به سمت اقتصاد مبتنی بر خدمات وجود داشته است، برای شرکتهای درگیر در بخش خدمات مهم است که کارکنان خود را با انگیزه و سازنده نگه دارند. حتی در بخشهای تولیدی و سنتی، نیاز به ماندن در رقابت به این معناست که شرکتها در این بخشها استراتژیهایی را به کار میگیرند که از منابع خود استفاده مؤثری میکنند. این چشمانداز تغییر یافته کسبوکار در نتیجه تغییر الگو در شیوهای که کسبوکارها و شرکتها به کارمندان خود بیش از منابع مینگرند و در عوض رویکرد «اول مردم» را اتخاذ میکنند، به وجود آمده است.
مدیریت استراتژیک و مدیریت منابع انسانی
همانطور که در مقالههای مربوط به شیوههای مدیریت منابع انسانی امروزی بحث شد، نیاز به همسوسازی اهداف سازمانی با استراتژی منابع انسانی برای اطمینان از همسویی خطمشیهای افراد با اهداف مدیریت وجود دارد. این بدان معنی است که بخش منابع انسانی دیگر نمی تواند به عنوان یک زائده شرکت در نظر گرفته شود، بلکه در عوض یک ارگان حیاتی در تضمین موفقیت سازمان است.
اهداف مدیریت استراتژیک این است که سازمان را با احساس جهت و احساس هدف فراهم کند. روزهایی که مدیر منابع انسانی به وظایف اداری اهمیت می داد به پایان رسیده است و شیوه های فعلی مدیریت منابع انسانی در بسیاری از صنایع به اندازه کارکردهای بازاریابی و تولید جدی گرفته می شود.
اهمیت HRM برای موفقیت سازمانی
عملکرد HRM باید از طریق منشور اهداف استراتژیک کلی برای سازمان به جای یک رنگ مستقل که یک رویکرد واحد یا خرد را اتخاذ می کند، نگریست. ایده در اینجا اتخاذ یک دیدگاه کل نگر نسبت به مدیریت منابع انسانی است که تضمین می کند که استراتژی های تکه تکه وجود ندارد و خط مشی مدیریت منابع انسانی خود را به طور کامل با اهداف سازمانی در هم می آمیزد. به عنوان مثال، اگر نیازهای آموزشی کارکنان به سادگی با آموزش های سرپایی در مورد موضوعات همه جانبه برآورده شود، شرکت نه تنها از زمانی که کارکنان صرف آموزش می کنند، بلکه مسیر را نیز از دست می دهد. از این رو، سازمانی که سیاست های مدیریت منابع انسانی خود را جدی می گیرد، اطمینان حاصل می کند که آموزش مبتنی بر روش های متمرکز و موضوعی است.
در نتیجه، عمل HRM باید با استراتژی کلی ادغام شود تا از استفاده مؤثر افراد اطمینان حاصل شود و بازدهی بهتری برای سازمانها از نظر بازگشت سرمایه (ROI) به ازای هر روپیه یا دلاری که برای آنها خرج میشود، فراهم کند. مگر اینکه عملکرد مدیریت منابع انسانی به این شکل طراحی شود، شرکت ها از عدم استفاده کامل از افراد ضرر خواهند کرد. و این به خوبی برای موفقیت سازمان نیست.
بدون نظر