اعتماد به نفس در مقابل تکبر: رهبران خوب تفاوت را می دانند
اگرچه اعتماد به نفس و تکبر ممکن است ریشه های مشابهی داشته باشند، اما در زمینه رهبری، آنها متضاد هستند. اعتماد به نفس جذب می کند در حالی که تکبر دفع می کند. رهبران برای اطمینان از اینکه اعتماد به نفس آنها به غرور تبدیل نمی شود، باید روی خودآگاهی و هوش هیجانی خود کار کنند و به دنبال ارتقای دیگران باشند و به عنوان الگو برای گزارش های آنها عمل کنند.
“تفاوت بین تکبر و اعتماد به نفس در عملکرد است.” – کارن ای. تیلور.
رهبر مطمئن
اعتماد به نفس از توانمندی ناشی می شود که قدردانی از توانایی هایمان به ما می دهد. تکبر نتیجه یک احساس متورم اهمیت و درک اغراق آمیز از توانایی های ما است.
منبع اعتماد به نفس خودآگاهی واقعی است. یک رهبر با اعتماد به نفس از نقاط قوت و ضعف خود آگاه است. چنین رهبرانی بر روی بهرهگیری از نقاط قوت خود و در عین حال تشویق و توانمندسازی دیگران تمرکز میکنند. به راحتی می توان فهمید که چرا اعتماد به نفس پیروان را جذب می کند و مهارت های رهبری را تقویت می کند.
رهبر استکبار
تکبر را دفع می کند زیرا خانه بازی است که بر تحقیر دیگران و دستاوردهای آنها تکیه دارد. اعتماد به نفس این نیست که بالاتر از دیگران باشید. این در مورد دانستن این است که هیچ کس دیگری بالاتر از ما نیست.
مسیر رهبری به سمت اعتماد
در زمینه رهبری، مرز باریکی بین تکبر و اعتماد به نفس وجود دارد. اگر کنترل نشود، دومی ممکن است به سرعت به حالت اولی تبدیل شود. قدرت فاسد می کند و قدرت معمولاً دست به دست رهبری می شود. برای جلوگیری از تبدیل اعتماد به نفس و انگیزه به غرور و تکبر، تلاش آگاهانه و خودآگاهی زیادی از سوی رهبر نیاز است.
در کتابم “رهبری هوشمندانه”، من کوکتل شایستگی رهبری را که برای جلوگیری از تکبر نیاز دارد، شناسایی کرده ام.
- خودآگاهی توانایی این است که متوجه شوید چیزی بر روی جبهه اعتماد کلیک نمی کند.
- همدلی به رهبران این امکان را می دهد که به طور دقیق تأثیرات عاطفی ارتباطات/تصمیمات خود را بر دیگران ارزیابی کنند.
- فروتنی، شاید مهمترین عنصر کوکتل اعتماد به نفس، به رهبران این امکان را می دهد که الگوبرداری کنند و آسیب پذیری نشان دهند که آنها را قابل ارتباط می کند.
تکبر دیگر نقطه قوت نیست
هنگامی که به یک رهبر مؤثر و قدرتمند فکر می کنیم که عملکرد او تحت تأثیر قرار می گیرد، تمایل داریم شخصیتی بسیار مطمئن را با کاریزمای تزلزل ناپذیر و جسارتی که با تکبر هم مرز است به تصویر بکشیم. در سطح ناخودآگاه، ما تمایل داریم که تکبر را نشانه قدرت و اعتماد به نفس بدانیم. اما در این مورد، غرایز ما را فریب می دهند.
در پارادایم رهبری قرن بیست و یکم ، یک رهبر مؤثر و با اعتماد به نفس دیگر نمی تواند متکبر باشد. همانطور که در کارهای مختلف توسعه رهبری خود اشاره کرده ام، تکبر خصومت، اختلال در عملکرد و سمیت ایجاد می کند. از سوی دیگر فروتنی منجر به بردباری، احترام و تمایل به پذیرفتن مالکیت روانی یک هدف مشترک می شود.
استکبار همیشه بن بست رهبری است.
رهبری با مثال فقط از طریق فروتنی و آسیب پذیری امکان پذیر است
آسیب پذیری رهبری، به عنوان قدرت نرم، مستلزم ضعف و عدم توانایی نیست. در عوض، بر شفافیت و باز بودن بنا میشود.
رهبری قوی دیگر به فقدان مسئولیت پذیری و همیشه درست بودن ترجمه نمی شود. رهبران باهوش می دانند که تیم های آنها به رهبری یک انسان مرتبط نیاز دارند. یک رهبر علاوه بر نشان دادن جهت و تعریف چشم انداز، نیاز دارد که با الگوبرداری، به عنوان یک الگو برای گزارش های خود عمل کند.
با وجود سمی بودن و ظاهراً در روان برخی از رهبران، تکبر به خوبی می تواند از طریق تلاش های هدفمند و آگاهانه برای توسعه رهبری شکل بگیرد.
خودآگاهی و هوش عاطفی کلیدی هستند
من به عنوان یک متخصص توسعه رهبری، از خودآگاهی و هوش هیجانی به عنوان اهرم های پیشرو برای مقابله با تکبر استفاده می کنم. رهبری که بفهمد کیست، میخواهد چه کسی باشد و اعمالش بر دیگران چه تأثیری میگذارد، بیهودگی تکبر را میبیند و میپذیرد که جایی در معادله رهبری هوشمندانه ندارد.
برای کسب اطلاعات بیشتر در مورد توسعه رهبری هوشمند، کتاب ها و خدمات مربیگری من را بررسی کنید.
بدون نظر