روابط بین کارکنان نقش مهمی در تصمیم گیری در مورد سرنوشت سازمان دارد. کارکنان باید به یکدیگر احترام بگذارند و هر زمان که نیاز باشد به کمک یکدیگر بیایند و چشم انتظار دستیابی به اهداف سازمان باشند. اگر کارکنان از رابطه سالم بین خود برخوردار نباشند، مشکلاتی به وجود می آید و در نهایت بهره وری آنها کاهش می یابد.
اجازه دهید اثرات بعدی یک رابطه ضعیف کارمند را بررسی کنیم:
- آدم باید از هر کاری که انجام می دهد برای ارائه بهترین هایش لذت ببرد . عدم علاقه و تمرکز منجر به خطا و تاخیر در کار می شود. کارکنانی که درگیر اختلافات دائمی هستند، تمایل دارند منفیگری را در اطراف پخش کنند و فضای سازمان را خراب کنند. آدم حوصله رفتن به دفتر را ندارد و در نهایت کارش لطمه می زند. او شروع به برخورد با کار به عنوان یک بار می کند. در مکان هایی که افراد نشسته در ایستگاه های کاری مجاور با یکدیگر صحبت نمی کنند، احساس خفگی می کند. شادی، غم و تنش شما باید با دیگران به اشتراک گذاشته شود.
موقعیتی را تصور کنید که در خانه دائماً با خواهر و برادر خود دعوا می کنید. آیا هرگز احساس راحتی می کنید؟ – جواب منفی است. به همین ترتیب، اگر فردی درگیر مشاجره دائمی با همکاران خود باشد، هرگز تمایلی به پا گذاشتن به دفتر ندارد. فرد باید دوستانی در محل کار داشته باشد تا در سازمان با انگیزه بماند. هیچ فردی نمی تواند 8 تا 9 ساعت به طور مداوم کار کند. او نیاز به استراحت و اطرافیان دارد تا آرام شود.
- در سناریوی کنونی تنها سازمانهایی می توانند زنده بمانند که کار به روشی نوآورانه انجام شود . خلاقیت و نوآوری از طریق بحث به دست می آید. کارمندان باید در یک انجمن باز کنار هم بنشینند که در آن هر کارمند آزادی بیان ایده های خود را داشته باشد. هر کارمندی با یک ایده منحصر به فرد می آید که می تواند به طور کامل مورد ارزیابی قرار گیرد تا به چیزی برسد که قبلاً هرگز فکر یا اجرا نشده است. کارمندان با هم میتوانند در سطح خود به بهترین نحو در ارائه چیزی که برای آنها و سازمان مفید است، مشارکت کنند.
- لازم است که در محل کار همکاران قابل اعتمادی داشته باشید که بتوانند او را راهنمایی کنند و در صورت اشتباه او را اصلاح کنند . اگر کسی بیشترین زمان خود را در دفتر می گذراند، طبیعی است که برخی از اسرار را با اعضای تیم در میان بگذارد. اگر با دیگران دعوا می کنید، نمی توانید به هیچ کس تکیه کنید و همه چیز برای شما بسیار سخت خواهد بود. آدم باید همیشه وانمود کند و نمی تواند حرف دلش را بزند.
- كاركناني كه از كار و مديريت خود چندان راضي و راضي نيستند معمولاً شغل خود را تغيير مي دهند . برای آنها سازگاری در چنین شرایطی که یکی با کارمند دیگر اختلاف دارد و در نتیجه کار نمی کند، دشوار است. زمانی که کارکنان رابطه گرمی با دیگران و همچنین مدیریت نداشته باشند، حفظ کارمندان به یک مشکل بزرگ تبدیل می شود. یک سازمان آنقدر از زمان خود را برای آموزش اعضای جدید سرمایه گذاری می کند تا آنها با سایر کارمندان موجود برابری کنند و واقعاً غم انگیز است که کارمندان در نیمه راه کار را ترک کنند.
- اگر کارمندان با یکدیگر روابط تیره ای داشته باشند، هرکس به شیوه شیرین خود کار می کند و هماهنگی به یک دغدغه تبدیل می شود . کارمندان تمایلی به به اشتراک گذاشتن حجم کاری خود ندارند و بنابراین همیشه سربار و ناراضی هستند. آنها نمی توانند وظایف را در چارچوب زمانی مورد نظر انجام دهند و از این رو سازمان آسیب می بیند. کارمندان مشغول کشیدن پاهای یکدیگر هستند و در نتیجه تمام وقت خود را که به طور ایده آل باید در کار تولیدی استفاده شود، تلف می کنند. خروجی کارمندان در چنین شرایطی در واقع یک صفر بزرگ است.
- هیچ کس دوست ندارد تنش ها را به خانه منتقل کند. اختلافات همیشه منجر به استرس در محل کار می شود و افراد حتی در خانه احساس بی قراری می کنند. آدم از هیچ جا نمی تواند لذت ببرد و همیشه غمگین است.
- افراد به طور مکرر از محل کار مرخصی می گیرند که منجر به مشکلات انضباطی در محل کار می شود. هیچکس حوصله رعایت قوانین و مقررات سازمان را به خود نمی دهد و دفتر کار کاملاً به هم ریخته است. سازمان ها در کسب سود شکست می خورند و در نتیجه به وضعیتی می رسند که باید تعطیل شوند.
- کارمندان باید با هم راحت باشند تا صددرصد خود را در کار بگذارند و با انگیزه بمانند.
بدون نظر