مدیریت بازاریابی تکامل یافته است تا در طی یک دوره زمانی به یک علم چند وجهی تبدیل شود. مطالعات بازاریابی دیگر شامل 4P نمی شود. بازارها، مناطق جغرافیایی، بخش های مصرف کننده تغییر کرده اند که منجر به شبکه ها و روابط چند لایه و پیچیده شده است.
مدیران بازاریابی امروزی دیگر از همان قوانین بازی که دو دهه پیش پیروی می کردند پیروی نمی کنند. تکنولوژی قواعد بازی را تغییر داده و رقابت شدیدتر شده است. به جای تمرکز بر فروش محصول، تلاش بازاریابی در حال حاضر به سمت گسترش پایگاه و روابط مشتری است.
با گسترش پایگاه مشتری و همچنین گسترش عمق پایگاه مشتری با استفاده از بازاریابی رابطه مند، آنها امکان افزایش خطوط درآمد را می بینند. بنابراین، متخصصان بازاریابی با درک بیشتر در مورد بازاریابی رابطه مند و همچنین بازاریابی مستقیم، بازاریابی خدمات و CRM و غیره سود زیادی خواهند برد.
از زمان های بسیار قدیم، از جمله زمان هایی که تجارت از طریق مسیر ابریشم انجام می شد، اساس تجارت، رابطه ای بود که بر اساس اعتماد، وفاداری و سابقه معاملات قبلی بنا شده بود . به طور سنتی، اگر کسب و کار جواهرساز را تجزیه و تحلیل کنید، خواهید دید که خانواده ها همیشه برای نسل ها با هم به سراغ یک جواهرفروش رفته اند. در مورد بانکداری که به شخص شناخته شده ای که شخصاً شناخته شده یا توسط شخص شناخته شده ای معرفی شده است، وام می دهد، همین گونه است. حتی زمانی که خانه ای را اجاره می کند، مالک ترجیح می دهد در جایی که نوعی رابطه وجود دارد، آن را به یک فرد شناخته شده یا شخصی که توسط یک طرف شناخته شده معرفی شده است، اجاره دهد. بنابراین می توان گفت که رابطه همیشه اساس تجارت بوده است.
با این حال، رشد بازاریابی رابطهای به عنوان یک رشته و عمل، انگیزهای در دوران پسا صنعتی پیدا کرد. تا این دوره، محصولات و خدمات همیشه با کیفیت کمتری تولید میشد، جایی که کالاها کمبود داشتند و در بازار محلی عرضه میشدند. صنعتی شدن منجر به تولید انبوه و همچنین استانداردسازی محصولات و خدمات شد. کسبوکارها شروع به گسترش مرزهای جغرافیایی خود و کاوش در بازارهای جدید کردند که در آن لازم بود روشهای جدید بازاریابی را تکامل دهند. آنها اهمیت دستیابی به مشتری و ایجاد رابطه با مشتری و تلاش برای حفظ مشتری را درک کردند تا اینکه هر بار برای بازاریابی برای مشتریان جدید هزینه کنند.
در این مرحله ما شاهد تغییرات قابل توجهی هستیم که در سطح سازمانی اتفاق افتاده است. سازمان ها به اهمیت این که باید مشتری را از کسب و کار خود جلوتر ببرند، پی بردند. به نظر می رسید که فلسفه سازمانی از سود، محصولات و بازارها ابتدا به سمت مشتری تغییر کرده است. درست از طراحی محصول تا ساخت و همچنین فروش، بر اساس خواسته های مشتری، نیازهای او، راحتی و رضایت او طراحی شد. تمرکز و ارتباط با مشتری به تمرکز سازمانی تبدیل شد و منجر به بسیاری از روندهای جدید در روش های تولید شد که مهمترین آنها مفهوم TQM یا مدیریت کیفیت جامع است.
در بخش بازاریابی نیز، مدیران باید کانالهای جدیدی برای بازاریابی و فروش ایجاد میکردند، زیرا باید به بازارهای بزرگتر و بخشهای مشتریان جدید دسترسی پیدا میکردند. در نتیجه ما شاهد ظهور Direct Mailer یا فروش کاتالوگ بودیم که در دهه 1960 متولد شد. فناوری اطلاعات بیشتر روشهای بازاریابی را تقویت کرد که به موجب آن بازاریابی پایگاه داده، برنامههای پست مستقیم و وفاداری مشتری به همراه خدمات بازاریابی به وجود آمدند. با ظهور اینترنت، چندین روش بازاریابی مانند تجارت الکترونیکی، فروش آنلاین، فروش یک به یک اتفاق می افتد. همه این کانال های بازاریابی حول محور مفهوم بازاریابی رابطه مند ساخته شده اند. ما بهعنوان مصرفکننده در حال حاضر عادت کردهایم که توسط شرکتها مورد محاکمه قرار بگیریم و به آنها توجه فردی شود.
بدون نظر