فعالیت اکثر سرمایه گذاران از لحاظ تاریخی محدود به کشور خود بوده است. این عمدتاً به این دلیل است که قبلاً قوانینی وجود داشت که انتقال سرمایه بین کشورها را به یک فرآیند دشوار تبدیل می کرد. نه تنها این فرآیند پیچیده بود، بلکه زمان زیادی را نیز صرف کرد و با هزینه های تراکنش پر بود. به همین دلیل است که در طول سال ها، سرمایه گذاران عادت کرده اند که گزینه های سرمایه گذاری را فقط از کشور خود در نظر بگیرند.
با این حال، واقعیت این است که دنیای سرمایه گذاری در چند سال گذشته دستخوش دریایی از تغییرات شده است. سرمایه گذاران اکنون به گزینه های سرمایه گذاری از سراسر جهان دسترسی دارند. همچنین، این فرآیند به اندازه سرمایه گذاری های محلی ارزان و بدون دردسر است. سالها شرطیسازی روحیه سرمایهگذار را ایجاد کرده است که در آن بهطور ناخودآگاه گزینههای سرمایهگذاری دیگر کشورها را حذف میکنند. در این مقاله نگاهی به این پدیده و همچنین تاثیر آن بر رفتار سرمایه گذاران خواهیم داشت.
Home Country Bias چیست؟
به عبارت ساده تر، سوگیری کشور مادری تمایلی است برای تأکید بیش از حد بر گزینه های سرمایه گذاری کشور خود. سوگیری کشور اصلی بیشتر یک واکنش احساسی است زیرا به سرمایه گذاران کمک می کند در صورت سرمایه گذاری در کشور خود احساس امنیت کنند. برخی از سرمایه گذاران به سادگی نسبت به وجود گزینه های سرمایه گذاری در کشورهای دیگر بی تفاوت هستند. با این حال، برخی دیگر نیز وجود دارند که این گزینه ها را تایید می کنند، اما به دلیل تعصبات رفتاری خود، روی آنها سرمایه گذاری نمی کنند. به همین دلیل است که سرمایه گذاران در سراسر جهان بیش از دو سوم پرتفوی خود را به سرمایه گذاری های کشور خود اختصاص می دهند. عجیب است که این روند هم کشورهای توسعه یافته و هم کشورهای در حال توسعه را در بر می گیرد. سرمایه گذاران در کشورهای توسعه یافته مایل به چشم پوشی از رشد هستند،
تعصب کشوری چگونه بر رفتار سرمایه گذاران تأثیر می گذارد؟
تعصب کشور مادری ممکن است در ابتدا بی ضرر به نظر برسد. با این حال، واقعیت این است که می تواند تأثیر مخربی بر پرتفوی بسیاری از سرمایه گذاران بگذارد. دلایل آن در زیر ذکر شده است:
- بازارهای جغرافیایی مختلف تمایل به چرخه های تجاری مکمل دارند. به عنوان مثال، زمانی که مشاغل ایالات متحده با رکود اقتصادی روبرو هستند، مشاغل در چین ممکن است تجارت سریعی انجام دهند. از این رو، هنگامی که یک سرمایه گذار سهام را از سراسر جهان خریداری می کند، تنوع را در پرتفوی خود وارد می کند. این دانش عمومی است که تنوع در بین طبقات دارایی ایمنی را به سبد سهام میافزاید. با این حال، همان سرمایهگذارانی که در بین طبقات دارایی متنوع میشوند، به دلیل تعصب کشور اصلی، برای تنوع بخشیدن به کشورهای مختلف مردد هستند.
- بیشتر بازارهای توسعه یافته جهان از نرخ رشد ثابتی برخوردار هستند. این به این دلیل است که سالهای نرخ رشد بالای آنها گذشته است و اکنون در سطح بالاتری قرار دارند و فقط میتوانند با سرعت پایین رشد کنند. این مورد در مورد اقتصادهای نوظهور مانند برزیل، هند و چین صادق نیست. این کشورها از نظر منابع غنی هستند. با این حال، اقتصاد آنها هنوز به حد مطلوبی نرسیده است. از این رو، این کشورها احتمالاً با سرعت بیشتری رشد خواهند کرد. واقعیت این است که بسیاری از نرخ رشد، که در طبقات دارایی آمریکا دیده می شود، به این دلیل است که شرکت های آمریکایی در حال سرمایه گذاری در سطح بین المللی هستند. اقتصاد آمریکا به خودی خود نرخ رشد بسیار پایینی دارد.
تعصب در کشور خود سرمایه گذار را نزدیک بینی می کند. اقتصاد سنتی فرض میکند که سرمایهگذاران بازده بالاتر را در سراسر مرزهای ملی دنبال میکنند، زیرا آنها منطقی هستند. با این حال، واقعیت این است که بسیاری ترجیح میدهند سودهای کمتر از حد مطلوب داشته باشند، زیرا سرمایهگذاریهای موجود در خارج از کشور خود را به سادگی نادیده میگیرند.
- سرمایه گذاران دارای تعصب در کشور خود نیز مستعد سایر سوگیری ها هستند. به عنوان مثال، آنها بیش از حد بر جنبه های منفی سرمایه گذاری بین المللی تأکید می کنند. اثرات منفی تغییرات رژیم، قفل سرمایه و همچنین نوسانات نرخ ارز بیش از حد مورد تاکید قرار گرفته است. این به آنها این توهم را میدهد که بازده کمتری که کشور اصلی ارائه میکند، زمانی که برای ریسکها وزن شود، در واقع بالاتر است. به هر حال، این چنین نیست. بسیاری از ترس ها به سادگی بی اساس هستند. به عنوان مثال، یک کشور دموکراتیک بعید است که کنترل سرمایه را یک شبه اجرا کند. حتی اگر در نهایت کنترل سرمایه اجرا شود، فرصت های زیادی برای خروج از بازار وجود خواهد داشت. برخی از تهدیدها، مانند نوسانات ارز، بسیار واقعی هستند. با این حال، مدیریت آن نیز در صلاحیت سرمایه گذار است. آنها می توانند موقعیت های مشتق را بگیرند،
- اگر در یک کشور مازاد قابل سرمایه گذاری بیش از حد وجود داشته باشد، دارایی های آن کشورها بیش از حد ارزش گذاری می شوند. این به این دلیل است که پول زیادی به دنبال داراییهای کمتر است، در حالی که در عین حال، داراییهایی که جریان نقدی بهتری را فراهم میکنند نادیده گرفته میشوند. اگر سرمایهگذاران به سرمایهگذاری در داراییهای بیش از حد ارزشگذاری شده ادامه دهند، پرتفوی آنها در درازمدت تأثیر منفی خواهد داشت.
چگونه می توان از تعصب کشور خانگی جلوگیری کرد؟
بسیاری از سرمایه گذاران با دانش و کمک مشاوران خود توانسته اند بر تعصب کشور خود غلبه کنند. مشاوران به آنها توضیح داده اند که محصولات مالی وجود دارد که می توان از آنها برای مدیریت ریسک استفاده کرد. سرمایه گذاران مالی اغلب سرمایه گذاران را به دیگرانی معرفی می کنند که پول خود را با سختی به دست آورده اند در بازارهای بین المللی قرار داده اند و از این رو بازده بالاتری دارند.
واقعیت امر این است که تعصب کشور خود یک پاسخ احساسی به سرمایه گذاری است. تنها با یک پاسخ منطقی می توان آن را کاهش داد. از آنجایی که دانش مبنای پاسخهای عقلانی نیز میباشد، مؤثرترین ابزار در مبارزه با این سوگیری است.
بدون نظر