چگونه می توان به یک مدیر فروش موفق تبدیل شد که نتیجه می گیرد؟

چگونه می توان به یک مدیر فروش موفق تبدیل شد که نتیجه می گیرد؟

 

چگونه می توان به یک مدیر فروش موفق تبدیل شد که نتیجه می گیرد؟

تاجر خوشبخت

یک ضرب المثل جالب وجود دارد که می گوید: “لشکی از گوسفندان که توسط یک شیر رهبری می شود، لشکری ​​از شیرها را که توسط یک گوسفند رهبری می شود شکست خواهند داد.” امیدواریم که تیم فروشندگان شما چیزی بیش از یک گوسفند استعاری باشند. در اینجا چیزی است که یک مدیر فروش “شیر” که تیم فروش را رهبری می کند برای اطمینان از موفقیت تیم فروش انجام می دهد.

مدیران فروش موفق پتانسیل افراد خود را توسعه می دهند

همه فروشندگانی که استخدام کرده اید پتانسیل بالایی دارند. آیا به همین دلیل آنها را استخدام نکردید ؟ این وظیفه شماست که این پتانسیل را در عملکرد توسعه دهید.

برخی از فروشندگان نمی دانند نقاط قوت آنها چیست. برای تبدیل شدن به یک مدیر فروش موفق، باید آن نقاط قوت را بیابید، به آنها اشاره کنید و سپس اقدامات لازم را انجام دهید تا موانعی را که ممکن است بر سر راه اجرای آنها وجود داشته باشد از بین ببرید.

فروشنده ای که با موفقیت کسب و کار خود را با مشتریان بالقوه جدید بسته است، می تواند از یک فروشنده داخلی که قرارهای فروش را تنظیم می کند کمک بگیرد. داشتن یک کارمند دیگر برای قرار ملاقات، فروشنده را در برابر مشتریان بالقوه بیشتری قرار می دهد و به طور بالقوه کسب و کار بیشتری را تعطیل می کند. به جای برقراری تماس تلفنی ، فروش به مشتریان بالقوه جدید استفاده بهتری از زمان فروشنده است.

مدیران فروش موفق می دانند که در کجا ایستاده اند – حتی اگر شنیدن آن سخت باشد

شهردار سابق نیویورک، اد کخ ، به قدم زدن در شهر و احوالپرسی با همه کسانی که ملاقات می کرد، شهرت داشت. سلام و احوال پرسی او این بود: “حالم چطور است؟” برای تبدیل شدن به یک مدیر فروش موفق، باید مرتباً از فروشندگان خود بپرسید: “حالم چطور است؟” به روشی صادقانه برای دریافت بازخورد صادقانه. فقط به یاد داشته باشید، در حالی که ممکن است شنیدن انتقاد برای شما سخت باشد، ممکن است برای مردم دشوار باشد که به شما بگویند کجا نیاز به پیشرفت دارید.

ارائه بازخورد صادقانه را برای مردم آسان تر کنید. در مورد اطلاعاتی که می خواهید بدانید مشخص باشید. به عنوان مثال، می‌توانید بپرسید: «آیا من ایمیل‌های زیادی ارسال می‌کنم، خیلی کم یا تقریباً به اندازه کافی؟» سپس ارتباط غیرکلامی که ممکن است با پاسخ به دست آورید را بسنجید. هر تردیدی می تواند به این معنی باشد که فرد احساس راحتی نمی کند که به شما بگوید واقعاً چه فکر می کند.

و اگر کسی انتقاد می کند، از حالت تدافعی بپرهیزید. به جای اینکه سعی کنید خودتان را توضیح دهید، به سادگی بپرسید: “به طور خاص چه کاری می توانم بهتر انجام دهم؟”

مدیران فروش موفق شفافیت را برای کاهش استرس در تیم اعمال می کنند

روانشناسان می گویند که فقدان هنجارهای اجتماعی روشن اکنون بر خلاف میل ما به قطعیت است. ممکن است در این نیاز به اطمینان شک کنید. به راحتی دست دادن خود در دنیایی که کووید پس از واکسینه شده اید فکر کنید. آیا باید دست بدهید؟ آیا می خواهید دست بدهید؟ آیا می توانید از دست دادن خودداری کنید؟ فکر کردن در مورد آن ممکن است شما را ناراحت کند. ما یقین را ترجیح می دهیم.

مردم خواهان شفافیت هستند تا بدانند با مدیر خود در کجا قرار دارند. سیاست در تجارت گاهی اوقات می تواند این وضوح را پیچیده کند. عدم شفافیت برای فروشندگان یک مشکل است زیرا بسیاری از کارهای آنها نیاز به تأییدیه های خاصی دارد که در آن طرفداری می تواند انگیزه یک تیم را از بین ببرد .

همیشه درخواست های قیمت به مدیریت برای قیمت گذاری با تخفیف با مشتریان خاص وجود دارد. تحویل اضطراری اغلب نیاز به توجه ویژه و تایید مدیریت دارد. چه اتفاقی می‌افتد وقتی یک مدیر درخواست‌های اعضای تیم خاص را رد می‌کند؟ درخواست ها دیگر وارد نمی شوند و فروش کاهش می یابد.

وظیفه شما به عنوان یک مدیر این است که بدانید با چه کسی کار کردن آسان تر است و چه کسی در روابط کاری شما چالش های بیشتری را برای شما ایجاد می کند. برای تبدیل شدن به یک مدیر فروش موفق، باید با همه یکسان رفتار کنید تا آنها شما را به عنوان یک رئیس منصف تصور کنند که طرفداری نشان نمی دهد. به تأییدیه‌های تجاری اخیر خود نگاه کنید. آیا تصمیمات شما منصفانه تلقی می شود؟ این وضوحی است که تیم فروش شما باید ببیند.

رهبری هوشمند فروش چیست؟

توضیحات زیادی در مورد اینکه رهبری فروش چیست و چه باید باشد وجود دارد. فکر می‌کنم پیتر دراکر ایده درستی برای شیرها و گوسفندان داشت وقتی گفت: «مدیریت کارها را درست انجام می‌دهد. رهبری کارهای درست را انجام می دهد.»

 

بدون نظر

پاسخ دهید