چگونه به صورت حرفه ای و آگاهانه یک مشتری مشکل را اخراج کنیم

Get out! Portrait of angry young bossy woman with fair hair in casual blouse standing poiting finger out, frowning and looking at camera. you're fired. indoor studio shot isolated on yellow background


 

چگونه به صورت حرفه ای و آگاهانه یک مشتری مشکل را اخراج کنیم

زن رئیس جوان عصبانی

وقتی مانند من یک خرده‌آفرین هستید  ، هیچ حائلی بین خود و مشتری ندارید. اگر مشتری دارید که … فرض کنید، چالش برانگیز است، نمی توانید او را در گرو یک کارمند جوان قرار دهید. و با این حال، من کاملاً معتقدم که شما باید پروژه هایی را که روی آنها کار می کنید و افرادی که با آنها کار می کنید دوست داشته باشید.

به همین دلیل شروع به اخراج مشتریان کرده ام.

بدانید چه زمانی زمان حرکت فرا رسیده است

من اخیراً یک مشتری داشتم که از کار کردن با او واقعاً لذت بردم – وقتی توانستم توجه او را جلب کنم. اما این توجه (به طور قابل درک) در استارتاپ او کمرنگ بود. من بعد از پیام Slack با سؤال، ایمیل می فرستم، فقط برای شنیدن صدای جیرجیرک. یادآوری‌هایی را در تقویم خود برنامه‌ریزی می‌کنم تا هر هفته دوباره بررسی شوند.

متوجه شدم که در نیمه های شب از خواب بیدار می شوم و نگران وضعیت هستم.

یک روز، من به این نتیجه رسیدم که این امر باعث می شود که املاک و مستغلات ذهنی زیادی از بین برود. من نیاز داشتم که مشتری را رها کنم.

در گذشته، من آنقدر ذن در مورد آن نبودم. من به مشتری وابسته بودم (تا حدی به این دلیل که از یک طرز فکر کمبود کار می کردم – اگر مشتری را از دست دادم چگونه می توانم آن درآمد را جایگزین کنم؟). من آنقدر در مورد آن استرس داشتم که از کار کردن با آنها ناراحت می شدم. من از همه دوستانم که واقعاً نمی خواستند آن را بشنوند، در مورد وضعیت صحبت می کنم.

اما من الان در جای دیگری هستم. من فکر می کنم زندگی برای کار با افرادی که به شما استرس می دهند بسیار کوتاه است، به خصوص اگر کارآفرین هستید و این مسیر را انتخاب کرده اید زیرا برای شما شادی می آورد.

گاهی اوقات رها کردن مشتری می‌تواند آن شادی را وقتی که تمام شده است دوباره جبران کند.

جنبه های تاکتیکی اخراج مشتری

من همیشه با دقت به این فکر می‌کنم که چگونه ایمیلی را که برای پایان دادن به رابطه مشتری ارسال می‌کنم، بنویسم. لازم نیست اجازه بدهم ناامیدی ام نشان داده شود، اما باید بگویم که من حد و مرزهایی دارم و احساس می کنم به آنها احترام گذاشته نمی شود. و من هرگز پل ها را نمی سوزانم. شما هرگز نمی دانید چه زمانی این مشتری می تواند با در دسترس بودن یا نگرش متفاوت بازگردد یا حتی تجارت را به شما ارجاع دهد.

در موقعیت دیگری، من نیز از مشتری دیگری که مشاورانش در آخرین لحظه تماس های برنامه ریزی شده ما را لغو می کردند، ناامید بودم. من یک ایمیل محبت آمیز برای مخاطبم ارسال کردم و گفتم که احساس نمی کنم برای وقتم ارزش قائل شده است و باید رها کنم. او با وحشت تماس گرفت و ناامید بود تا راهی برای درست کردن کارها پیدا کند. و ما راه حلی پیدا کردیم من خوشحالم.

در حالی که من مایل بودم مشتری را رها کنم، آن ایمیل دری را برای گفتگوی صریح تر در مورد احترام به وقتم باز کرد و اکنون وضعیت کاملاً بهبود یافته است.

این بدان معناست که گاهی اوقات واقعاً نیازی به اخراج مشتری مشکل ندارید. ممکن است راهی برای بهبود وضعیت وجود داشته باشد، پس برای گوش دادن آماده باشید.

مشتری مشکل را آگاهانه اخراج کنید

اگر قصد اخراج مشتری را دارید، هرگز این کار را از محل عصبانیت انجام ندهید. بله، احتمالاً شما ناامید شده‌اید، اما ابراز احساسات آن‌ها به هدف شما عمل نمی‌کند. یک ایمیل پیش نویس بنویسید و قبل از ارسال روی آن بنشینید. زمانی که در فضای بهتری هستید دوباره آن را بخوانید. با انگشت اشاره نکن آنچه را که نیاز دارید توضیح دهید (محدودیت های بیشتر در مورد زمان خود، احترام بیشتر در حوزه پروژه) و فقط بگویید که باید ادامه دهید.

سال ها و سال ها پیش، من مشتری داشتم که صادقانه بگویم، گاهی اوقات از نظر عاطفی سوء استفاده می کرد. من در این بازی جوان بودم و پوست به اندازه کافی ضخیم نداشتم، بنابراین وقتی مکالمه “تو اخراج شدی” را انجام دادم، اشک در آمدم (وقتی عصبانی هستم تمایل دارم گریه کنم). اکنون احساس می‌کنم که این دیدگاه من را نسبت به او بی‌اعتبار کرده است، و احتمالاً او در مورد هیچ یک از نکاتی که سعی کردم به آن اشاره کنم، صدای من را نشنیده است. اما این درسی نهفته است: این وظیفه شما نیست که به مشتری یاد دهید چگونه با مردم بهتر رفتار کند. شما فقط می توانید حد و مرزهایی را در مورد نحوه رفتار آنها با شما تعیین کنید .

در صورت امکان، تمام تلاش خود را بکنید تا مشتری را کامل رها کنید. من “اخطار” خود را یک ماه قبل اعلام می کنم، یا طرحی را بیان می کنم که چه پروژه هایی را قبل از حرکت تکمیل خواهم کرد تا مشتری این فرصت را داشته باشد که جایگزین من را پیدا کند. اگر بتوانم، نویسنده دیگری را معرفی می کنم که فکر می کنم بهتر باشد.

اخراج مشتری آگاهانه به این است که تعادل بهتری در کار پیدا کنید. نیازی نیست که احساسات وارد گفتگو شوند. مطمئناً می توانید آنها را به صورت خصوصی داشته باشید، اما آن را حرفه ای نگه دارید.

تاب خوردن از یک تاک به درخت دیگر

بیایید به طور خلاصه در مورد درآمد صحبت کنیم، به ویژه درآمد از دست رفته ناشی از اخراج مشتری. همانطور که گفتم قبلاً آنقدر از این می ترسیدم که با مشتریان استرس زا کنار می آمدم. اما از زمانی که ذهنیتم را به فراوانی تغییر دادم، ده‌ها بار دیده‌ام که هر زمان که از یک مشتری درآمد خود را از دست می‌دهم، دیگری قدم می‌زند تا  از آنچه قبلاً می‌گرفتم بیشتر شود.

این نیاز به یک عمل ایمانی دارد، تاب خوردن به هوا، به امید اینکه تاک دیگری وجود داشته باشد که شما را بگیرد، اما به من اعتماد کنید، همیشه وجود دارد. همانطور که می گویند، وقتی یک در بسته می شود، در دیگری باز می شود. اگر به یک مشتری اجازه دهید آگاهانه برود زیرا می خواهید برای دیگری که کار کردن با آن لذت بخش است (و حتی بیشتر به شما دستمزد می دهد) فضا باز کنید، این کار را با قصد خود انجام خواهید داد.

 

بدون نظر

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

12 + 15 =