بهبود عملکرد از طریق یادگیری
ما اخیراً از مشاور جولی وینکل جولیانی در مورد سفر او برای تبدیل شدن به یک متخصص بهبود عملکرد پرسیدیم. کل سابقه کاری من حول محور یادگیری می چرخد… از اولین شغلم که به بچه های کوچک آموزش مدلینگ و کلاس های جذابیت می دهم. از آنجا پیش از بازگشت به صنعت در چندین نقش مدیریت آموزشی، در دبیرستان و دانشگاه تدریس کردم. با این حال، من واقعاً این فرصت را داشتم که در Zenger Miller و AchieveGlobal به عنوان مشاور و در نهایت به عنوان مدیر توسعه محصول، کارم را تقویت کنم.
در شانزده سال گذشته، من از مشاوره (و فشار) از طریق شرکت خودم با سازمانهای سراسر جهان لذت بردهام. اخیراً، سفر من باعث شد تا یکی از نویسندههای کتاب پرفروش آمازون، به آنها کمک کنید رشد کنند یا تماشایشان کن: صحبتهای شغلی که کارکنان میخواهند ، همکاری کنم . جولی تخصص خود را از طریق مشاوره، طراحی آموزشی، سخنرانی، آموزش و وبلاگ خود به اشتراک می گذارد . او اخیراً در مورد بهبود عملکرد از طریق یادگیری با ما گفتگو کرد. این چیزی است که او باید بگوید:
در وبسایت خود بیان میکنید: «صرف نظر از اینکه در چه کسبوکاری هستید، این یک تجارت «مردم» است. این درک چگونه باید نحوه رفتار افراد را در محل کار تغییر دهد؟ کسب و کارها توسط افرادی (معروف به مدیریت و کارمندان) به نفع سایر افراد (مشتریان) اداره می شوند. مردم در قلب یک عملیات هستند. فرآیندها و سیستم ها توانمندساز هستند. اما این مردم هستند که باعث می شوند چیزها اتفاق بیفتد یا نمی کنند. این درک باید به این معنی باشد که ما: «مهارتهای نرم» را در اولویت قرار دهیم. روی روابط تمرکز کنید: و همیشه با “مورد انسانی” رهبری کنید، زیرا بدانید که از “مورد تجاری” پشتیبانی می کند. همچنین باید به این معنی باشد که همه ما می توانیم انسانیت خود را به کار بیاوریم، زیرا بدانیم که ارزش دارد و به موفقیت کمک می کند.
آیا بهبود عملکرد از طریق یادگیری برای همه امکان پذیر است؟
کاملا. من معتقدم که همه ظرفیت یادگیری، رشد و عملکرد خوب را دارند. آنچه لازم است آموزش و حمایت مناسب و همچنین انگیزه برای انجام این کار است. وقتی رهبران کارمند را بشناسند و به طور واقعی با کل فرد ارتباط برقرار کنند، هر سه الزام می توانند برآورده شوند.
اولین قدمی که فرد باید برای بهبود عملکرد خود در محل کار بردارد چیست؟
مانند هر تلاش برای بهبود، ارزیابی شرایط پایه حیاتی است. بنابراین، ارزیابی جایی که امروز هستید نقطه شروع ایده آل است. این شامل بازتاب فردی و جمع آوری داده ها در قالب بازخورد است. دریافت بازخورد صادقانه به معنای نزدیک شدن به آن با کنجکاوی واقعی برای یادگیری و عدم وجود حالت تدافعی است. وقتی افراد این روحیه پذیرا را به سؤالات متمرکز و باز مانند موارد زیر می آورند، می توانند با اطمینان اولین قدم ها را به سمت بهبود بردارند.
- حال من چطور است… واقعا؟
- چگونه می توانم به عملکرد خود ارزش اضافه کنم؟
- چگونه می توانم به مشتریان خود (داخلی یا خارجی) خدمات بهتری ارائه دهم؟
- چه تغییری میتوانم ایجاد کنم که بتواند بیشترین تأثیر مثبت را بر مشارکتهای من داشته باشد؟
- برای اینکه شریک بهتری باشم چه کاری می توانم انجام دهم؟
چگونه افراد به آمادگی سطح بعدی برای یادگیری و پیشرفت در حرفه خود دست می یابند؟
آمادگی سطح بعدی مستلزم آن است که افراد تا حد امکان رشد و یادگیری را از موقعیتی که در حال حاضر دارند، کم کنند. این امر مستلزم استخراج آگاهانه نقشی است که آنها در آن برای مهارتها، تواناییها و تجربیاتی که تکمیل کننده و گسترش قابلیتهای آنها هستند. با این حال، به مردم هشدار میدهم که کمتر به «سطح بعدی» و «بالا رفتن» فکر کنند و بیشتر در مورد نوع کاری که میخواهند انجام دهند، چیزهایی که میخواهند انجام دهند، مشکلاتی که میخواهند حل کنند، فکر کنند. به عنوان کودک، ما مشروط شدهایم که وقتی بزرگ میشویم، روی آنچه میخواهیم «باشیم» تمرکز کنیم… و تمرکز «بودن» را به محل کار میآوریم. اما، با توجه به چشمانداز کسبوکار امروزی – سازمانهای مسطحتر، سطوح کمتری که به آنها صعود میکنند، بچههای پررونق طولانیتر کار میکنند و نقشهای «سطح بعدی» را اشغال میکنند – جهتگیری «بودن» میتواند محدودکننده و خستهکننده باشد. بجای،
آیا فکر می کنید مثبت اندیشی بخشی ضروری برای دستیابی به اهداف اوست؟
مطمئناً برای دستیابی به هدف خودم کلید من است. اما، ترجیح می دهم به این فکر کنم که خودم را برای موفقیت آماده می کنم. مؤثرترین متخصصان و مدیران اجرایی که من می شناسم، عادات ذهنی مثبتی را پرورش داده اند که از تمرکز حمایت می کند، نظم و انضباط را امکان پذیر می کند و اقدامات سازنده و مداوم را تشویق می کند. نتایج از تفکر صرف به دست نمی آیند، بلکه از تبدیل آن حالت مثبت ذهنی به عمل و حرکت رو به جلو حاصل می شوند.
یک فرد موفق هرگز نباید چه کارهایی را انجام دهد؟
یک فرد موفق هرگز نباید آنقدر احساس موفقیت و کارآمدی کند که دست از آزمایش، کشش تا مرز شکست احتمالی و … و یادگیری و رشد در این فرآیند بردارد.
بدون نظر