در سالهای اخیر، شکایت از شرکتها در صورت دریافت کالا یا خدمات معیوب و یا هر گونه خسارت تصادفی یا تبعی ناشی از استفاده از آن کالا یا خدمات، برای همه شهروندان عادی شده است. آگاهی مصرف کننده در مورد حقوق خود و در دسترس بودن مراجعات قانونی به ایجاد فرهنگ دعاوی و پرونده های حقوقی کمک کرده است. علاوه بر مصرف کنندگان، برادری حقوقی از این واقعیت بیدار شده است که آنها با تحریک مصرف کنندگان به طرح دعوای حقوقی و مطالبه غرامت علیه شرکت ها، فرصت تجاری بزرگی در اختیار دارند. شما می توانید هر وکیلی را بیابید که در مورد واجد شرایط بودن مصرف کننده برای مطالبه غرامت تحت هر شرایطی مشاوره حقوقی ارائه می دهد.
موارد کلاسیک مصرفکنندگانی که ادعای خسارت از شرکتها میکنند در مورد صنایع دخانیات و تولیدکنندگان سیگار که مجبور به پرداخت میلیونها دلار غرامت به قربانیانی هستند که به دلیل استعمال سیگار از سلامتی بد رنج میبرند، به وضوح مشهود است. بیمارستانها و پزشکان نیز عادت کردهاند که بیماران از آنها شکایت کنند. چنین اتفاقاتی نمی تواند شرکت ها و مشاغل را از ایجاد رابطه با مشتریان خود باز دارد. کسب و کارها یاد گرفته اند که انتظارات مشتری و همچنین روابط را مدیریت کنند.
بنابراین، شرکتها مملو از دعاوی حقوقی هستند و مجبور شدهاند برای مبارزه با این پروندهها، مجموعهای از وکلا را استخدام کنند. هزینه های حقوقی شرکت ها به طور چشمگیری افزایش یافته است، زیرا آنها در حال حاضر مجبورند سلول قانونی خود را در خانه نگه دارند و همچنین در کلیه موارد مربوط به تجارت خود از کارشناسان مشاوره حقوقی دریافت کنند. در موارد B تا B، یک سری وکلا را می بینید که مدیران فروش و بازاریابی را همراهی می کنند و برای مذاکره با شرکت های مشتری می نشینند. در واقع فروش یا پروژه تا زمانی که تیم های حقوقی نتوانند در مورد قالب قرارداد و تعهدات قانونی به توافق برسند، مذاکره و نهایی نمی شود.
در طول سالها، شرکتها مدیریت روابط مشتری و تامینکننده را با تنظیم قراردادهای مفصل آغاز کردهاند. در واقع در مورد تامین کنندگان، سند RFQ که برای تامین کننده احتمالی صادر می شود شامل پیش نویس توافقنامه پیشنهادی است. حتی در مورد مشتری، شرکت ها در مرحله پیش فروش خود قراردادهای فروش را به عنوان بخشی از پیشنهاد درج می کنند. این قراردادها بر اساس اصل Win-Win با بخش های مفصلی که تعاریف، هدف توافق و همچنین نقش، مسئولیت و تعهدات هر دو طرف را پوشش می دهد، ساخته شده است. روند حل اختلاف همراه با جدول زمانی و تعهدات به صورت سیاه و سفید تعیین شده است. چنین اسناد تماسی با افزایش شفافیت و شرایط روشن انجام تجارت به تامینکنندگان و مشتریان کمک میکند.
در مورد تجارت B به C، شرکت ها سلول خدمات مشتری و بازرس را برای کمک به رسیدگی به شکایات مشتری راه اندازی می کنند. آنها به صورت داخلی چندین فرآیند را با تمرکز بر رسیدگی به شکایات مشتری و همکاری با مشتری برای مذاکره و حل مسائل در تلاش برای ایجاد رابطه و حل مسائل معاملاتی ایجاد می کنند. کارکنان حقوقی برای مشتری پسند و مشتری مداری مناسب هستند.
در همه موارد می بینیم که مدیریت ارتباط با مشتری به بخشی از فرآیند مدیریت تبدیل می شود که از طریق تمام عملکردها و بخش ها انجام می شود.
بدون نظر