اگرچه بازاریابی رابطه مند به عنوان یک مفهوم تنها در دهه 1990 تکامل یافت، روابط همیشه در طول اعصار بر همه مشاغل حاکم بوده است. مدیریت ها به روابط با مشتریان، تامین کنندگان و همچنین شرکای تجاری اهمیت داده و برای ایجاد روابط پربار سرمایه گذاری کرده اند.

سازمان‌ها از روش‌هایی برای مدیریت روابط در داخل و همچنین با سایر سهامداران مرتبط با کسب‌وکار خود، صرف‌نظر از نهادهای خارجی مانند مقامات دولتی، رسانه‌ها و همچنین جامعه در کل استفاده می‌کنند. در حالی که ارتباطات شرکتی و منابع انسانی به ترتیب برای ایجاد روابط مؤثر با سهامداران و کارکنان آموزش دیده اند، مدیران شناخته شده اند که افراد شناخته شده و با نفوذ با شهرت و جایگاه اجتماعی بالا را در هیئت مدیره خود به عنوان مدیران افتخاری درگیر می کنند تا بتوانند روابط ایجاد کنند. با جامعه و مقامات محلی و همچنین در محافل سیاسی.

وقتی صحبت از عملکرد بازاریابی به میان می آید، باید نقاط تماس مختلف در سازمان را که با مشتری در تماس هستند در نظر گرفت و فرآیند و همچنین روشی را برای مدیریت ارتباط با مشتری در تمام این سطوح تعریف کرد. هر نقطه تماس فردی باید در این زمینه حساس و آموزش ببیند. این تنها فروشندگان نیستند که می توانند با مشتریان ملاقات کرده و با آنها تعامل داشته باشند. نقطه تماسی که در دسترس مشتریان است در بخش های مختلف از جمله پشتیبانی محصولات و فنی، گروه نصب و ارائه خدمات، پشتیبانی پس از فروش و همچنین گروه مالی مسئول دریافت وجه از مشتری می باشد. در دوران مدرن کاملاً ممکن است که این خدمات توسط یک ارائه دهنده خدمات شخص ثالث به نمایندگی از سازمان به مشتری برون سپاری و مدیریت شوند.

شما نمی توانید موقعیتی را تصور کنید که مرکز خدمات مشتری و فروش با مشتری بسیار خوب رفتار کنند اما مشتری در نهایت احساس منفی در مورد تعامل خود با مدیر مالی داشته باشد. اگر معامله مربوط به امور مالی تجربه مثبتی نداشته باشد، این احتمال وجود دارد که مشتری در آینده بازگردد و با سازمان تجارت نکند و به سمت رقیب دیگری حرکت کند. از سوی دیگر، مشتری که از نحوه انجام تراکنش مالی یا پشتیبانی فنی ارائه شده به او راضی است، احتمالاً به مشتری وفادار تبدیل شده و با سازمان ارتباط پربار برقرار می کند.

بنابراین نیاز است که دیدگاه مدیریت، ارزش ها و استراتژی های مدیریت روابط تا آخرین نقطه تماس با مشتری نفوذ کند. استقرار موفقیت آمیز RM مستلزم آموزش و بازآموزی و همچنین حساس کردن کل سازمان در همه سطوح و ایجاد یک سبک مدیریتی و همچنین فرهنگی است که برای ارزش گذاری ارتباط با مشتری تنظیم شده باشد. سازمان‌هایی که در محیط B به B فروش می‌کنند، مدیران روابط آموزش‌دیده را به کار می‌گیرند که به طور گسترده روی مشتری تجاری ارزشمند تمرکز می‌کنند. در صورت وجود یک کسب و کار چند ملیتی و پراکندگی در مناطق جغرافیایی، مدیران حساب های کلیدی در مکان های مشتری نیز مستقر هستند.

کسانی که می دانند بازاریابی و فروش به معنای تعامل با مشتری است، دیدگاه های خود را به درستی دریافت می کنند و می توانند به عنوان استراتژیست ها و مدیران بازاریابی به طور موثر عمل کنند . آنها می دانند که تجارت آنها رشد روابط است و فروش به طور خودکار دنبال می شود.

بدون نظر

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

18 − 14 =