طوفان رسانهای و صدای ناهنجار جمعیت، مدیریت شهرت را میطلبد
ما در دورانی زندگی می کنیم که صدها و حتی هزاران رسانه رویدادها و رویدادهای اطراف ما را اسکن می کنند و اطلاعات و اخبار مربوط به آنها را گزارش و منتشر می کنند. علاوه بر این، پستهای فیسبوک، بهروزرسانیهای توییتر، و ویدیوها و پیامهای واتساپ در کوتاهمدت ویروسی میشوند و به «آشنا» و «سر و صدا» اطراف ما میافزایند.
در واقع، قدرت چنین پیامهای ویروسی به قدری فراگیر است که حتی شرکتها، افراد، سیاستمداران و رهبران تجاری مشهور هم به دلیل سوء رفتارهای ادعایی و هم واقعی مورد تحقیر و سوء استفاده قرار میگیرند.
علاوه بر این، با گسترش اخبار جعلی و حقایق جایگزین، این فقط یک “رایگان برای همه” است که در آن هر کسی با تلفن هوشمند و اتصال به اینترنت می تواند شهرت هر کسی و هر کس را ایجاد کند یا آن را خراب کند.
در واقع، قدرت جمعیت به حدی است که در هر زمان و هر زمان انتقال ویروسی اخبار نفرت، دروغها و کنایهها، که توسط هر کسی و هرکسی به هر کسی و هر کس منتشر میشود، به این معنی است که مدیریت شهرت برای رفاه کسانی که میتوانند. در انتهای دریافت چنین اخباری باشید .
به همین دلیل است که مدیریت شهرت در سالهای اخیر در میان شرکتها، سیاستمداران، احزاب سیاسی، رهبران تجاری، شخصیتهای ورزشی و افراد مشهور به تجارت بزرگ تبدیل شده است.
حتی یک فرد معمولی در خیابان که به هیچ رویداد برجسته یا سلبریتی متصل نیست، خود را در مرکز توجه می بیند، چه خواسته و چه ناخواسته، و از این رو، می تواند در کمترین زمان بدنام شود.
مدیریت شهرت چگونه کار می کند
بسیاری از شرکتهای بزرگ و احزاب سیاسی و همچنین افراد مشهور ارتشی از مشاوران رسانهای، آژانسهای حرفهای مدیریت رسانه، لابیگران، بخشهای روابط عمومی و ارتباطات شرکتی، و همچنین وکلایی دارند که از طرف آنها با رسانهها تعامل دارند .
علاوه بر این، آنها تیمهای رسانههای اجتماعی با دستمزد خوبی دارند که منابع همه اخبار را اسکن میکنند تا پیدا کنند و بررسی کنند که آیا مشتریانشان بدنام شدهاند یا خیر، و در این صورت، اطمینان حاصل کنند که مدیریت آسیب به موقع انجام میشود.
در واقع، به همین دلیل است که برای هر ادعایی که به شرکتها و سایر نهادها وارد میشود، تیمهای رسانهای آنها بیدرنگ بیانیههایی صادر میکنند و بیانیههای مطبوعاتی منتشر میکنند تا پیامدهای چنین اخباری محدود و محدود شود.
این پیامدهایی برای همه ذینفعان از جمله جنبه واقعی تصمیم گیری و بیان اظهارات بدون توجه به پیامدها دارد.
در واقع، در دنیای سرعت سرسامآور ما، به هیچ وجه نمیتوان از شهرتهای بهدستآمده و سختگیرانه در برابر کسانی که قصد بدخواهانه دارند محافظت کرد و از سوی دیگر، هیچ راهی وجود ندارد که حتی ادعاهایی که در آنها محتوایی وجود دارد، تأثیری بر این افراد بگذارد. قدرتمند
دستکاری رسانه ها و عدم تعادل قدرت
این تناقض عمدتاً به این دلیل است که برخی از نهادهایی که تیمهای رسانهای خوبی دارند، میتوانند به سرعت با تکذیب یا تکذیب پاسخ دهند، در حالی که آنهایی که ابزار یا منابع ندارند، به سادگی باید پوزخند بزنند و آن را تحمل کنند.
در واقع، این عدم تعادل که در قلب چشمانداز رسانهای قرار دارد، چیزی است که تنظیمکنندهها و فعالان در ایالات متحده و اروپا را آزار میدهد و اکنون توجه خود را به روشی معطوف کردهاند که ادعا میشود فیسبوک در کمپین اطلاعات نادرست در طول این مدت نقش داشته است. انتخابات ریاست جمهوری 2016 در ایالات متحده
علاوه بر این، این نیز یک واقعیت است که نهادها و شرکتهای قدرتمند و همچنین افراد مشهور مشهور اغلب دستکاری رسانهها را انجام میدهند، جایی که رسانههای ظاهراً دوستانه اخباری را که به ترتیب برای آنها مطلوب یا نامطلوب است، تبلیغ یا سیاه میکنند.
در واقع، بسیاری از شرکتها و شخصیتهای سیاسی پیشرو در دوران معاصر عمدتاً به این دلیل موفق هستند که در هنر پیامرسانی رسانهای و انتشار اطلاعات و همچنین مدیریت تصویر و شهرت تسلط دارند.
موردی برای مدیریت شهرت
با این حال، نیاز حیاتی به مدیریت شهرت در زمان حاضر وجود دارد، به ویژه برای آن دسته از شرکتها و نهادهای تجاری که شهرت خوبی کسب کردهاند و سیستمهای تصمیمگیری آنها به جای مبتنی بر رویدادهای صرفا کوتاهمدت، تمرکز طولانیمدتی دارند .
به عنوان مثال، در طول حماسه Infosys بین بنیانگذاران و اعضای هیئت مدیره آن زمان در سال 2017، کل گزارش رسانه ها آنقدر فشرده بود که یکی از بنیانگذاران زیرک، ناندان نیلکانی، اظهار داشت که کل داستان به جای یک برنامه تلویزیونی واقعی، یک برنامه تلویزیونی واقعی به دست آورد. بحث در مورد موضوعات جدی که در قلب مناقشه بود.
در واقع، اگر نه، شرکتها باید مراقب داستانها و محتوای ویروسی باشند که میتواند به منافع تجاری آنها آسیب بزند، زیرا در صورتی که کسی در جایی تلاش کند بر اساس نیمی از حقایق و دروغها، شهرت آنها را تحقیر کند، کل مدلهای تجاری آنها در خطر است. .
به همین دلیل است که هفته گذشته گزارشی منتشر شد که به این موضوع اشاره کرد که چگونه اینفوسیس اعضای قبلی هیئت مدیره را وادار به امضای توافقنامه ای “غیر تحقیرآمیز” کرده است که در آن آنها از انتشار عمومی با دیدگاه خود نسبت به رویدادهای ناگوار خودداری می کنند.
در واقع، به همین دلیل است که بسیاری از شرکتها اصرار دارند که کارکنانی که آنها را ترک میکنند، علاوه بر بندهای غیر رقابتی، قراردادهای عدم افشا و قراردادهای محرمانگی را امضا کنند تا بعداً فرصتی برای بدگویی از سازمان وجود نداشته باشد.
نتیجه
با این حال، این پاسخ همچنین می تواند به عنوان “خرید سکوت” و اطمینان از وجود “سرپوشی بر روی اعمال خلاف” تعبیر شود که در آن حتی ادعاهای دارای شایستگی در آنها دفن و فراموش می شوند.
از این رو، دلیل بیشتری برای ناظران رسانهها و تنظیمکنندهها و همچنین سیاستگذاران وجود دارد که به نحوه پوشش مطلوب و نامطلوب رسانهای و همچنین راهی برای مبارزه با تهدید خطرناک محتوای ویروسی که میتواند باعث ایجاد یا آسیب رساندن به این رسانه شود، رسیدگی کنند. شهرت شرکت ها و افراد مشهور
برای جمع بندی، اگر موضوع را جدی نگیریم و با صداقت و شجاعت به آن بپردازیم، مدیریت شهرت در سال های آینده پرمخاطره تر خواهد شد .
بدون نظر