انواع مهارت ها
در دنیایی که تغییرات بیسابقه و رقابت بیامان بین افراد، شرکتها، ملتها و سایر بازیگران عادی است، برای موفقیت، باید مهارتهای مناسب را داشت. مهارت هایی که به عنوان بخشی از آموزش رسمی به دست می آیند یک جنبه و آنهایی که در محل کار و همچنین از یادگیری غیررسمی به دست می آیند جنبه دیگری دارند. در این مقاله به هر دو نوع مهارت اشاره می کنیم و آن ها را در دو دسته مهارت های رسمی و غیر رسمی دسته بندی می کنیم. علاوه بر این، مهارتهای دیگری نیز وجود دارد که کسب مدرک و آموزش به عنوان مهارتهای سختی که باعث ایجاد شغل میشود، در حالی که مهارتهای دیگر مانند مهارتهای نرم که مربوط به مدیریت افراد، ارتباطات بین فردی و همدلی و هوش هیجانی است، مشخص میشوند. جنبه های کلیدی این مهارت های نرم هستند. به علاوه، مهارتهای سخت معمولاً در طول آموزش رسمی و آموزش در حین کار به دست میآیند در حالی که مهارتهای نرم در طی تعاملات غیررسمی با شبکهها، همسالان، مربیان و آموزشهای تخصصی که خارج از آموزش و اشتغال رسمی است، به دست میآیند. با این حال، باید به خاطر داشت که هم مهارتهای رسمی و غیررسمی، هم مهارتهای سخت و هم مهارتهای نرم، گاهی در همه محیطها به دست میآیند، به این معنی که توانایی یادگیری و انطباق، تعیینکنندههای کلیدی هستند نه اینکه فرد در کدام کالج یا مؤسسه تحصیل کند یا در کدام دانشگاه یا مؤسسه تحصیل کند. کدام شرکت کار خود را شروع می کند. در واقع، در بازار مشاغل و فارغ التحصیلان در قرن بیست و یکم، انواع مهارت ها برای ادامه پیشرفت شغلی ضروری و حیاتی هستند. و آموزش های تخصصی که خارج از آموزش و استخدام رسمی است. با این حال، باید به خاطر داشت که هم مهارتهای رسمی و غیررسمی، هم مهارتهای سخت و هم مهارتهای نرم، گاهی در همه محیطها به دست میآیند، به این معنی که توانایی یادگیری و انطباق، تعیینکنندههای کلیدی هستند نه اینکه فرد در کدام کالج یا مؤسسه تحصیل کند یا در کدام دانشگاه یا مؤسسه تحصیل کند. کدام شرکت کار خود را شروع می کند. در واقع، در بازار مشاغل و فارغ التحصیلان در قرن بیست و یکم، انواع مهارت ها برای ادامه پیشرفت شغلی ضروری و حیاتی هستند. و آموزش های تخصصی که خارج از آموزش و استخدام رسمی است. با این حال، باید به خاطر داشت که هم مهارتهای رسمی و غیررسمی، هم مهارتهای سخت و هم مهارتهای نرم، گاهی در همه محیطها به دست میآیند، به این معنی که توانایی یادگیری و انطباق، تعیینکنندههای کلیدی هستند نه اینکه فرد در کدام کالج یا مؤسسه تحصیل کند یا در کدام دانشگاه یا مؤسسه تحصیل کند. کدام شرکت کار خود را شروع می کند. در واقع، در بازار مشاغل و فارغ التحصیلان در قرن بیست و یکم، انواع مهارت ها برای ادامه پیشرفت شغلی ضروری و حیاتی هستند. باید به خاطر داشت که هم مهارتهای رسمی و غیررسمی و هم مهارتهای سخت و مهارتهای نرم گاهی در همه محیطها به دست میآیند، به این معنی که توانایی یادگیری و سازگاری، به جای اینکه در کدام کالج یا مؤسسه تحصیل کند یا کدام شرکت را شروع کند، تعیینکننده کلیدی است. حرفه آن ها در واقع، در بازار مشاغل و فارغ التحصیلان در قرن بیست و یکم، انواع مهارت ها برای ادامه پیشرفت شغلی ضروری و حیاتی هستند. باید به خاطر داشت که هم مهارتهای رسمی و غیررسمی و هم مهارتهای سخت و مهارتهای نرم گاهی در همه محیطها به دست میآیند، به این معنی که توانایی یادگیری و سازگاری، به جای اینکه در کدام کالج یا مؤسسه تحصیل کند یا کدام شرکت را شروع کند، تعیینکننده کلیدی است. حرفه آن ها در واقع، در بازار مشاغل و فارغ التحصیلان در قرن بیست و یکم، انواع مهارت ها برای ادامه پیشرفت شغلی ضروری و حیاتی هستند.
یک ماتریس SWOT شخصی تهیه کنید
چه کسی در مهارت های نرم یا مهارت های سخت ماهر باشد، این واقعیت که باید شغل خود را بر اساس آن انتخاب کند، نباید در این فرآیند از بین برود. به عنوان مثال، اگر در زمینه فناوری قوی هستید، اما فاقد مهارت های بین فردی هستید، باید در شرکتی کار کنید که به جای توانایی صحبت کردن راحت، به تخصص فناوری اهمیت می دهد. البته، این بدان معنا نیست که مهارتهای نرم مهم نیستند، زیرا شرط اساسی در هر شغل یا شغلی این است که فرد چگونه با دیگران در محل کار ارتباط برقرار میکند. علاوه بر این، داشتن توانایی برقراری ارتباط و نشاط بسیار خوب تنها چیزی نیست که باید مانند سال های اخیر داشته باشید. جهانی شدن تضمین کرده است که همه دانش آموزان و متخصصان در ارتباطات بین فردی و مهارت های زبانی ماهر هستند. نکته کلیدی که ما سعی داریم به آن اشاره کنیم این است که شما ترکیبی از مهارت ها را داشته باشید و نقاط قوت و ضعف خود را مشخص کنید. شما باید بتوانید یک ماتریس ترسیم کنید که در آن مهارتهای خود را که در آن خوب هستید و مهارتهایی که نیاز به بهبود دارند، همراه با مشاغلی که به این مهارتها نیاز دارند فهرست میکنید و سپس برنامهریزی و اعمال میکنید. در واقع، توانایی ایجاد یک ماتریس SWOT شخصی به شما کمک می کند تا موقعیت خود را بطور عینی و بدون سوگیری ارزیابی کنید که می تواند در دراز مدت به شما کمک کند. جدای از این، این واقعیت است که شما باید به طور مداوم مهارت های خود را ارتقا دهید، چیزی است که در بخش بعدی به آن خواهیم پرداخت و اهمیت آن قابل اغراق نیست. در واقع، توانایی ایجاد یک ماتریس SWOT شخصی به شما کمک می کند تا موقعیت خود را بطور عینی و بدون سوگیری ارزیابی کنید که می تواند در دراز مدت به شما کمک کند. جدای از این، این واقعیت است که شما باید به طور مداوم مهارت های خود را ارتقا دهید، چیزی است که در بخش بعدی به آن خواهیم پرداخت و اهمیت آن قابل اغراق نیست. در واقع، توانایی ایجاد یک ماتریس SWOT شخصی به شما کمک می کند تا موقعیت خود را بطور عینی و بدون سوگیری ارزیابی کنید که می تواند در دراز مدت به شما کمک کند. جدای از این، این واقعیت که شما باید به طور مستمر مهارت های خود را ارتقا دهید، چیزی است که در بخش بعدی به آن خواهیم پرداخت و اهمیت آن قابل اغراق نیست.
اهمیت یادگیری مستمر
همانطور که می گویند، یادگیری یک فرآیند مادام العمر است و هیچ زمانی نیست که بگویید به اندازه کافی یاد گرفته اید. در واقع، حتی کارشناسان و متخصصان معمولاً در برنامههای بهبود مستمر شغل شرکت میکنند و در آنجا مهارتهای جدیدی را که با شرایط متغیر بازار سازگار است، یاد میگیرند. همانطور که در مقدمه اشاره کردیم، جهان قرن بیست و یکم را می توان با این عبارت خلاصه کرد، “شکار یا شکار شو”، به این معنی که برای موفقیت در رقابت های فضای مجازی، باید دائماً از رقبا پیشی گرفته و بهتر از دیگران عمل کرد. بازار با توجه به اینکه رکود اقتصادی ادامه کار، بدون داشتن مزیت واقعی، یافتن شغل را دشوار می کند، باید تاکید کرد که کسب مهارت یک فرآیند مستمر است که نقطه پایانی ندارد.
هوش عاطفی در محل کار
با این اوصاف، باید به خاطر داشت که علاوه بر داشتن مزیت رقابتی، باید بتوانید با همسالان و مافوق خود ارتباط عاطفی و هوشمندانه ای برقرار کنید، به گونه ای که به عنوان هوش هیجانی در محل کار شناخته شده است. این در واقع یکی از مهم ترین مهارت هایی است که شما باید جدا از بهترین بودن در کار خود داشته باشید. مطالعات نشان داده است که آن دسته از متخصصانی که به شدت تمرکز می کنند، با مردم ارتباط برقرار می کنند، می توانند رضایت کوتاه مدت را فدای پاداش های بلندمدت کنند، پشتکار دارند و می توانند شکست ها و شکست ها را تحمل کنند، در راس حرفه های انتخابی خود در مقایسه با کسانی که با آنها کار خود را آغاز کردند. به عبارت دیگر، این بدان معناست که فرد باید ترکیبی از فوکوس تیز لیزری، ذهنیت رقابتی، توانایی کار سخت داشته باشد.
نتیجه گیری: این نگرش شماست که اهمیت دارد
قبل از پایان این مقاله، مجدداً بر این واقعیت تأکید می کنیم که وقتی دو متقاضی برای یک شغل ارزیابی می شوند و زمانی که آنها به یک اندازه خوب تشخیص داده می شوند، این مشتاق با نگرش درست است که معمولاً برای آن شغل انتخاب می شود. این بدان معنی است که مهم نیست که چقدر واجد شرایط هستید و تحصیلات شما چقدر شجره نامه است، داشتن نگرش صحیح می تواند شما را به جایگاهی برساند. همانطور که گفته می شود، نگرش همه چیز است و بحث در این مقاله را می توان اینطور خلاصه کرد که موفقیت با توجه به ماتریس مهارت هایی که همه دسته ها را در بر می گیرد تعیین می شود و برنده در بازار کار فوق العاده فشرده، کسی است که ماتریس مهارتش به خوبی متعادل باشد. که شخصیت آن به خوبی گرد است.
بدون نظر