تحول موفق: رهبران ناکارآمد را نمی توان تحمل کرد
واضح است که رهبری قوی عامل حیاتی در اجرای یک تحول است، با این حال راههای زیادی وجود دارد که رهبران ناکارآمد میتوانند این تلاشها را تضعیف کنند. موارد زیر یکی از رایجترین مواردی است که من دیدهام و در واقع، همه آنها توسط 15 مدیر اجرایی برتری که برای کتاب جدیدمان، تحولات فرهنگی (وایلی-فوریه 2016) با آنها مصاحبه کردهایم، مشاهده شدهاند.
- عدم وضوح یا هدف . مسئولیتهای فردی در میان تیم اجرایی با الزامات تجاری همسو نیست. این تیم در مورد نهادها و نقش های حاکمیتی مشخص نیست.
- شخصیت های فردی مدیران ارشد بهجای تلاشهای تیمی، برای موفقیت فردی ارتقا یافتهاند. استعداد و سبک های رهبری بسیار متفاوت است.
- رقابت داخلی . چندین رهبر برای شغل برتر رقابت می کنند، که می تواند فضای باز و اعتماد مورد نیاز برای پویایی گروه سازنده را از بین ببرد.
- ساختار تیم برخی از ساختارها به جای تمرکز بر کل سازمان، بر مسئولیت پذیری شخصی و واحدهای تجاری فردی تمرکز می کنند.
یک سازمان و فرهنگ با عملکرد بالا
برای اجرای استراتژی جدید و مدل عملیاتی هدف و حفظ سطوح بالاتر عملکرد در طول تحول و فراتر از آن، تعداد قابل توجهی از افراد باید کاری را که انجام میدهند و نحوه رفتارشان را تغییر دهند. بهبود در تمرکز مشتری، همکاری، نوآوری، سادگی و بهره وری – اهداف معمول یک تحول – همه نیازمند تغییر در رفتار هستند. رفتار، به نوبه خود، توسط بافت سازمانی که افراد در آن کار می کنند، شکل می گیرد. و تا زمانی که ذهنیت ها (یعنی افکار، باورها و ارزش ها) تغییر نکند، رفتار تغییر نخواهد کرد. شرکتها برای بهبود و هماهنگی روشهای رفتاری خود، باید سازمانهای خود را تجدید و احیا کنند.
سازمان ها و فرهنگ های با عملکرد بالا دارای سه عنصر “شاخص پیشرو” هستند
- افراد و تیمها قادرند (دارای ارزشها، مهارتها و شایستگیهای لازم) برای ایجاد فرهنگ قویتر و بهبود نتایج عملیاتی).
- افراد و تیم ها متعهد هستند (آنها با انگیزه، پرشور هستند و برای ایجاد فرهنگ قوی تر و نتایج عملیاتی بهبود یافته ترغیب می شوند).
- افراد و تیم ها به هم متصل هستند (آنها با ارزش ها، هدف، ماموریت، چشم انداز و استراتژی سازمان همسو هستند).
اگر هر یک از سه عنصر موجود نباشد، رهبران باید به طور فعال سازمان و فرهنگ را تغییر دهند – با تنظیم فرهنگ هدف و سپس تغییر زمینه سازمان برای تقویت آن فرهنگ. جنبه ها شامل رفتارهای رهبری صحیح، ساختار سازمان، وظایف نقش، سیاست های افراد، معیارهای عملکرد و مدیریت، پاداش ها و به رسمیت شناختن، و محیط کار فیزیکی است. این فرآیند کوچکی از تلاش کلی تحول است و همان مسیر را دنبال می کند:
- وضعیت فعلی را تشخیص دهید . مردم چگونه رفتار می کنند؟ ما چه فرهنگی داریم و چرا؟
- فرهنگ هدف را تنظیم کنید . ما خواهان چه رفتارها و فرهنگی هستیم؟ این درست است. این فقط در مورد رفتارها و فرهنگی است که باید در مقابل رفتارها و فرهنگی که می خواهیم داشته باشیم.
- مداخلات حیاتی را شناسایی کنید . چه جنبه هایی از بافت سازمانی را باید تغییر دهیم؟
- مسیری را برای رسیدن به آنجا ایجاد کنید . چگونه تغییر ایجاد کنیم؟
بدون نظر