جنبه انسانی تجارت – پویایی محیط کار به عنوان یک رهبر

3 طراحی وب سایت B2B بهترین روش برای تبدیل سرنخ ها

جنبه انسانی تجارت – پویایی محیط کار به عنوان یک رهبر

جنبه انسانی تجارت

من با ارزش های شخصی خود هدایت می شوم: هدف، معنا، رشد، موفقیت و کنجکاوی. ارزش‌های من به من کمک می‌کنند درباره کاری که در آن مشارکت می‌کنم، روابطی که روی آن سرمایه‌گذاری می‌کنم و تعیین اهداف شخصی تصمیم‌گیری کنم. من همچنین به نقل قول کاوی می پردازم، «ابتدا به دنبال درک، سپس درک شدن باشید.» این گونه است که شاون مورفی بیانیه ماموریت شخصی خود را توضیح می دهد. شاون به عنوان یک رهبر تغییر، سخنران، نویسنده، و یکی از بنیانگذاران و مدیرعامل Switch and Shift ، چیزهای زیادی در مورد جنبه انسانی تجارت می داند. او اخیراً در مورد چندین جنبه از آن موضوع بسیار مهم با ما گفتگو کرده است.

می توانید کمی در مورد سفر حرفه ای خود به جایی که در حال حاضر با Switch & Shift هستید به ما بگویید؟

در 19 سالگی کارم را در فضای یادگیری و توسعه شروع کردم. آن موقع به آن می‌گفتیم آموزش. من برای بانک ایالات متحده کار کردم و زمان زیادی را صرف کمک به ادغام ها و ادغام ها، آماده کردن شعبه ها برای تغییر مسیر، رفتن از سیستم ها و فرآیندهای قدیمی به سیستم های جدید کردم. این کار M&A بود که انجام دادم که اهمیت فرهنگ و توسعه روابط با مردم را به منظور مدیریت موفقیت آمیز استرس، اضطراب، تنش و خشم ناشی از اکتسابی به من آموخت. آن زمان زمینه یادگیری من برای کمک به تغییر فرهنگ و مدیریت تغییر سازمانی بود. من به سمت ایجاد حرفه در فضای L&D و فرهنگ و مدیریت تغییر سازمانی رفتم. در نهایت حرفه من در این فضاها مرا آماده کرد تا Switch & Shift را شروع کنم و روش مشاوره آن را ایجاد کنم، رویکرد توسعه رهبری،

دوست دارید بیشتر مردم در مورد جنبه انسانی تجارت چه می دانستند؟

ای کاش مردم می دانستند که جنبه انسانی کسب و کار به معنای نرم بودن نیست. این شامل کار سخت توسعه روابط است که پتانسیل افراد را باز می کند و همزمان نیازهای تجارت را متعادل می کند. اغلب این دو با هم تضاد دارند و تمرکز صرفاً بر نیازهای تجاری را آسان تر می کند. مردم کثیف هستند. کار با مردم به گونه ای که به آنها کمک کند بهترین کار خود را به نحوی دوجانبه سودمند انجام دهند، کار سختی است.

چه چیزی در مدیریت پویایی محیط کار به عنوان یک رهبر مهم است؟

اول، یک رهبر باید به طور مثبت بر محیط کار تأثیر بگذارد – ایجاد خوش بینی در محل کار. زمانی که یک رهبر بتواند محیطی ایجاد کند که به افراد امیدوار باشد که چیزهای خوبی از کار سخت آنها حاصل می شود، مردم برای سرمایه گذاری در روابط کاری بازتر هستند. رهبرانی که خوش‌بینی در محل کار ایجاد می‌کنند، حواس‌پرتی‌هایی را که با توانایی‌های افراد برای داشتن روابط معنادار و رضایت‌بخش تداخل می‌کند، حذف می‌کنند یا به حداقل می‌رسانند و به هموار کردن راه برای پویایی مثبت در محل کار کمک می‌کنند.

به نظر شما چه اشکالی در این نقل قول وجود دارد: «این شخصی نیست. این تجارت است.

این منعکس کننده یک طرز فکر صنعتی است که افراد چرخ دنده های قابل تعویض در ماشین آلات شرکت هستند. حقیقت این است که تجارت بر زندگی مردم تأثیر می گذارد. شخصی است. ذهنیت صنعتی می خواهد احساسات را از تجربه کاری حذف کند. این نه تنها غیرممکن است، بلکه غیر انسانی است. رهبران مسئول تأثیری هستند که بر زندگی مردم می گذارند.

مردم چگونه باید سعی کنند با همکاران و مدیران ارتباط برقرار کنند؟

با دیدن کل فرد شروع کنید – نه نقشی که یک فرد در سازمان بازی می کند. زمانی که افراد به عنوان وسیله ای برای رسیدن به هدفی که فقط به نفع سازمان است، تلقی می شوند، امکان برقراری ارتباط به شیوه ای معنادار وجود ندارد. برای برقراری ارتباط با دیگران، افراد باید علاقه واقعی خود را به فرد، موفقیت و پتانسیل او نشان دهند. با حجم کاری بسیار زیاد و سرعت بی امان امروزی، ارتباط با همکاران و رهبران یک امر تجملی به نظر می رسد. حقیقت این است که وقتی ارتباطات ضعیف می شود، کیفیت کار نیز ضعیف می شود. نوآوری و خلاقیت نیز تأثیر منفی دارد. هر دو نیاز به ارتباط و روابط قوی دارند تا فرآیند خلاقیت بتواند آشکار شود.

ضروری ترین قدمی که می توان برای موفقیت اجتماعی در کار بردارد چیست؟

ضروری ترین قدم این است که دیگران را خوب جلوه دهید. اجتماعی به شما مربوط نیست این در مورد سلامت و اثربخشی یک جامعه از مردم است.

آیا فکر می کنید مثبت اندیشی بخشی ضروری برای دستیابی به اهداف است؟

برای رسیدن به اهدافتان به کمی دیوانگی در وجودتان نیاز دارید. این نیاز به توانایی تجسم و تفکر مثبت دارد، به ویژه اهدافی که شما را می ترسانند و شما را متعجب می کنند که چگونه به آنها دست خواهید یافت. وقتی این اتفاق می افتد می دانید که در مسیر درستی هستید.

یک فرد موفق هرگز نباید چه کارهایی را انجام دهد؟

یک فرد موفق هرگز نباید نیازها و احساسات خود را در مورد آنچه برای موفقیت لازم است نادیده بگیرد. رجوع به دیگران برای تشویق و راهنمایی در مورد اینکه چه باید بکنید، آسان است. اما اگر خواهان موفقیت هستید، در نهایت باید به حرف خود گوش دهید. به هر حال، شما در حال برقراری تماس هستید که چه اقداماتی باید انجام دهید یا نه.

چیز دیگری که می خواهید به خوانندگان ما بگویید؟

بخشی از روز شما باید شامل یک روتین باشد که شما را به بهترین نحو ممکن انجام دهید. برای من، من صبح زود بیدار می شوم تا مدیتیشن کنم یا به باشگاه بروم، ایمیل ها را چک کنم، فعالیت های تجاری کلیدی را بررسی کنم و وبلاگ هایی را که برای رشدم مهم هستند مطالعه کنم. این به من کمک می کند احساس خوبی داشته باشم و به من موقعیت می دهد تا روزم را مثبت شروع کنم.

بدون نظر

پاسخ دهید