ارزش و اخلاق در تجارت – یک درک اساسی
ارزش ها و اخلاق در کلمات ساده به معنای اصل یا منشور رفتار حاکم بر معاملات است. در این مورد معامله تجاری . این اصول اخلاقی برای تجزیه و تحلیل مشکلاتی است که در جریان روزانه عملیات تجاری پیش می آید. جدای از این، برای افرادی که در سازمان ها کار می کنند، رفتار آنها و سازمان ها به عنوان یک کل نیز اعمال می شود.
ما در عصری زندگی میکنیم که رقابت سختی دارد و رقابت باعث ایجاد دشمنی میشود. این دشمنی در عملیات تجاری، آیین نامه رفتار منعکس می شود. خانههای تجاری با جیبهای عمیقتر، اپراتورهای کوچک را شکست میدهند و بازارها در انحصار هستند. در چنین سناریویی، استانداردهای خاصی برای کنترل نحوه انجام عملیات تجاری سازمان ها مورد نیاز است، این استانداردها اخلاق نامیده می شوند.
اخلاق کسب و کار اصطلاح گسترده تری است که شامل بسیاری از اخلاق فرعی دیگر می شود که به حوزه مربوطه مربوط می شوند . به عنوان مثال، اخلاق بازاریابی برای بازاریابی، اخلاق در منابع انسانی برای بخش منابع انسانی و موارد مشابه وجود دارد. اخلاق تجاری به خودی خود بخشی از اخلاق کاربردی است. دومی به سؤالات اخلاقی در زمینه اخلاق فنی، اجتماعی، حقوقی و تجارت رسیدگی می کند.
خاستگاه اخلاق تجاری
هنگامی که منشأ اخلاق تجاری را دنبال می کنیم، با دوره ای شروع می کنیم که حداکثر کردن سود به عنوان تنها هدف وجودی یک تجارت در نظر گرفته می شد. هیچ توجهی به ارزشهای غیراقتصادی وجود نداشت، چه افرادی که با سازمانها کار میکردند و چه جامعهای که اجازه شکوفایی کسبوکار را میداد. تنها در اواخر دهه 1980 و 1990 بود که هم روشنفکران و هم دانشگاهیان و هم شرکت ها شروع به نشان دادن علاقه به همین موضوع کردند.
امروزه تقریباً همه سازمان ها بر مسئولیت های خود در قبال جامعه و طبیعت تأکید دارند و آن را با نام های مختلفی مانند مسئولیت اجتماعی شرکتی، حاکمیت شرکتی یا منشور مسئولیت اجتماعی می نامند. به عنوان مثال، در هند، ماروتی سوزوکی مسئولیت نگهداری از تعداد زیادی پارک و تضمین فضای سبز را بر عهده داشت. Hindustan unilever، به طور مشابه طرح e-shakti را برای زنان در روستاهای روستایی آغاز کرد.
همچنین در سطح جهانی، بسیاری از شرکتها انساندوستانی را پرورش دادهاند که در دلسوزی، عشق به فقرا و محرومان مشارکت داشتهاند. بیل گیتس مایکروسافت و وارن بافت از برکشایر هاتاوی به خاطر کمک های بشردوستانه خود در سراسر جهان شناخته شده اند.
بسیاری از سازمان ها، به عنوان مثال، IBM به عنوان بخشی از مسئولیت اجتماعی شرکتی خود، ابتکار عمل سبز را برای کمک به حفاظت از محیط زیست به عهده گرفته اند. اینطور نیست که تجارت قبل از ظهور اخلاق تجاری کار نمی کرد. اما در حال حاضر یک نوع مقررات وجود دارد که تضمین می کند تجارت و سازمان ها به جامعه و رفاه آن کمک می کنند.
امروزه اخلاق تجاری هدف اساسی از وجود یک شرکت را در بسیاری از سازمان ها تعیین می کند. نبرد متعاقب آن بین گروه های مختلف وجود دارد، به عنوان مثال بین کسانی که حداکثر کردن سود یا ثروت سهامداران را هدف اصلی شرکت می دانند و کسانی که ارزش آفرینی را هدف اصلی سازمان می دانند.
اولی استدلال می کند که اگر هدف اصلی یک سازمان افزایش ثروت سهامداران باشد، در نظر گرفتن حقوق یا منافع هر گروه دیگری غیراخلاقی است. دومی ها به طور مشابه استدلال می کنند که حداکثر کردن سود نمی تواند به ضرر محیط زیست و سایر گروه هایی در جامعه باشد که به رفاه کسب و کار کمک می کنند.
با این وجود، اخلاق کسب و کار همچنان به موضوعی قابل بحث ادامه می دهد. بسیاری استدلال می کنند که بسیاری از سازمان ها از آن برای جستجوی مزیت رقابتی و ایجاد تصویری منصفانه در چشم مصرف کنندگان و سایر ذینفعان استفاده می کنند. مزایایی مانند شفافیت و مسئولیت پذیری نیز وجود دارد.
بدون نظر