ما به عنوان سرمایه گذار اغلب از رفتار بازارها گیج می شویم. به عنوان مثال، ممکن است دریابیم که سهامی بیش از حد ارزش گذاری شده است. از این رو، در حالت ایده آل، ارزش سهام باید کاهش یابد و قیمت مناسبی داشته باشد. با این حال، در واقعیت، ممکن است به افزایش ارزش ادامه دهد و مقدار بیش از حد ارزش گذاری ممکن است به شدت افزایش یابد. به همین ترتیب، ممکن است سهمی را کم ارزش بدانیم. از این رو، منطقاً سهم باید از نظر ارزش افزایش یابد و قیمت مناسبی داشته باشد. با این حال، در بسیاری از موارد، این اتفاق نمی افتد. این اتفاقات اغلب سرمایه گذاران را گیج می کند. این به این دلیل است که کتاب‌های درسی مالی همیشه دنیایی عالی را به آنها آموزش می‌دهند. با این حال، زمانی که آنها در واقع شاهد بازارها هستند، بسیار دور از انتظار است! با گذشت زمان، تحلیلگران مالی بررسی کرده اند که بازارها واقعاً چگونه کار می کنند و چگونه باید کار کنند. این اطلاعات در موضوع مالی رفتاری کدگذاری شده است،

کتاب متنی مالی در مقابل مالی رفتاری

برای سادگی، بیایید تمام تئوری های مالی را که عموماً در کتاب های درسی مالی و اقتصاد با آنها مواجه می شویم، ترکیب کنیم و نام آنها را مالی کتاب درسی بگذاریم. مشکل مالی کتاب درسی این است که دنیای آرمانی را به تصویر می کشد. فرض بر این است که همه سرمایه گذاران اطلاعات کاملی دارند، یعنی اطلاعات را تقریباً در یک زمان به دست می آورند. همچنین فرض می‌کند که آنها توانایی‌های ذهنی لازم برای پردازش این اطلاعات را به شیوه‌ای منطقی و بی‌طرفانه دارند. هنگامی که این دو فرض مطرح شد، بقیه نظریه ها را می توان در قالب معادلات ریاضی توضیح داد.

با این حال، همه ما می دانیم که جهان در واقعیت اینگونه نیست. نه همه فعالان بازار به اطلاعات کامل دسترسی دارند و نه می توانند به طور منطقی تمام اطلاعات را پردازش کنند و آگاهانه تصمیم بگیرند. واقعیت امر این است که تصمیمات سرمایه گذاران در بورس بر اساس عوامل احساسی است. طیف گسترده ای از فرآیندهای روانی و همچنین سوگیری ها در بازی وجود دارد که بر نحوه تصمیم گیری در نهایت تأثیر می گذارد. این فرآیندهای روانی و سوگیری ها در امور مالی رفتاری توضیح داده شده است. در اصل، امور مالی رفتاری تلفیقی از امور مالی و روانشناسی رفتاری است.

ماهیت بازگشتی بازارهای مالی

یکی از مواردی که پیش بینی رفتار بازارهای مالی را غیرممکن می کند، ماهیت بازگشتی بازارها است. این بدان معنی است که پیش بینی ها در مورد آینده بازار در واقع آینده بازار را تحت تأثیر قرار می دهد. به عنوان مثال، اگر فردی پیش بینی آب و هوا کند که فردا باران خواهد بارید، پیش بینی او عملاً بر نتیجه تأثیر نمی گذارد. خود پیش بینی باعث وقوع باران نمی شود. با این حال، در مورد بازارهای مالی، جهان متفاوت عمل می کند. اگر سرمایه‌گذار باتجربه‌ای مانند وارن بافت پیش‌بینی کند که بازارها در آینده سقوط خواهند کرد، ممکن است باعث ترس در میان فعالان بازار شود. این ترس ممکن است در واقع جرقه فروش را ایجاد کند و قیمت ممکن است پایین بیاید. از این رو، پیش‌بینی در این مورد به عنوان یک پیش‌گویی خودشکوفایی عمل می‌کند. این عمدتا به این دلیل است که امور مالی رفتاری با اتم ها و مولکول ها سر و کار ندارد. در عوض، سیستم از افراد تشکیل شده است. این افراد می توانند به شیوه ای غیرمنطقی عمل کنند و کل سیستم را غیرقابل پیش بینی کنند.

رفتار فردی در مقابل رفتار جمعی

روانشناسی جمعیت سنگ بنای مالی رفتاری است. فرض اساسی این است که افراد به عنوان یک فرد در مقایسه با زمانی که در یک گروه هستند رفتار متفاوتی دارند. از آنجایی که بازارها از گروه‌هایی از افراد تشکیل شده‌اند، این گروه تمایل دارد تا تأثیر زیادی بر رفتار افراد داشته باشد. شاخص هایی که رفتار بازار را نشان می دهند (S&P 500) در واقع رفتار گروه را به فرد منتقل می کنند. تکامل افراد را برای پایبندی به هنجارهای گروهی آماده کرده است. به همین دلیل است که اگر فردی ببیند که شاخص‌های بازار در وضعیت قرمز قرار دارند، تمایل به فروش دارند و با رفتار گروه تأیید می‌کنند. این به این دلیل است که آنها احساس می کنند که گروه دانش بهتری نسبت به آنها به عنوان افراد دارد. به همین ترتیب، هنگامی که شاخص ها افزایش می یابد، فشار زیادی برای خرید به تبلیغات و تأیید تصمیم جمعی گروه وجود دارد. سرمایه گذاران باید از نظر عاطفی بالغ باشند تا این فشار همتایان را نادیده بگیرند و تصمیمات خود را بر اساس حقایق قرار دهند.

چرا مطالعه امور مالی رفتاری مهم است؟

کل فلسفه سرمایه گذاری ارزشی مبتنی بر مفاهیم مالی رفتاری است. سرمایه گذاری ارزشی فرض می کند که در کوتاه مدت، بازارها کارآمد نیستند. حرص و ترس بر افراد مسلط شده و افراد را به سمت تصمیم گیری های غیر منطقی سوق می دهد. از این رو، اگر فردی به امور مالی رفتاری توجه کند، می تواند این محرک ها را شناسایی و درک کند. امور مالی رفتاری به فرد کمک می کند تا در دام های روانی رایج بیفتد. در عوض، به آنها کمک می‌کند از ارزش‌گذاری‌های بیش از حد و کم‌ارزش‌گذاری‌هایی که در بازار اتفاق می‌افتد استفاده کنند، زیرا تعداد زیادی از سرمایه‌گذاران تصمیم‌ها را احساسی می‌کنند.

هدف نهایی مالی رفتاری کمک به سرمایه گذاران برای تصمیم گیری خرید یا فروش بر اساس حقایق است . به این ترتیب، آنها می توانند سرمایه گذارانی را که منتظر کل بازار هستند تا این خطا را تشخیص دهند، پیشی بگیرند. با پیش گرفتن بازار و با منطقی ماندن می توان به دستاوردهای قابل توجهی دست یافت. تاریخ مالی مملو از سرمایه گذارانی است که میلیون ها دلار در حباب دات کام، فروپاشی بازار مسکن یا هر بحران دیگری به دست آورده اند.

بدون نظر

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *