تئوری مالی رفتاری در چند سال گذشته بسیار رایج شده است. این بیشتر به این دلیل است که موضوع خشک و عددی مالی را با دنیای جالب روانشناسی مخلوط می کند. اکثر افرادی که در مورد سوگیری های شرح داده شده در کتاب های مالی رفتاری مطالعه می کنند، اغلب لحظه “من هم” را دارند.
سوگیری ها کاملاً مرتبط به نظر می رسند، و بیشتر سرمایه گذاران در یک مقطع زمانی قربانی این سوگیری ها بوده اند. به همین دلیل است که سرمایه گذاران اغلب به راحتی در مورد اثربخشی این نظریه متقاعد می شوند. سرمایه گذاران زیادی وجود دارند که به کارایی آن سوگند یاد می کنند و نمی توانند از ستایش آن دست بردارند. بسیاری بر این باورند که این به این دلیل است که امور مالی رفتاری قادر است نحوه عملکرد بازار را توضیح دهد. در دنیایی که در طی یک دوره زمانی طولانی به شدت بی ثبات شده است، نوعی حس کنترل را ارائه می دهد. با این حال، واقعیت این است که امور مالی رفتاری به هیچ وجه نزدیک به کامل نیست و مجموعهای از نقصهای خاص خود را نیز دارد. به عنوان یک سرمایه گذار، مهم است که قبل از تصمیم گیری که عمدتاً مبتنی بر امور مالی رفتاری است، آن معایب را بشناسید و درک کنید.
برخی از محدودیت های اصلی در زیر ذکر شده است:
جایگزین ارائه نمی کند:نظریه مالی رفتاری اساساً نقدی بر نظریه مالی سنتی است. این کار به خوبی نظریه مالی سنتی را رد می کند. فرض اصلی آن این است که یک سرمایهگذار عادی را نمیتوان فردی منطقی که در نظریههای سنتی توصیف میشود، حداکثر سودمندی در نظر گرفت. اینجاست که امور مالی رفتاری درست است. با این حال، این بدان معنا نیست که جایگزینی ارائه می دهد. هیچ گزاره ای توسط نظریه مالی رفتاری ارائه نشده است. هیچ چیزی وجود ندارد که بتوان آن را به صورت تجربی برای تدوین یک نظریه جدید آزمایش کرد. به عنوان یک سرمایه گذار، نمی توانید واقعاً به امور مالی رفتاری تکیه کنید. زیرا نمی توان بر اساس انتقاد سرمایه گذاری کرد. به طور خلاصه، این نظریه هر چیزی را که با نظریه های سنتی اشتباه است، توضیح می دهد. با این حال، جایگزینی ارائه نمی دهد!
کاهش اعتماد: یکی دیگر از مشکلات بزرگ تئوری مالی رفتاری این است که اعتماد سرمایه گذاران را به شدت کاهش می دهد. پس از مطالعه این نظریه ها، بسیاری از سرمایه گذاران گزارش کرده اند که هنگام تصمیم گیری با مشکلاتی مواجه می شوند. این به این دلیل است که سرمایه گذاران شروع به حدس زدن خود می کنند. همه چیزهایی که قبلاً به آن اعتقاد داشتند، اکنون مانند یک تعصب به نظر می رسد. از این رو، آنها واقعا مطمئن نیستند و نمی توانند در لحظه تعیین کننده باشند. این یک واقعیت شناخته شده است که قاطعیت در تصمیم گیری های سرمایه گذاری بسیار مهم است. سرمایهگذاریها به زمان بستگی دارد، و زمانی که یک سرمایهگذار بتواند تعصب خود را برطرف کند و اعتماد به نفس پیدا کند، پیشنهاد سرمایهگذاری ممکن است کاملاً تغییر کرده باشد.
استنتاج های متناقض: در بسیاری از موارد، نظریه های مالی رفتاری سرمایه گذاران را نیز سردرگم می کند. گاهی اوقات آنها به این نتیجه می رسند که سرمایه گذاران ریسک گریز هستند. در همین نظریه، آنها به این نتیجه می رسند که سرمایه گذاران بیش از حد اعتماد دارند. دست اندرکاران امور مالی رفتاری سعی می کنند از نظریه خود دفاع کنند و بگویند که یک سرمایه گذار در شرایط مختلف رفتار متفاوتی دارد. با این حال، بسیار بعید است که همان فرد ریسک گریز باشد و همچنین ریسک پذیر باشد. این در مقابل روانشناسی و همچنین عقل سلیم است.
برای مؤسسات قابل اجرا نیست: نکته مهم دیگری که باید به آن توجه کرد این واقعیت است که بیشتر سوگیری های ذکر شده در امور مالی رفتاری فقط برای سرمایه گذاران فردی قابل اعمال است. از این رو، اگر کل بازار توسط افراد اداره شود، آنها به طور کلی در بازار اعمال می شوند. با این حال، واقعیت این است که سرمایه گذاران نهادی اکثریت جامعه سرمایه گذاری در بازار را تشکیل می دهند. آنها با بسیاری از تعصبات فردی روبرو نیستند زیرا در حال سرمایه گذاری پول دیگران هستند. تئوری مالی رفتاری قادر است رفتار غیرمنطقی سرمایه گذاران را توضیح دهد. اما قادر به توضیح رفتار غیرمنطقی نهادها نیست.
نادیده گرفتن تأثیر وضعیت اجتماعی: نکته مهم دیگر این واقعیت است که نظریه مالی رفتاری تأثیر موقعیت اجتماعی بر تصمیمات سرمایه گذاری را نادیده می گیرد. سرمایه گذاری هایی وجود دارد که صرفاً از منظر افزایش منزلت اجتماعی صورت می گیرد. در چنین مواردی، سرمایه گذاران به تأثیر اقتصادی چنین سرمایه گذاری هایی اهمیت نمی دهند. اکثر سرمایه گذاری های املاک و مستغلات در این دسته قرار می گیرند. مردم املاک و مستغلات گران قیمت می خرند زیرا به آنها موقعیت اجتماعی می بخشد. کل منطق پشت سرمایه گذاری مبتنی بر وضعیت در امور مالی رفتاری نادیده گرفته شده است.
ارزش احساسات را نادیده می گیرد: امور مالی رفتاری احساسات را به عنوان سوگیری می بیند. به عبارت دیگر، احساسات را به عنوان مشکلات شناختی در نظر می گیرد که باید در طولانی مدت برطرف شوند. با این حال، در واقعیت، این مورد نیست. عواطف از دیرباز دوست انسان بوده است. احساسات انسان را از هرج و مرج و خطر دور کرده است. آنها می توانند در مواقعی بسیار مفید باشند. سرمایه گذاران باید بدانند که نیازی به رها کردن احساسات خود ندارند. در عوض، آنها باید سعی کنند آنها را بهینه کنند، یعنی از آنها سرنخ بگیرند، اما تصمیم نهایی را به شیوه ای سرد و منطقی بگیرند.
نکته اصلی این است که امور مالی رفتاری نیز مجموعه ای از مشکلات خاص خود را دارد. درست مانند سایر زمینه ها، محدودیت های آن نیز باید قبل از تصمیم گیری نهایی سرمایه گذاری شناخته و درک شود.
بدون نظر