کارآفرینان باید فرصت طلب باشند

اصطلاح اپورتونیست اغلب برای اشاره به کسی استفاده می شود که قرار است بسته به شرایط موضع خود را تغییر دهد و بایستد. در واقع، وقتی کسی می‌گوید که شخص دیگری فرصت‌طلب است، معمولاً به معنای منفی است که در آن شخص دیگر به عنوان فردی طبقه‌بندی می‌شود که نمی‌توان به او اعتماد کرد.

با این حال، تا آنجا که به کارآفرینان مربوط می‌شود، آنها باید فرصت‌ها را غنیمت بشمارند و با زمان تغییر کنند و همچنین از فرصت‌های تجاری که به وجود می‌آیند سرمایه‌گذاری کنند و از تغییر روند بازار و رفتار مصرف‌کننده استفاده کنند. در واقع، هیچ اشکالی ندارد که یک کارآفرین فرصت‌طلب باشد، زیرا از او انتظار می‌رود که برای سرمایه‌گذاران خود و همچنین خودشان پول دربیاورند.

علاوه بر این، کارآفرینان باید «آفت‌پرست» باشند، به این معنا که باید بتوانند با تغییر روند بازار تغییر کنند و اطمینان حاصل کنند که سرمایه‌گذاری‌هایشان رقابتی باقی می‌ماند.

زودتر رسیدن به آنجا و درک آینده

علاوه بر این، کارآفرینان باید بتوانند «به زودی به آنجا برسند» و «آینده» را حس کنند، به این معنی که باید همیشه مراقب فرصت‌های جدید برای رشد کسب‌وکار خود و تولید یونجه باشند تا زمانی که خورشید می‌درخشد. رسیدن زودهنگام به این معنی است که کارآفرینان باید خود را در جریان تغییرات در بازار خارجی قرار دهند و استراتژی های تجاری خود را بر این اساس جهت دهند.

علاوه بر این، رقابت با دیگران به این معنی است که مزیت رقابتی تنها زمانی به دست می آید که کارآفرینان بتوانند روندهای بازار را درک کرده و تغییرات را بهتر از همتایان و رقبای خود درک کنند.

بنابراین، کارآفرینان باید در واقع از فرصت‌های در حال ظهور سرمایه‌گذاری کنند و از این رو، باید زیرک و چابک باشند تا در تلاش برای حفظ رقابت‌پذیری و افزایش ارزش کسب‌وکار خود، ناوگان را کنار نگذارند. به همه این دلایل، ما احساس می کنیم که کارآفرینان باید فرصت طلبانی باشند که بتوانند با رسیدن زودهنگام به آن رقابت کنند.

قوهای سیاه و کارآفرینان

علاوه بر این، کارآفرینان باید بتوانند مسئول آینده خود باشند به این معنی که « قوهای سیاه » و سایر رویدادهای با تأثیر بالا و احتمال کم نباید آنها یا کسب و کارشان را متزلزل کند. اصطلاح قوهای سیاه توسط متخصص مشهور سنجش و برنامه ریزی احتمالی آینده، نیکلاس نسیم طالب، برای اشاره به جابجایی های ناگهانی و رویدادهای غیرمنتظره ای ابداع شده است که این پتانسیل را دارد که همه را غافلگیر کند و بیشترین آسیب را به همراه داشته باشد.

به عنوان مثال، زمانی که بازار سقوط می کند یا رویدادهای ژئوپلیتیکی و اجتماعی سیاسی متحرک بازار اتفاق می افتد، کارآفرینان نباید غافلگیر شوند و در عوض، در موقعیتی قرار گیرند که بتوانند از طوفان خارج شوند یا حتی بهتر، بتوانند احساس کنند که زمین زیر پایشان می لرزد» و بر این اساس آماده و استراتژی بسازید. علاوه بر این، آنها همچنین باید بتوانند با نگاه کردن به افق و حس کردن زمانی که امواج به ساحل برخورد می کنند، «بر امواج آینده» سوار شوند.

عصر اختلال نیازمند رویکردهای نوآورانه و مبتکرانه است

ما در عصری از اختلال زندگی می کنیم که میانگین سنی شرکت ها از نظر طول عمر آنها از حدود 50 سال پس از جنگ جهانی دوم به 18 سال در حال حاضر کاهش یافته است.

علاوه بر این، تغییرات تکنولوژیکی نمایی به این معنی است که شرکت هایی مانند بلک بری و نوکیا که تنها چند سال پیش پیشتازان بازار بودند، اکنون در هیچ کجای حساب نیستند. جدای از این، با جهانی شدن و شکل‌گیری «دهکده جهانی» که در آن مخابرات به معنای «مرگ فاصله و زمان» است که در آن همه از هر کجا با هرکسی از هر کجا رقابت می‌کنند، بدین معناست که کارآفرینان باید مهارت جهانی اندیشیدن و عمل محلی را توسعه دهند. که تغییرات جهانی آنها را از بین نبرد و اختلالات محلی باعث دررفتگی و تعطیلی سرمایه گذاری آنها نشود.

همانطور که از نکاتی که تاکنون بیان شد، مشاهده می‌شود، کارآفرینان در واقع باید در رویکرد خود جهانی باشند و همچنین بتوانند از فرصت‌ها استفاده کنند و از روندهای بازار که به سرعت در حال تغییر هستند استفاده کنند.

آیفون یا عیسی تلفن به عنوان نمونه ای از تغییر دید بازی

علاوه بر این، ترکیب فرصت‌طلبی و کنترل آینده خود به این معنی است که کارآفرینان نیز باید بینا و دوراندیش باشند. به عنوان مثال، هیچ کس پیش بینی نمی کرد که تلفن همراه می تواند به یک دستیار شخصی مجازی و همچنین یک میز کار تبدیل شود، همانطور که استیو جابز افسانه ای فقید تصور می کرد و با اختراع آیفون که “تلفن عیسی” نامیده می شود، انقلاب گوشی های هوشمند را به وجود آورد. ویژگی‌های متلاشی کننده بازار آن که به سادگی بازار محاسبات تلفن همراه را متحول و متحول کرد.

به همین ترتیب، هیچ کس نمی توانست فکر کند که رایانه شخصی می تواند جایگزین بسیاری از وظایف معمول در دفاتر با خودکار کردن آنها و قرار دادن قدرت محاسباتی روی هر دسکتاپ به روشی که بیل گیتس از مایکروسافت انجام داد، بگیرد.

درس‌هایی که از داستان‌های موفقیت این کارآفرینان به دست می‌آید این است که آن‌ها نه تنها قادر به ایجاد فرصت‌ها و همچنین فرصت‌طلبی بودند، بلکه بر آینده خود نیز کنترل داشتند که در آن می‌توانستند آینده را حس کنند و همچنین بر روی فرآیندهای متقاطع اهرم‌هایی اعمال کنند. محاسبات، تغییرات تکنولوژیکی و تغییر فرآیندهای محل کار.

نتیجه

در نهایت، کارآفرینان باید بتوانند خود را با رونق و رکود دوره ای در بازارها وفق دهند و خود را بپذیرند. به عنوان مثال، کارآفرینانی مانند لری پیج گوگل و اریک اشمیت وجود دارند که به محض تغییر بازار با رکود سال 2008، توانستند استراتژی‌های تجاری خود را تغییر دهند تا گوگل با نوآوری و اختراع، موقعیت خود را در بازار متنوع کند و در نتیجه، فرار از قربانی شدن تغییرات بازار

برای پایان مقاله، نظر ما این است که فرصت طلب بودن تا آنجا که به کارآفرینان مربوط می شود، علاوه بر اینکه می توانند آینده را کنترل کنند، هیچ اشکالی ندارد.

بدون نظر

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *