تغییر پارادایم برای موفقیت سازمان ها در عصر دیجیتال مورد نیاز است
چه چیزی جدید و چه چیزی در عصر دیجیتال یکسان است
عصر دیجیتال به خوبی و واقعاً در راه است. همه جا شاهد شتاب فناوری و مدل سرعت و اتصال هستیم، روشهای قدیمی کار را تغییر میدهد و کسبوکارهای مشهور و قدیمی را که نتوانستند تنظیمات و انتقال لازم را برای بقا و شکوفایی در عصر دیجیتال انجام دهند، از بین میبرد.
در واقع، تا کنون عصر دیجیتال به این معنا بوده است که استارت آپ هایی مانند اوبر موفق شده اند یک مدل کاملاً جدید از نحوه کار و فرآیند کسب و کار ایجاد کنند، و درگیر و به راه انداختن یک دیوانگی در تخریب خلاقانه که مانند شرکت های تاکسی مدالیون سنتی را به خود اختصاص داده است. منسوخ شده
بعلاوه، کاری که عصر دیجیتال انجام داده است، توانمندسازی میلیاردها مصرفکننده به شکل جدیدی از سرمایهداری بازار آزاد است که در آن آنها انتخابهای فراوانی دارند و سهولت و راحتی تراکنشها روی رایانهها یا تلفنهای هوشمند آنها چنان فراگیر شده است که یک لایه کامل از واسطه ها بیکار شده اند و به نوبه خود تبادل مستقیم بین مشاغل و مصرف کنندگان ریشه دوانده است.
چگونه سازمان ها می توانند از روش های دیجیتال استقبال کنند
به طور قابل پیش بینی، این شکل جدید انجام تجارت و مبادلات تجاری به این معنی است که سازمان ها در همه جا تلاش می کنند تا به سمت واگن دیجیتالی بروند تا مبادا از دست بدهند یا بدتر از آن، کاملاً کنار گذاشته شوند.
بنابراین، ما گزارشهای رسانهای را میبینیم که چگونه شرکتها از روشهای Agile و Scrum استقبال میکنند و ساختارهای سازمانی سلسله مراتبی خود را برای مدلهای انعطافپذیر و شبکهای و همچنین خود سازماندهی نادیده میگیرند.
علاوه بر این، ما همچنین دیدهایم که چگونه سازمانها از روشهای کار از بالا به پایین به سمت سیستمهای باز و مدلهای همزیستی حرکت میکنند که در آن هر واحد مستقل است و در موقعیتی است که بتواند بازخورد دریافت کند و بر اساس همان و همچنین به صورت واقعی عمل کند. زمان.
به عبارت دیگر، شرایط تعیینکننده عصر دیجیتال عبارتند از سرعت، اتصال، شبکه و حالتهای کار در زمان واقعی و اینجاست که برخی از سازمانها موفق میشوند در حالی که برخی دیگر در این فکر فرو میروند که کجا اشتباه کردهاند.
نمونه ای از متدولوژی چابک و آنچه برای پیروی از آن لازم است
این بحث در این مقاله است که پذیرش تحول دیجیتال مانند یک شعار جذاب روی کاغذ به نظر می رسد، در حالی که در دنیای واقعی واقعاً یک سؤال دشوار است. به عنوان مثال، سازمانها هر چقدر هم که تلاش کنند، نمیتوانند به سادگی ساختارهای سلسله مراتبی خود را یک شبه به ساختارهای مدولار و شبکهای کنار بگذارند.
علاوه بر این، آنها نمی توانند به سادگی Agile را بدون تغییر همزمان در ذهنیت مدیران اجرایی، مدیران و مهمتر از آن، رتبه بندی و کارمندان آن بپذیرند.
بنابراین، برای موفقیت در عصر دیجیتال، سازمانها به چیزی بیش از پذیرش ساده روشها و مدلها نیاز دارند و در عوض، تغییر پارادایم در تفکر و اجرا باید هدف باشد.
برای مثال، سازمانهایی را در نظر بگیرید که به روشهای چابک میپردازند.
این مدل که در آن هر تیم قادر به انجام کل چرخه طراحی-ساخت-آزمایش- انتشار-پشتیبانی است به این معنی است که آنچه برای اعضای تیم مورد نیاز است این است که استاد همه مشاغل باشند یا به عبارت دیگر دور شدن از سیلوهای سنتی که هر یک مرحله توسط یک تیم متفاوت انجام می شود و در عوض، آنچه در حال حاضر مورد نیاز است این است که هر تیم خوددار باشد و مهمتر از آن بتواند بازخورد دنیای بیرونی را در زمان واقعی جستجو کرده و بر اساس آن عمل کند.
در واقع، این بدان معناست که یک ذهنیت تغییر می کند که در آن اعضای تیم دیگر شانه های خود را بالا نمی اندازند و نمی گویند، این تخصص من نیست و در عوض، از هر کار و همه وظایفی استقبال کرده و به عهده می گیرند.
اعضای تیم جدا از چند مهارت بودن، باید ذهنیتی از می توانند انجام دهند و انجام دهند را نیز داشته باشند که آنها را از تیم های سال های گذشته که در آن ها تخصص بیش از تعمیم بیشتر بود، متمایز می کند.
چالش ها و پاداش ها در پارادایم VUCA
همانطور که قبلاً ذکر شد، سازمانهای زیادی هستند که مدلهای جدید کار را پذیرفتهاند و با این حال، به سختی موفق میشوند.
این عمدتاً به این دلیل است که آنها با پارادایم VUCA که مخفف جنبههای فرار، عدم قطعیت، پیچیدگی و ابهام در زمان کنونی است، تنظیم نشدهاند.
عملکرد در پارادایم VUCA به این معنی است که سازمان ها باید بر جنبه های دوگانه سرعت و پیچیدگی تسلط داشته باشند که می توانند متناقض به نظر برسند اما در واقع برای موفقیت در عصر دیجیتال ضروری هستند.
به عنوان مثال، برای مدت طولانی، تصور می شد که کارهای ساده را می توان به سرعت انجام داد و بالعکس، در حالی که اکنون، این دیگر درست نیست.
بنابراین، سازمان ها باید برای مقابله با پیچیدگی ها آماده باشند و در عین حال برای شتاب دیوانه کننده رویدادها و روندها آماده باشند.
به عبارت دیگر، در جایی که سازمانهایی که چابک و انعطافپذیر هستند و در عین حال از نظر تخصص نیز عمیق هستند، باید از لحاظ نام و اصل پیروی کرد.
همانطور که قبلا ذکر شد، جدا از مهارت و تخصص، تغییر ذهنیت چیزی است که لازم است. این تنها زمانی می تواند تحقق یابد که یک تغییر پارادایم در نحوه تفکر و عمل سازمان ها برای موفقیت در عصر دیجیتال پذیرفته شود.
تخریب خلاقانه و بقای بهترین ها
در نهایت، مانند هر اختلال و انتقالی که سرمایهداری و فناوری در کنار هم کار میکنند، فرآیندی از تخریب خلاق اتفاق میافتد که در آن دست پنهان بازارها کسانی را که نمیتوانند قبول کنند و سازگار شوند را از بین میبرد و در عوض، نسل جدیدی از شرکتها موفق میشوند. آماده برای چالش های چنین اختلالاتی است.
اگر سازمانها نمیخواهند عقب بمانند، حداقل کاری که میتوانند انجام دهند این است که از دیگران بیاموزند، اصول جدید را به کار گیرند، تغییرات را بپذیرند، و قوانین جدید کسبوکار را تطبیق دهند.
برای نتیجه گیری، همانطور که قوانین جنگل به وضوح نشان می دهد، فقط فیت ترین ها زنده می مانند و این برای شرکت های عصر دیجیتال که باید آنجا یا میدان باشند نیز یکسان است.
بدون نظر