عملکرد برنامه ریزی شرکتی در عصر دیجیتال سازمان های چابک چقدر مرتبط است
برنامه ریزی شرکتی در دهه های اولیه شرکت های تولیدی
در شرکتهای تولیدی در دهههای قبل، یکی از مهمترین نقشها، کار در بخش برنامهریزی شرکتی بود که با کارکنان Créme De La Créme از کارکنان آموزش دیده در مدیریت و ماهر با جهتگیری طولانیمدت و بینش در مورد چگونگی آینده کار میکرد. برای سازمان مورد نظر آشکار شود.
در واقع، معمولاً در دفتر مرکزی شرکت ها، انتظار می رفت که تابع برنامه ریزی با مشاوران مدیریت خارجی مانند مک کینزی و سایر شرکت های معتبر برای طراحی استراتژی ها و تاکتیک ها و همچنین ارائه برنامه های سالانه و پنج ساله (به عنوان مورد) در ارتباط باشد. ممکن است) که به عنوان یک کتاب راهنما برای بقیه سازمان عمل می کند.
بنابراین، برنامهریزان شرکتی بهعنوان اوراکلهایی در نظر گرفته میشدند که میتوانستند به سازمانها کمک کنند تا در آبهای طوفانی حرکت کنند و به مدیران دیگر کمک کنند تا الگوهایی را ببینند که فقط برخی از سیگنالها در آن آشکار بود.
آیا برنامه ریزان شرکتی در عصر دیجیتال و در سازمان های چابک مرتبط هستند؟
با ظهور عصر دیجیتال، ارزش این سوال را دارد که عملکرد برنامه ریزی شرکتی تا چه حد مرتبط است، به ویژه زمانی که سازمان هایی را در نظر بگیریم که متدولوژی چابک را به عنوان مبنایی برای شیوه های سازمانی الگوی کار خود اتخاذ کرده اند.
Agile روشی است که در سالهای اخیر به دلیل مدل تیمهای مستقل آن که همه چیز را از برنامهریزی گرفته تا ساخت و آزمایش تا استقرار و پشتیبانی پس از انتشار انجام میدهند، بسیار محبوب شده است.
بنابراین، زمانی که سازمانها از روش چابک استفاده میکنند و تیمهای همزیستی دارند که انعطافپذیر و سازگار با تغییر شرایط بیرونی و داخلی هستند، در این صورت است که یک عملکرد برنامهریزی متمرکز برای همه اهداف عملی اضافی است.
در واقع، زمانی که خود تیم ها و واحدها برنامه ریزی و عمل می کنند، هدف یک تیم برنامه ریزی متمرکز شکست خورده است، زیرا هر تیم و عضو تیم قادر به برنامه ریزی و انطباق با تغییرات سریع بازار و شرایط سازمانی هستند.
برنامه ریزی متمرکز در سازمان های غیرمتمرکز و شبکه ای چقدر مفید است؟
با صحبت در مورد برنامه ریزی متمرکز، همچنین شایان ذکر است که در عصر دیجیتال که از سازمان ها انتظار می رود مدولار و مستقل و همچنین شبکه ای و تغییر شکل در ساختارهای سازمانی خود باشند، واقعاً نیازی به عملکردهای برنامه ریزی سلسله مراتبی و مبتنی بر سیلو نیست. آن پروردگار بر کل سازمان.
به عبارت دیگر، زمانی که تمرکز جای خود را به تمرکززدایی داده است و زمانی که سلسله مراتب اکنون با ساختارهای شبکه ای جایگزین شده است، برنامه ریزان شرکتی تنها زمانی می توانند مرتبط و مؤثر باشند که مشاوره باشند.
شاید این دلیلی باشد که دولت هند کمیسیون برنامهریزی را منحل کرد و آن را به NITI Aayog تبدیل کرد که برنامهریزی را با کار مشورتی ترکیب میکند و در عین حال قدرتمند است زیرا گوش سیاستگذاران چه کسی را دارد.
در واقع، اگر نگوییم، کمیسیون برنامهریزی سابق از زمانی که دولت هند به نهادی تبدیل شد که در آن از هر ایالت تا حد زیادی خودمختار، مستقل و خودپایدار تا آنجا که به جنبههای مالی و اداری مربوط میشود، تبدیل شد.
همین امر در مورد کارکردهای برنامه ریزی در شرکت های عصر دیجیتال صدق می کند که در آن شیوه های قدیمی تفکر و تصمیم گیری استراتژیک جای خود را به اشکال جدیدتر کار در شرکت های دیجیتال و چابک داده است.
چگونه برنامه ریزان شرکتی می توانند در عصر دیجیتال مرتبط بمانند؟
با این اوصاف، موردی نیز وجود دارد که مربوط به عملکرد برنامه ریزی شرکتی در زمان کنونی نیز باشد. به عنوان مثال، دقیقاً مانند برنامه ریزان پنتاگون در ایالات متحده و اندیشکده های مختلف جهان، هنوز نیاز به متخصصانی وجود دارد که بتوانند تصویر بزرگ را از دید پرنده بگیرند و با راهنمایی و ورودی های جهت دار ارائه شوند. می تواند کمک بزرگی به کسانی باشد که روال روزمره آنها را از تفکر در جدول زمانی طولانی مدت باز می دارد.
به عبارت دیگر، برنامه ریزان شرکتی دارای تخصص لوکس و مجهز به مهارت هایی هستند که برای تصمیم گیری استراتژیک مورد نیاز است.
علاوه بر این، در مواقعی که چشمانداز خارجی سریع است و روندهای بازار و جامعه در زمان واقعی تغییر میکند، برنامهریزان شرکتی میتوانند از هرج و مرج و شتابی که در موقعیتی که تیمهای چابک با آن روبرو هستند عقبنشینی کنند و به آنها توصیه و راهنمایی کنند تا استراتژیهایی را به فعلیت برسانند که سپس میتوانند توسط چنین تیم هایی اجرا شود.
علاوه بر این، برنامهریزان شرکتی میتوانند زمانی مرتبط باقی بمانند که ورودیهای آنها ماهیت جامع و جامع داشته باشند.
در حالی که شرکتهای عصر دیجیتال دارای مدیران و مدیرانی هستند که میتوانند طولانیمدت فکر کنند، اما اغلب آنها به دلیل فقدان مهارتهای بین رشتهای محدود هستند، به این معنی که با وجود چابک بودن، هنوز در حالت سیلو هستند.
اینجا جایی است که متخصصان بخش برنامهریزی شرکتی میتوانند با دانش خود در زمینههای چندگانه همراه با توانایی منحصر به فرد خود در گره زدن همه چیز به یکدیگر کمک کنند.
بنابراین، همانطور که از این نکات مشاهده می شود، برنامه ریزان شرکتی می توانند حتی در عصر دیجیتال نیز مفید بوده و مرتبط باشند، اگر آنها نیز خود را با الزامات تجاری در حال تغییر وفق دهند.
نتیجه
در نهایت، زمانی که مزایا و معایب را به طور متعادل در نظر بگیریم، واضح است که برنامه ریزان شرکتی اکنون نقش کاهش یافته و در عین حال مهمی دارند.
علاوه بر این، در عصر عملیات تجاری 24/7 و نویز ناشی از رسانه های اجتماعی، بیش از هر زمان دیگری، جداسازی سیگنال ها از نویز و درک آشفتگی و سردرگمی دنیای بیرونی مهم است.
برای نتیجه گیری، در حالی که برخی ممکن است برای انحلال عملکرد برنامه ریزی شرکتی استدلال کنند، نکته نهایی ما این است که اگر نقش هایشان بازتعریف شود و کارشان با پارادایم تغییر یافته منطبق شود، می توانند موثر و مرتبط باشند.
بدون نظر