جهانی شدن منجر به افزایش رقابت شده است. مرزهای مصنوعی دیگر مانع ورود رقبا به بازارها و حتی تسلط بر آنها نمی شود. به همین دلیل است که داشتن مزیت رقابتی مشخص و واضح برای اکثر سازمان ها اهمیت پیدا کرده است. با این حال، بسیاری از شرکت ها از این مزیت رقابتی برخوردار نیستند. این به این دلیل است که مزیت های رقابتی یک شبه به وجود نمی آیند. مزیت رقابتی نتیجه تجمعی سال ها تصمیم گیری است.
انواع مختلفی از مزیت های رقابتی ممکن وجود دارد. شرکت های مختلف در سراسر جهان از استراتژی های متفاوتی برای ایجاد مزیت رقابتی استفاده کرده اند که به آنها امکان تسلط بر بازار را می دهد. در این مقاله، نگاهی دقیقتر به چهار منبع برتر مزیت رقابتی خواهیم داشت و نحوه ارتباط آنها با تصمیمهای مالی استراتژیک را توضیح میدهیم.
استراتژی شماره 1: شهرت: محصولات زیادی در جهان وجود دارند که کالایی شده اند. این بدان معناست که از دیدگاه فروشنده، برای متمایز ساختن محصول از رقبا، کار بسیار کمی می توان انجام داد. در چنین مواردی، شرکت ها از استراتژی شهرت برای ایجاد مزیت رقابتی استفاده می کنند. شرکت کوکاکولا نمونه ای است که این استراتژی را توضیح می دهد. کولاهای زیادی در بازار وجود دارد و انتخاب بین انواع کولاها بسیار کم است. کوکاکولا خیلی زود متوجه شد که نمی تواند تنها بر اساس محصول رقابت کند. این دلیلی است که آنها تصمیم گرفتند شهرت بزرگی برای خود ایجاد کنند.
کوکاکولا به معنای واقعی کلمه حوزه مدیریت برند را اختراع کرد. آنها به این فکر افتادند که تبلیغات را نباید هزینه در نظر گرفت. درعوض، باید به عنوان سرمایه گذاری در نظر گرفته شود که تصویر برند شرکت را تقویت می کند. درک این نکته مهم است که شهرت کوکاکولا یک شبه ایجاد نشد. در واقع، ساختن یک شبه غیرممکن خواهد بود، مهم نیست چقدر پول برای بازاریابی خرج می شود. تصویر مثبت برندی که کوکاکولا از آن برخوردار است، نتیجه دههها سرمایهگذاری در راستای اهداف مشابه است. این بدان معناست که شرکت کوکاکولا که امروزه وجود دارد، نتیجه سرمایه گذاری های پایدار است که با استفاده از اصول مالی استراتژیک انجام شده است. شرکت کوکاکولا تنها شرکتی نیست که از این استراتژی استفاده می کند.
استراتژی شماره 2: نوآوری: درست مانند برخی از شرکت ها که بر سرمایه گذاری پول در تبلیغات تمرکز می کنند، شرکت های دیگری نیز وجود دارند که بر سرمایه گذاری در تحقیق و توسعه تمرکز می کنند. این شرکتها با ارائه پیشرفتهترین محصولات از نظر فناوری در بازار، بر رضایت مشتریان خود تمرکز میکنند. حال اگر این شرکت ها باید از نظر فناوری از رقبای خود جلوتر باشند، مهم است که مبالغ زیادی را صرف تحقیق و توسعه کنند. شرکت اپل نمونه ای از شرکتی است که از این استراتژی پیروی می کند.
سالها است که اپل در ارائه محصولاتی ساده و بصری اما در عین حال پیشرفته از بازار جلوتر بوده است. این نیز یک شبه اتفاقی رخ نداده است. تصمیم برای تبدیل اپل به یک رهبر فناوری توسط مدیران مالی با پیروی از اصول مالی استراتژیک گرفته شد. سپس در طول سالیان، مبالغ هنگفتی را به تحقیق و توسعه اختصاص دادند. در نهایت، این پول برای توسعه آیپاد، آیفون و آیپد استفاده شد که اپل را به یک رهبر جهانی تبدیل کرد.
استراتژی شماره 3: معماری:شرکت های دیگری نیز هستند که معماری شرکت های خود را به گونه ای می سازند که مزیت رقابتی برای آنها فراهم کند. معماری اغلب با پیشرفت های سریع در فناوری اطلاعات امکان پذیر است. به عنوان مثال، قبل از کامپیوترهای Dell، شرکت ها لپ تاپ ها را تولید و عرضه می کردند. سپس آنها را در بازار توزیع کرده و با استفاده از روش فشار به فروش میرسانند. زمانی که مایکل دل شروع به فروش لپتاپهای سفارشی کرد، صنعت را متحول کرد. به این معنی که ابتدا سفارش دریافت شد و سپس با استفاده از پیشرفت فناوری اطلاعات، قطعات با سرعت تار مونتاژ شدند و لپ تاپ ظرف چند روز تحویل داده شد. بار دیگر، قابلیتهایی که مزیت رقابتی ایجاد میکردند به وضوح توسط Dell Corporation شناسایی شدند و پول برای افزایش این قابلیتها تخصیص یافت.
استراتژی شماره 4: دارایی های فکری: دارایی های فکری منبع دیگری از مزیت رقابتی هستند. شرکتهایی که به داراییهای فکری متکی هستند، اغلب برای ثبت اختراع به کارمندان بسیار توانمند متکی هستند. سپس از فناوری برتری که در اختیار دارند استفاده می کنند تا خودشان محصولات بهتری را توسعه دهند. گاهی اوقات، آنها حتی ممکن است مجوز استفاده از این پتنت ها را به شرکت های دیگر دریافت کنند و حق امتیاز دریافت کنند. در چنین مواردی، ساختار مالی شرکت باید به گونه ای تنظیم شود که آنها بتوانند بهترین استعدادها را استخدام کنند و مزیت رقابتی خود را ادامه دهند.
نکته اصلی این است که شرکت ها می توانند به روش های مختلف موفق شوند. برای شرکت ها مهم است که یکی از این راه ها را انتخاب کنند و منابع مالی خود را برای دستیابی به آن هدف تخصیص دهند. هدف تنها پس از تلاش های استراتژیک پایدار در یک دوره زمانی طولانی به واقعیت تبدیل می شود.
بدون نظر