مفهوم مالی استراتژیک به تصمیم گیری مربوط می شود که به شرکت کمک می کند جریان نقدی خود را در بلندمدت افزایش دهد. تامین مالی استراتژیک در مورد تغییر تمرکز از سود کوتاه مدت به ایجاد ارزش بلند مدت است. از سوی دیگر، پایداری شامل مشارکت بیشتر سهامداران در فرآیند خلق ارزش است. به عنوان مثال، در گذشته، شرکت ها فقط برای تامین منافع سهامداران وجود داشتند. با گذشت زمان، این باور تغییر کرده است و شرکتها اکنون سعی میکنند منافع سایر ذینفعان مانند کارمندان و تامینکنندگان را نیز متعادل کنند.
شرکتها در سرتاسر جهان معیاری را که استفاده میکنند به منظور سنجش عملکرد خود تغییر میدهند. به جای تکیه بر سود به عنوان تنها فشارسنج موفقیت، اکنون آنها بر روی سود سه گانه تمرکز می کنند. سود، مردم و کره زمین رویکردهای مالی استراتژیک و پایداری تا حدودی مشابه هستند. آنها ماهیتی غیر متعارف دارند و افق دید مردم را گسترش می دهند. در این مقاله نگاه دقیق تری به نحوه ارتباط مفاهیم مالی استراتژیک و همچنین پایداری خواهیم داشت.
پایداری و مالی استراتژیک اهداف یکسانی دارند
مفهوم پایداری و همچنین مفهوم مالی استراتژیک تا حدودی ماهیت مشابهی دارند. این به این دلیل است که هر دو شرکت را در یک جهت هدایت می کنند. اکثر شرکت های فورچون 500 در حال حاضر از شیوه های مالی پایدار پیروی می کنند. این به این دلیل است که در درازمدت، رویههای مرتبط با تأمین مالی پایدار نیز شیوههایی هستند که ارزش بلندمدت هر شرکت را به حداکثر میرسانند. در دنیای مدرن، اگر شرکتها در نهایت به محیط زیست یا گروههای خاصی در این فرآیند آسیب بزنند، نمیتوانند برای مدت طولانی سودآور باشند.
پایداری هزینه سرمایه را کاهش می دهد
هزینه بدهی که یک شرکت باید متحمل شود به طور مستقیم با خطراتی که متعهد می شود مرتبط است. شرکتهایی که از شیوههای مالی پایدار پیروی نمیکنند، در برابر دعاوی حقوقی و خطرات اعتباری آسیبپذیر هستند. این خطرات در نهایت منجر به زیان پولی می شود. همه اینها احتمال ضرر را افزایش می دهد و در نتیجه ارزش مورد انتظار را کاهش می دهد. نتیجه نهایی این است که طلبکاران شروع به درخواست غرامت بیشتر در قالب پرداخت سود بالاتر می کنند. به عنوان مثال، شرکت هایی مانند شل یا بریتیش پترولیوم به دلیل آسیب های زیست محیطی ناشی از نشت نفت و سایر اقداماتی که به محیط زیست آسیب می زند، مجبور به پرداخت مبالغ هنگفتی شده اند. به طور مشابه، شرکتهایی مانند نایک به دلیل فعال کردن کار کودکان در فروشگاههای عرقفروشی کشورهای جهان سوم با دعوی قضایی مواجه شدهاند. از سوی دیگر، اگر یک شرکت از شیوه های مرتبط با پایداری پیروی کند، خطرات ناشی از دعاوی حقوقی و زیان های پولی مربوط به آن بسیار کاهش می یابد. از این رو، هزینه بدهی صرفاً با پیروی از سیاست ها کاهش می یابد.
به طور مشابه، شرکتهایی که از شیوههای مرتبط با پایداری پیروی میکنند، هزینه سهام پایینتری نیز دارند. این به این دلیل است که آنها به طور داوطلبانه شیوه های منصفانه را در برخورد با کارمندان و همچنین فروشندگان اتخاذ می کنند. همچنین، چنین شرکت هایی تمایل زیادی به تمرکز بیش از حد بر ایمنی محصول دارند. این شرکتها ترجیح میدهند محصولات معیوب را به خاطر بیاورند و با زیانهای فوری مواجه شوند تا اینکه با خطر شهرت مواجه شوند. بار دیگر، این بدان معنی است که شرکت با اعتصابات کارگری کمتری مواجه است و عرضه مواد اولیه نیز ماهیت ثابتی دارد. این منجر به ایجاد ارزش در دراز مدت با کاهش هزینه حقوق صاحبان سهام می شود. همچنین، از آنجایی که فروشندگان تمایل دارند پرداخت ها را به موقع دریافت کنند، هزینه های بهره را در قیمت کالاها و خدماتی که ارائه می دهند ایجاد نمی کنند.
از آنجایی که هم هزینه بدهی و هم هزینه سهام به دلیل تامین مالی پایدار کاهش می یابد، هزینه کلی سرمایه کاهش می یابد. کاهش هزینه کلی سرمایه منجر به افزایش ارزش جریان نقدی تنزیل شده بلندمدت شرکت می شود.
پایداری به جلوگیری از نوسانات کمک می کند
اصول پایداری حکم می کند که میزان استفاده از منابع باید کمتر از نرخی باشد که این منابع به طور طبیعی تجدید می شوند. به عنوان مثال، نرخ مصرف طلا و نقره در دنیای مدرن باید کمتر از نرخی باشد که با آن استخراج می شود. اگر این شرط رعایت شود، احتمال کمبود یا افزایش ناگهانی عرضه تقریباً از بین می رود. از آنجایی که عرضه کم و بیش ثابت است، قیمت ها نیز تمایل به ثبات دارند. این به شرکت ها کمک می کند تا هزینه سرمایه خود را کاهش دهند و امکان عرضه به موقع کالاها و خدمات خود را به مصرف کننده نهایی فراهم کنند.
پایداری هزینه های عملیاتی را کاهش می دهد
به دلیل تلاش های انجام شده توسط افراد طرفدار پایداری است که وابستگی به سوخت های فسیلی با گذشت زمان کاهش یافته است. فشارهای گروههای زیستمحیطی، شرکتها را مجبور کرده است که به منابع انرژی سازگار با محیطزیست مانند انرژی خورشیدی یا بادی روی بیاورند. این منابع انرژی نه تنها تجدیدپذیر هستند بلکه رایگان نیز هستند! از این رو، اگر فناوری توسعه یابد که به شرکت ها اجازه می دهد از این انرژی استفاده کنند، هزینه کلی آنها کاهش می یابد. ممکن است به نظر برسد که منابع طبیعی در کوتاه مدت گران هستند. با این حال، به دلیل این واقعیت که فناوری به اندازه کافی توسعه نیافته است، این فقط موقتی خواهد بود. قطعاً در درازمدت از مزایای آن بهره مند خواهد شد.
نکات بالا ثابت می کند که چرا اصول مالی استراتژیک و همچنین پایداری در بلندمدت همسو هستند. اصول تأمین مالی پایدار قبلاً توسط شرکت های بزرگ جهان پذیرفته شده است. زمان آن فرا رسیده است که شرکت های کوچکتر نیز همین کار را انجام دهند.
بدون نظر