رشته مدیریت مالی استراتژیک در چند سال گذشته به طور فزاینده ای محبوب شده است. این به دلیل مزایای مختلفی است که برای دست اندرکاران این فلسفه وجود دارد. در این مقاله نگاهی دقیق‌تر به برخی از مزایای مهمی که ناشی از پیروی از این فلسفه است خواهیم داشت.

چشم انداز هیئت مدیره و مدیریت را همسو می کند:بزرگترین مزیت مدیریت مالی استراتژیک این است که تضمین می کند که همه ذینفعان در یک صفحه هستند. در شرکت هایی که مدیریت مالی استراتژیک انجام نمی شود، معمولاً هیئت مدیره در مقایسه با مدیریت شرکت، چشم اندازی متفاوت از آینده شرکت دارند. مدیریت مالی استراتژیک برای همه طرفین الزامی می کند که چشم انداز خود را برای آینده با عبارات روشن بیان کنند. سپس جریان نقدی آزاد تولید شده توسط شرکت باید برای دستیابی به این اهداف استراتژیک مورد توافق عمومی مورد استفاده قرار گیرد. مدیریت مالی استراتژیک به ساده سازی اقدامات ذینفعان مختلف در شرکت کمک می کند. این ممکن است بدیهی به نظر برسد. با این حال، در واقعیت، شرکت‌ها می‌توانند بزرگ و پیچیده باشند و اغلب به روش‌هایی کار می‌کنند که می‌تواند معکوس باشد.

چارچوب مشترک: مدیریت مالی استراتژیک به تعیین اهداف مشترک کمک می کند. سپس این اهداف مشترک به سطوح پایین تر سازمان منتقل می شوند. کارمندان تشویق می شوند که به جای نوآوری در راه های موقت، به دستیابی به اهداف استراتژیک فکر کنند. این چارچوب مشترک توزیع منابع مختلفی را که توسط سازمان کنترل می شود هدایت می کند. این امر به همسویی تخصیص منابع کوتاه مدت با اهداف استراتژیک بلند مدت کمک می کند.

راهنمای نوآوری و پذیرش فناوری: در دنیای مدرن، شرکت ها ملزم به سرمایه گذاری عظیم در فناوری هستند. شرکت های فناوری اطلاعات یکی از بزرگترین و از نظر استراتژیک مهم ترین شرکای شرکت های بزرگ چند ملیتی هستند. از آنجایی که قرار است چنین مبلغ زیادی برای ساخت منابع فناوری اطلاعات هزینه شود، ضروری است که منابع به شیوه ای استراتژیک ساخته شوند.

اینجاست که امور مالی استراتژیک به تصویر کشیده می شود. نظم و انضباط مالی استراتژیک شرکت را مجبور می کند تا چند دهه آینده خود را تصور کند. این شرکت برای تبدیل شدن به یک رهبر بازار مجبور است در مورد نوع فناوری که می خواهد داشته باشد فکر کند. سرمایه گذاری در فناوری اطلاعات به صورت مقطعی در نظر گرفته نمی شود. در عوض، آنها بخشی از یک سیستم بزرگتر در نظر گرفته می شوند که چند سال بعد ظاهر می شود. دیوید اوگیلوی معروف است که تبلیغات را نباید به عنوان هزینه در نظر گرفت. در عوض، آنها باید به عنوان سرمایه گذاری برای ایجاد برند شرکت در بلند مدت در نظر گرفته شوند. همین فلسفه را می توان برای مخارج مرتبط با فناوری اطلاعات در شرکت ها نیز به کار برد.

مالی استراتژیک اولویت های شرکت را روشن می کند. هنگامی که این اولویت ها برای نیروی کار توضیح داده شد، آنها می توانند از دانش حوزه خود برای ایجاد نوآوری سریع استفاده کنند.

به ایجاد خرید کمک می کند: مدیریت مالی استراتژیک، مدیریت بالاتر شرکت را نسبت به نیاز به ایجاد تغییر حساس می کند. پس از انجام این کار، مدیران و هیئت مدیره پذیرای تغییرات می شوند. این به ایجاد خرید در زمانی که پروژه های جدید ارائه می شود کمک می کند. در غیاب مدیریت مالی استراتژیک، هیئت مدیره احتمالاً از وضعیت موجود حمایت می کند. مدیریت مالی استراتژیک، مدیریت را نسبت به این واقعیت حساس می کند که تغییر اجتناب ناپذیر است و اگر به جای تحمیل واقعیت های بازار، داوطلبانه ایجاد شود، می تواند خوشایند باشد.

اهداف مدیریت عملکرد را همسو می کند: مدیریت مالی استراتژیک به همسویی بخش های مختلف سازمان کمک می کند. بخش منابع انسانی نیز در این تمرین گنجانده شده است. این به این دلیل است که شرکت تنها در صورتی می تواند اهداف استراتژیک خود را پیش ببرد که افراد تمایل به انجام آن داشته باشند. این وظیفه بخش منابع انسانی است که از منابع مالی به منظور ایجاد انگیزه در کارکنان برای دستیابی به اهداف بلندمدت مالی شرکت استفاده کند. از این رو، مدیریت مالی استراتژیک همچنین شرکت را تشویق می کند تا سیستمی از مدیریت عملکرد ایجاد کند که در آن افرادی که به دستیابی به اهداف استراتژیک کمک می کنند به طور عادلانه پاداش دریافت کنند.

تمرکز بهبود یافته بر چشم انداز رقابتی: در نهایت، نظم و انضباط مدیریت مالی استراتژیک باعث می شود شرکت تمرکز بیشتری روی رقابت داشته باشد. در غیاب مدیریت مالی استراتژیک، شرکت بعید است عملکرد خود را با همتایان خود محک بزند. تمرکز بر استراتژی رقابتی و بررسی مداوم محیط شرکت، شرکت ها را برای رویارویی با چالش های بازار آماده تر می کند. شرکت‌هایی که از مدیریت مالی استراتژیک پیروی می‌کنند، شبیه‌سازی‌هایی را در مورد اینکه چگونه چشم‌انداز رقابتی می‌تواند تغییر کند و چگونه این تغییرات بر عملکرد آنها تأثیر می‌گذارد، انجام می‌دهند. این به آنها کمک می کند تا سازمانی بسازند که همه کاره تر، انعطاف پذیرتر باشد و بنابراین بتواند از فشارهای رقابتی جان سالم به در ببرد.

نکته پایانی این است که مزایای قابل توجهی نصیب شرکت هایی می شود که از مدیریت مالی استراتژیک پیروی می کنند. تمرکز روی این رشته نسبتاً جدید است. اما با گذشت زمان، شرکت های بیشتری به اهمیت آن پی می برند و همان را در سازمان خود پیاده می کنند.

بدون نظر

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *