فرآیند برنامه ریزی مالی استراتژیک از این نظر متفاوت است که کارکردهای تدوین استراتژی و همچنین برنامه ریزی مالی را ترکیب می کند. سال‌هاست که این دو فرآیند در اکثر سازمان‌ها در سراسر جهان جدا از هم در نظر گرفته می‌شوند. برنامه ریزی مالی استراتژیک این فرآیندها را ادغام می کند و یک رویکرد ترکیبی ایجاد می کند.

در یک مفهوم گسترده، تدوین استراتژی به بازاری اشاره دارد که شرکت تصمیم می گیرد خود را در آن قرار دهد . این بدان معنی است که شرکت تصمیم به فروش برخی از محصولات و خدمات می گیرد و همه محصولات و خدمات دیگر را مستثنی می کند. این تصمیم به نوبه خود فرصت هایی را که شرکت دارد و همچنین رقابتی که احتمال دارد با آن روبرو شود تعیین می کند. استفاده از برنامه ریزی استراتژیک مالی برای قرار دادن یک شرکت در یک موقعیت سودمند استراتژیک، مزایای بیشتری نسبت به داشتن یک موقعیت استراتژیک معمولی و سپس رقابت دارد. این دیدگاه بلندمدت از جایی که شرکت در چند سال آینده خود را می بیند، هنگام تصمیم گیری های مالی استراتژیک در نظر گرفته می شود.

در این مقاله نگاهی دقیق‌تر به فرآیند تصمیم‌گیری استراتژیک مالی خواهیم داشت .

اسکن محیط خارجی

اولین گام در فرآیند برنامه ریزی مالی استراتژیک، بررسی محیط خارجی است. این به سادگی به این معنی است که سازمان توجه زیادی به تغییرات اجتماعی، سیاسی، جمعیتی و مهمتر از آن تکنولوژیکی دارد که در محیط اتفاق می افتد. سازمان تلاش می کند بفهمد که محیط کسب و کار در آینده چگونه خواهد بود. تلاش می‌کند تا حدس‌های آگاهانه‌ای در مورد نوع رقابتی که با آن‌ها روبه‌رو خواهند شد و چه مزیت رقابتی در مقابل رقبای خود خواهند داشت، ایجاد کند. این فرآیند در دوره مدیریت استراتژیک نیز انجام می شود. با این حال، در فرآیند مدیریت مالی استراتژیک، بر اعداد تاکید زیادی می شود. تصمیمات به جای اینکه مبتنی بر شهود باشد، بر اساس اطلاعات قابل سنجش است.

درون نگری درونی

مرحله دوم این است که شرکت به وضوح توانایی ها و کاستی های خود را بشناسد. این شرکت باید نگاهی عادلانه و سرسختانه به مزیت رقابتی امروزش بیندازد. قدم بعدی این است که آنها متوجه شوند که این مزیت رقابتی با گذشت زمان تغییر خواهد کرد. باید در مورد اینکه آیا شرکت باید به همان مسیری که امروز در آن است ادامه دهد یا اینکه باید اولویت های استراتژیک خود را تغییر دهد و مزیت رقابتی جدیدی ایجاد کند، تصمیم گیری شود. به دلیل کمبود داده های مرتبط، درون نگری داخلی می تواند برای بسیاری از شرکت ها چالش برانگیز باشد. با این حال، در صورتی که در تصمیم گیری نهایی کمک کند، باید منابعی برای به دست آوردن این داده ها صرف شود. گذشته از همه اینها،

اهداف روشن و قانع کننده

این فرآیند مستلزم ایجاد اهداف روشن و قانع کننده برای سازمان است. در تئوری، بیانیه های ماموریت و چشم انداز در هر سازمانی وجود دارد. با این حال، در واقعیت، آنها اغلب نادیده گرفته می شوند. همچنین، بیانیه های چشم انداز معمولا مبهم هستند و می توانند تقریباً برای هر رشته تجاری مورد استفاده قرار گیرند. این کار به طور هدفمند انجام می شود تا سازمان را با انعطاف پذیری فراهم کند. با این حال، می تواند در دراز مدت مضر باشد. همچنین، این اهداف معمولاً در جلسات همسویی اهداف در سطح شرکت تنظیم می شوند. از این رو، دفتر مرکزی عموماً از سوی ادارات مختلف تحت فشار است تا اهداف خود را نیز در اهداف استراتژیک گنجانده باشد. نتیجه نهایی فهرستی از اهداف است که تمرکز سازمان را کمرنگ می کند.

اینجاست که مدیریت مالی استراتژیک متفاوت است. این به وضوح از این حمایت می کند که سازمان باید تعداد اهداف استراتژیک را محدود کند. تاکید بر انتخاب مجموعه محدودی از اهداف و حذف هر چیز دیگری است. منطق این است که اگر منابع عظیم شرکت بر تعداد محدودی از اهداف متمرکز شود، آنگاه شرکت در چنین زمینه‌هایی برتری مطلق خواهد داشت. از سوی دیگر، اظهارات راهبردی مبهم و مبهم می تواند برای هدف مدیریت مالی استراتژیک مضر باشد.

چشم انداز مدیریت همسو با چشم انداز شرکت

در یک سناریوی ایده آل، چشم انداز استراتژیک مدیریت باید با چشم انداز استراتژیک هیئت مدیره همسو باشد. اما در عمل در چندین سازمان این اتفاق نمی افتد. این مورد به ویژه زمانی است که یک شرکت دستخوش تغییر در رهبری ارشد می شود. مدیریت جدید اغلب می خواهد تغییراتی ایجاد کند. با این حال، این مسئولیت هیئت مدیره است که اطمینان حاصل کند که چشم انداز مدیریت با چشم انداز کلی همسو می ماند. واقعیت این است که مدیریت می تواند در یک دوره زمانی تغییر کند. با این حال، این شرکت برای مدت زمان طولانی تری باقی خواهد ماند. مدیریت باید خود را با چشم انداز استراتژیک شرکت تطبیق دهد و نه برعکس. حتی اگر مدیریت جدید بخواهد تغییراتی ایجاد کند، باید بررسی شود و از کانال درست وارد شود.

نکته اصلی این است که چند مرحله در فرآیند برنامه ریزی مالی استراتژیک وجود دارد که باید با دقت دنبال شود. در کوتاه مدت، ممکن است غیر ضروری به نظر برسند. اما در درازمدت وضوح فوق العاده ای را ارائه می دهند و در نتیجه شرکت قادر به سازماندهی منابع خود در جهت کسب بهترین نتایج ممکن است.

بدون نظر

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *