آنچه قانون رفتار می گوید

از مشاوران انتظار می رود در هنگام برخورد با مشتریان خود استانداردهای حرفه ای و اخلاقی را حفظ کنند. این می تواند به شکل حفظ روابط نزدیک، عدم مداخله در امور داخلی و سیاست سازمان های مشتری، دور نگه داشتن اطلاعات محرمانه از افراد ذینفع به دنبال دانش داخلی و گزارش هرگونه تخلف در رفتار (مالی، عملیاتی و رفتاری) باشد. ) توسط سازمان مشتری به رگولاتورها. این آیین نامه رفتاری است که معمولاً برای شرکت های مشاوره هر زمان که از سازمان های مشتری کار می کنند تجویز می شود.

واقعیت های روابط مشاور و مشتری

با این حال، این امر به ندرت در عمل دنبال می شود، همانطور که با تعداد زیادی از رسوایی های شرکتی که در دهه گذشته یا بیشتر ظاهر شده است، نشان می دهد که مشاور در آن کمک می کند و حتی از تخلف انجام شده توسط مشتری حمایت می کند. به عنوان مثال، رسوایی انرون خود را به این دلیل نشان داد که شرکت مشاوره با مشتری در پختن کتاب ها درگیر بود. در واقع، در این مورد، مشخص شد که شرکای شرکت مشاور از همکاری فراتر رفته و در واقع یکی از مقصران آن هستند.

چند نمونه از دنیای شرکت ها

به طور مشابه، رسوایی Satyam در هند نیز موردی بود که مشاوران (یا برخی از آنها) از اتفاقات شرکت اطلاع داشتند و قوانین رفتاری و حتی جنبه های قانونی را نقض می کردند زیرا آنها گزارشی ارائه نمی دادند. موضوع به نهادهای نظارتی با این حال، فضل صرفه جویی در این مورد این بود که وقتی تخلف بیش از حد بزرگ شد و قابل رسیدگی نبود، این شرکت مشاوره جدید بود که برای هدف دیگری به کار گرفته شده بود که سوت کلاهبرداری را زد.

مشاوران باید یک خط باریک بین تعهدات حرفه ای و شخصی را طی کنند

این مثال‌ها نشان می‌دهد که مشاوران باید خط باریکی را بین انجام تعهدات حرفه‌ای و گزارش رفتار غیراخلاقی طی کنند. از آنجایی که مشتری کسی است که به آنها پول می پردازد، اغلب اتفاق می افتد که مشاوران تمایلی به گزارش تخلف به تنظیم کننده ها ندارند. علاوه بر این، با توجه به ماهیت بسیار رقابتی بازار که در آن چندین شرکت مشاوره برای یک مشتری با هم رقابت می کنند، گفتگوهای پولی و از این رو، مشاوران اغلب با مشتری همراه می شوند. وقتی همه جوانب را در نظر بگیریم، هیچ پاسخ آسانی وجود ندارد و در واقع یک مشاور شجاع و وظیفه شناس است که افشاگر خواهد بود.

چند راه حل پیشنهادی

با این اوصاف، راهکارهایی در سال های اخیر در خصوص نحوه اقدام شرکت های مشاور مطرح شده است. برای مثال، پس از رسوایی انرون، SEC (کمیسیون بورس و اوراق بهادار) و سایر تنظیم‌کننده‌ها تضمین کردند که قوانین جدیدی که مشاوره و بانکداری سرمایه‌گذاری را از هم جدا می‌کند، به طوری که همان شرکت مشاوره‌ای که به مشتری در امور مالی مشاوره می‌دهد، اکنون دو شرکت متفاوت باشد. در حالی که هدف از این کار کاهش تضاد منافع بود، زیرا تصور می‌شد که وقتی مشاوران و بانکداران سرمایه‌گذاری دو شرکت را نمایندگی می‌کنند، به طور خودکار در موقعیتی قرار می‌گیرند که به تخلفات چشمک بزنند، این موضوع که این قانون تا چه حد با توجه به بحران اقتصادی جهانی موفق بوده، قابل بحث است. در سال 2008 که در آن چندین مورد از تخلفات آشکار شد.

تضاد منافع در قلب مشکل است

البته همانطور که برخی صاحب نظران اشاره کرده اند، موضوع اصلی در اینجا تعارض منافع است. یک مشاور در گزارش رفتار غیراخلاقی که از او انتظار می‌رود به تنظیم‌کننده‌ها تا کجا پیش می‌رود، زمانی که چنین موردی شامل مشتریانی می‌شود که به آنها تجارت می‌کنند. علاوه بر این، این واقعیت که بسیاری از مشاوران اغلب درگیر سیاست داخلی مشتری هستند که در آن در نبردهای شرکتی و اتاق هیئت مدیره طرف می گیرند. این نشان دهنده ماهیت دشوار مشکل روابط با مشتری مشاور است که در آن وسوسه استفاده از اطلاعات محرمانه و داخلی به نفع خود با انگیزه طمع و قدرت است.

نتیجه

در نهایت، بیش از هر چیز، حفظ روابط هنجاری با مشتری مشاور به ساختارهای نهادی، انگیزه‌های رفتار خوب و همچنین مشوق‌های مخاطرات اخلاقی، نقش تنظیم‌کننده‌ها و میزان دقیق اجرای قانون و خود افراد با توجه به آن بستگی دارد. آنها کسانی هستند که در هنگام شکستن رسوایی یا سود می برند یا ضرر می کنند. این موضوع همچنین مربوط به طبیعت انسان است زیرا مقاومت در برابر وسوسه های پول و قدرت و در عین حال وفادار به تعهدات حرفه ای و رعایت قوانین رفتاری دشوار است.

بدون نظر

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *