مقدمه: بازارهای دانش داخلی

در سال های اخیر، موضوع مدیریت دانش یا مدیریت دانش به دلیل نیاز به تجمیع دانش در سراسر سازمان، ضرورت به اشتراک گذاری و همکاری در سازمان و انگیزه دستیابی به هم افزایی در نتیجه این موارد به کانون توجه قرار گرفته است. دینامیک همگرا موضوع بازارهای دانش داخلی یا رواج ساختارهای تسهیم دانش و همکاری که از مجموعه‌های دانش موجود در سازمان‌ها در اعضای ناهمگون استفاده می‌کند و به طور جمعی آنها را با انگیزه‌های مادی و غیر مادی به منصه ظهور می‌رساند تا چسبی که به اشتراک گذاری را پیوند می‌دهد. دانش به این معنی است که کل مفهوم KM شاهد یک تغییر پارادایم است. این موردی است که بازارهای دانش داخلی نه تنها در مکان یابی برتری فردی از نظر دانش ارزشمند هستند، بلکه برای ارائه یک رسانه یا انجمنی که در آن چنین دانشی می تواند در سراسر سازمان به اشتراک گذاشته شود، ارزشمند است.

پویایی بازارهای دانش داخلی

طراحی و تکامل بازارهای دانش داخلی همراه با مکانیسم‌های قیمت‌گذاری که توسط آن شرکت‌ها به کارکنان برای مشارکت دانش خود پاداش می‌دهند، برای موفقیت شرکت‌ها تا آنجا که به اشتراک گذاری دانش موثر مربوط می‌شود، حیاتی است. در اینجا عقیده بر این است که بازارهای دانش داخلی مکانیسم‌های مؤثری برای انتقال و اشتراک دانش در طول و عرض سازمان هستند و برای انتقال مؤثر، «عقل جمعیت» و همچنین الزام بالا به پایین باید کارساز باشد. به صورت پشت سر هم تا به نتایج مطلوب دست پیدا کند.

موضوع اصلی بازارهای دانش داخلی به مشارکت کارکنان و “فشار” توسط مدیریت ارشد بستگی دارد و تنها زمانی است که این دو نیرو با هم ترکیب شوند که مدیریت دانش موثر می تواند اتفاق بیفتد. جنبه مربوط به بازارهای دانش این است که تنها زمانی که مشارکت های فردی کارکنان با تلاش های مشترک در به اشتراک گذاری دانش مطابقت داشته باشد، می تواند عملکرد موثر بازارهای دانش داخلی داشته باشد.

Coopetition در مقابل رقابت

نکته ای که در مورد طراحی بازارهای دانش داخلی به گونه ای انجام می شود که نیاز به ایجاد تعادل در همکاری با رقابت (برای تکامل آنچه می توان آن را “همکاری” نامید) در نظر گرفت، چیزی است که در ادامه به تفصیل مورد بحث قرار خواهد گرفت. پاسخ می دهد. کافی است بیان کنیم که با وجود بازارهای دانش داخلی، شرکت‌ها احتمالاً به «جهش کوانتومی» لازم برای هم افزایی دست می‌یابند و در نتیجه در لبه نوآوری و رشد قرار می‌گیرند. با توجه به این واقعیت که در بازار رقابتی کنونی، شرکت‌ها باید جلوتر از منحنی‌ها باقی بمانند، حضور بازارهای دانش داخلی در واقع به موفقیت مستمر شرکت‌ها کمک می‌کند.

کاهش انباشت دانش

دو جنبه برای کاهش احتکار دانش با استفاده از بازارهای دانش داخلی وجود دارد. بخش اول، بخش آشکاری است که در آن رواج بازارهای دانش داخلی می تواند به طور قابل توجهی انباشت دانش را کاهش دهد، زیرا کارکنان تشویق می شوند تا دانشی را که در اختیار دارند به نمایش بگذارند و از این رو آن را با دیگران به اشتراک بگذارند.

بخش دوم پاسخ این است که بازارهای داخلی خود به هدفی که برای آن ایجاد شده اند عمل نمی کنند. به عنوان مثال، احتکار دانش ممکن است به این دلیل اتفاق بیفتد که همکاران می توانند رقبا را تبدیل کنند و از این رو باید مکانیزمی وجود داشته باشد که در آن به جای پاداش های «نسبی» برای احتکار، پاداش های «مطلق» داده شود. با این کار، سازمان می‌تواند تضمین کند که نه تنها مشارکت‌کنندگان برتر، بلکه هرکسی که در مقیاس نسبی بالاتر از یک آستانه خاص مشارکت می‌کند، پاداش دریافت می‌کند که منجر به ایجاد انگیزه برای مشارکت در کارمندان می‌شود. همانطور که در جمله آغازین ذکر شد، احتکار می تواند به دلیل فقدان بازارهای دانش داخلی و همچنین به دلیل وجود آن رخ دهد. از این رو، طراحی بازارهای دانش داخلی باید به گونه ای انجام شود که همکاری فراتر از رقابت را تشویق کند و به مشارکت کنندگان برای اطلاعاتشان به جای انتخاب «فروشندگان برتر» و پاداش دادن به تنهایی به آنها پاداش دهد. این یک حس رقابت سالم را تضمین می کند که به جای خفه کردن، محرک است و امکان مشارکت بیشتر کارمندان را فراهم می کند.

مشوق های مادی و غیر مادی برای به اشتراک گذاری دانش

انگیزه های مادی برای اشتراک دانش به تنهایی برای عملکرد مؤثر بازارهای دانش داخلی کافی نیست . آنها باید با ترکیبی از انگیزه‌های اجتماعی و سایر مشوق‌ها که در سه بعد عمل می‌کنند حمایت شوند: ارز قابل خرج کردن، به رسمیت شناختن تخصص و فرصتی برای تأثیر مثبت. اینها تضمین می کند که کارکنانی که مشارکت می کنند نیازهای مادی و غیر مادی خود مانند خودشکوفایی و تحریک عقل را رعایت می کنند.

ارائه مشوق‌های مادی به تنهایی به این معنی است که کارمندان برای دانشی که به اشتراک می‌گذارند «قیمت» می‌گذارند و همانطور که در مکانیسم‌های بازار اتفاق می‌افتد، اگر احساس کنند قیمت مناسب نیست، ممکن است تصمیم بگیرند اطلاعات را مخفی کنند یا اطلاعاتی با کیفیت پایین ارائه دهند. ارائه مشوق‌های نقدی یا مشوق‌هایی مانند مایل‌های مسافرتی مکرر و غیره نوعی تقسیم‌بندی دانشی را ایجاد می‌کند که به اشتراک گذاشته می‌شود، زیرا کارکنان معمولاً تمایل دارند حول آن مشوق‌هایی که بالاترین بازدهی را ارائه می‌دهند و نادیده گرفته می‌شوند، به اشتراک گذاشته می‌شوند.

نتیجه گیری: رویکردهای مبتنی بر بازار و سایر رویکردهای مدیریت دانش

نکته اینجاست که همانطور که در سال های اخیر شاهد بودیم، مکانیسم بازار تنها پاسخگوی همه مشکلات جامعه نیست. تنها زمانی که نیازهای عاطفی و فکری برآورده شود، می توان مکانیسم بازار موثری را ایجاد کرد. برای تحقق این امر، انگیزه های مادی به خودی خود کافی نیستند. در مورد خطرات استفاده از مشوق های مادی، در جملات آغازین به آنها پرداخته شده است. برای اضافه کردن به آن، انگیزه‌های مادی یک مسابقه رقابتی را ایجاد می‌کند که ممکن است منجر به احتکار و همچنین حذف وظایفی شود که پاداش کافی را دریافت نمی‌کنند. احتکار به عنوان یک پدیده در بازارهای دانش داخلی قبلاً توضیح داده شده است و می تواند منجر به عواقب نامطلوبی برای شرکت های درگیر شود. از این رو، مشوق‌های مادی با برخی خطرات ذاتی همراه است که می‌توان با یک ساختار پاداش خوب از آنها اجتناب کرد.

بدون نظر

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *