اخلاق تجاری بین المللی
اخلاق تجارت بینالملل در مقایسه با اخلاق تجاری که در دهه 1970 مطرح شد، بسیار دیر ظهور کرد. تنها در اواخر دهه 1990 بود که اخلاق تجارت بینالملل به ویژه پس از تحولات اقتصادی که در مقیاس جهانی رخ داد، مطرح شد.
در دهه 1990 بسیاری از مشاغل از کشورهای در حال توسعه فعالیت های خود را گسترش دادند و چند ملیتی شدند. در نتیجه معاملات بین شرکتها و دولتها افزایش یافت که منجر به بسیاری از مسائل عملی شد. فرهنگ و نسبیت آن یکی از عوامل برجسته تر از عوامل دیگر بود. سایر مسائل اخلاقی در زمینه تجارت بینالمللی عموماً با قوانین کشور سروکار دارند. اگرچه همه آنها در چارچوب اخلاق تجاری بین المللی قرار می گیرند.
جهانی شدن موانع بین کشورهای جهان را کاهش داد و همچنین خواستار جهانی شدن ارزشها شد تا تجارت به آرامی انجام شود. مقادیر جهانی برای کنترل رفتار در فضای تجاری درک شد. این منجر به مسائل اخلاقی در دیدگاه تجارت بینالملل شد، مواردی که تا به امروز ناشناخته بودند.
سایر مسائل نظری از تنوع سنت های اخلاقی تجاری در کشورهای مختلف در سراسر جهان ناشی می شود. علاوه بر این، مقایسههایی که بر اساس رتبهبندی فساد یک کشور خاص یا بر اساس تولید ناخالص داخلی یک اقتصاد خاص انجام میشود نیز منجر به مسائل اخلاقی در عرصه بینالمللی میشود.
از آنجایی که دین دیدگاهی کاملاً متفاوت به نوع نگاه ما به چیزها ارائه می دهد. مقایسه سنت های اخلاقی از منظر دومی نیز مشکلات اخلاقی را به وجود می آورد. به عنوان مثال تجارت در کشورهای تحت سلطه مسیحیان با تجارت در کشورهای اسلامی متفاوت است. باز هم بسته به اینکه تأثیر دین چقدر قوی یا عمیق است، رویه های تجاری به طور متناسب تحت تأثیر قرار می گیرند.
در عرصه تجارت بینالمللی، مشکلات اخلاقی نیز صرفاً از معاملات تجاری بینالمللی به وجود میآیند. جنبش تجارت منصفانه، قیمت گذاری انتقال، اکتشاف زیستی و دزدی زیستی نمونه هایی از معاملاتی هستند که در چارچوب اخلاق تجاری بین المللی قرار می گیرند . به طور مشابه موضوعاتی مانند کار کودکان و امپریالیسم فرهنگی به اندازه کافی بحث برانگیز هستند تا توجه اخلاق تجاری بین المللی را جلب کنند.
با این حال، عرصه دیگری برای الزام قوی اخلاق، زمانی است که شرکتهای چندملیتی برای استفاده از تفاوتهای بینالمللی چانهزنی میکنند. برای مثال زمانی که کشورهای ثروتمند خدمات خود را با هزینه کمتر به کشورهای فقیر و در حال توسعه برون سپاری می کنند. کشورهای غربی تا همین اواخر بسیاری از خدمات را به کشورهای جهان سوم برون سپاری می کردند، جایی که می توانستند با ارزان ترین قیمت نیروی انسانی استخدام کنند. این امر منجر به رقابت شدید بین کشورهای در حال توسعه شد که هر یک نسبت به دیگری نیروی کار ارزان تری ارائه می دادند.
دامپینگ روش دیگری است که شرکت های بزرگ از طریق آن سعی در کشتن بازیگران داخلی دارند. بازیکنان خارجی اغلب کالاها و خدمات را با قیمت ارزانتری میفروشند که بقای بازیکنان کوچک در رقابت را دشوار میکند. کالاهای بادوام مصرفی و FMCG بزرگترین نمونه از این شیوه ها هستند. تهدید بزرگتر در اینجا انحصار ناشی از آن است که مشتری را در موقعیت زیاندهی قرار میدهد. کمیسیون تجارت بینالملل جستجوی خود را در مورد قوانین ضد دامپینگ خود از سال 2009 آغاز کرد.
همه اینها راه هایی هستند که از طریق آنها تجارت در سطح بین المللی می تواند به دوراهی های اخلاقی منجر شود. در غیاب اخلاق تجاری بینالمللی، ممکن است تنظیم تجارت و ایجاد موقعیتهای برنده برای مردم در بازار تقریباً غیرممکن شود.
بدون نظر