اسطوره های اخلاق تجاری
عملاً اخلاق تجاری در محل کار به معنای همسویی بین آنچه سازمان برای آن ارزش قائل است و نحوه انجام آن است. به این معنی که کلیه عملیات یا فعالیت های روزانه که توسط کارکنان انجام می شود بدون هیچ انحرافی با سیاست های سازمانی همراه است. با این حال، افسانه های زیادی وجود دارد که در مورد اخلاق تجاری و ارتباط و اثربخشی آنها وجود دارد .
بسیاری از متفکران و فیلسوفان مدیریت معتقدند که اخلاق تجاری ارزش های افراد را تغییر می دهد . آنها دیگر همان چیزی نیستند که هستند، که در راه تحقق پتانسیل کامل آنهاست. در عوض، اخلاق تجاری باید در مورد مدیریت ارزش ها و حل تعارض باشد. مدیریت تعارض چیزی است که آنها بیشتر بر آن تاکید دارند.
تنش مستمری بین اخلاق فردی و سازمانی وجود دارد. بسیاری از سازمان ها معتقدند که بیشتر منابع انسانی آنها از قبل اخلاقی هستند و نیازی به آموزش ندارند. وقتی چنین معضل اخلاقی پیش میآید، به این دلیل به وجود میآید که اصولی با هم برخورد میکنند که در اولویتهای نتیجه متفاوت هستند. باز هم اخلاقیاتی برای مقابله وجود دارد که به همان اندازه معقول هستند! پس چه چیزی را انتخاب می کنید؟
یکی دیگر از افسانههایی که اخلاق تجاری را احاطه کرده است این است که به خوبی مدیریت میشود و در انحصار فیلسوفان و الهیدانان است. آنها می گویند که اصطلاحی به نام اخلاق تجاری وجود ندارد که بتواند تصمیم بگیرد که سازمان ها چگونه فعالیت های روزمره خود را انجام دهند. بیشتر این امر را می توان به عدم مشارکت رهبران کسب و کار در فرآیند تصمیم گیری اخلاقی و علاقه آنها به این امر نسبت داد.
اخلاق تجاری نیز به عنوان چیز جدیدی مورد انتقاد قرار می گیرد. به چیزی اعتقاد دارند که فقط آنچه را خوب است و منطقی و برای همگان شناخته شده است، می گوید. اما وقتی از منظر ذینفعان، جامعه و کارکنانی که در انتهای هرم کار می کنند به همین موضوع نگاه کنیم، منافع همه این گروه ها حفظ می شود. سازمانها نمیتوانند بهصورت برنامهریزیشده کار کنند تا اطمینان حاصل کنند که در غیاب اخلاق و ارزشها، یک کد خاص نقض نمیشود.
اخلاق تجاری در زمینه شرکت ها اخیراً مطرح شده است، اما اگر از معاملات عمومی تجاری صحبت کنیم، نسبتاً قدیمی است. سیسرو در کتاب خود “درباره وظایف” درباره اخلاق تجاری نوشت. به دلیل جنبش مسئولیت اجتماعی شرکتی که در اوایل دهه 1970 شروع شد، اخیراً به نظر می رسد.
افسانه دیگری که اخلاق تجاری را احاطه کرده است این است که اخلاق تجاری را نمی توان مدیریت کرد که کاملاً اشتباه است. در واقعیت، اخلاق کسب و کار به نحوی به صورت غیر مستقیم مدیریت یا اعمال می شود. اولویتهای سازمانها نیز میتواند منعکسکننده اخلاقیاتی باشد که در سازمانها رعایت میشود. به عنوان مثال، یک سازمان مبتنی بر فروش به طور طبیعی تهاجمی است، در حالی که سازمانی که در تجارت مهماننوازی فعالیت میکند مسلماً متفاوت است.
بخش دیگری از افراد در مدیریت معتقدند که اخلاق تجاری و مسئولیت اجتماعی یکسان است. آنها نیستند! در واقع مسئولیت اجتماعی شرکت تنها بخش کوچکی از آن است. مسئولیت اجتماعی شرکت به مدیریت معاملات تجاری و ارتباط با جامعه می پردازد. با اخلاق در محل کار سروکار ندارد. با این حال، هر دو زیر مجموعه اخلاق تجاری قرار می گیرند.
بدون نظر