رسانه به عنوان یک ابزار کنترل در مقابل رسانه به عنوان عامل تغییر
رسانه به عنوان ابزار کنترل
در بسیاری از کشورها، رسانه ها توسط دولت به عنوان ابزار کنترل و برای اهداف تبلیغاتی استفاده می شود . به عنوان مثال، رسانه های چینی به شدت تحت کنترل هستند و سانسور مستقیم و عمیق است. در کشورهایی مانند ایالات متحده، اگرچه هیچ کنترل صریحی وجود ندارد، انتظار میرود رسانهها خطی را که شرکتها و مؤسسه تعیین میکنند، دنبال کنند. البته این بدان معنا نیست که رسانه ها در ایالات متحده مغرضانه هستند. فقط به این دلیل که اشکال کنترل متفاوت است و با خانه های رسانه ای شرکتی که بر آنها حکومت می کنند، حامیان مالی و تبلیغ کنندگان دستور کار را تعیین می کنند. این مورد در هند عمدتاً به لطف سنت مطبوعاتی است که عامل تغییر در کشور هستند.
جنبه دیگر در اینجا این است که همه دولت ها صرف نظر از اینکه به صورت دموکراتیک انتخاب شده باشند یا اقتدارگرا به اهمیت رسانه ها در کارکرد دستور کار پی برده و از این رو از رسانه ها به نفع خود استفاده می کنند. یافتن خانههای رسانهای همسو با یک حزب سیاسی معمول است. این موضوع در بسیاری از کشورهای جهان وجود دارد. تفاوت در درجه دستکاری است که مؤسسه در هر کشور به آن متوسل می شود.
رسانه به عنوان عامل تغییر
بخش قبل ممکن است به جنبههای منفی رسانهها اشاره داشته باشد و از این رو، این بخش قصد دارد طرف دیگر ماجرا را نشان دهد (بدون جناس). علیرغم محدودیتها و سانسورها، رسانهها در بسیاری از کشورها بهطور خستگیناپذیر و شجاعانه تلاش میکنند تا طبق وجدان خود و نه بر اساس دستورات حاکمیت، گزارش و منتشر کنند . با ظهور اینترنت و رسانه های اجتماعی، پیگیری اشتیاق و آرمان های خود برای روزنامه نگارانی که دارای ذهن وجدانی هستند آسان شده است. به دلیل ماهیت سیال رسانه، کنترل و دستکاری اینترنت دشوارتر است، اگرچه مواردی وجود دارد که مؤسسه به کنترل وب سایت ها و نشریات متوسل می شود.
خط پایین ضروری
با در نظر گرفتن این واقعیت که رسانه ها باید بین تشکیلات و وظیفه خود در قبال شهروندان طناب محکمی را طی کنند، نکته اصلی باید انصاف، صداقت و عینیت در گزارش آنها باشد. این را میتوان با اطمینان از اینکه داستانهایی که بحثبرانگیز هستند کشته یا در پیچ و خم دفن نمیشوند، بلکه به آنها اهمیتی که شایسته آن است داده میشود، انجام میشود. علاوه بر این، خانههای رسانهای باید از وسوسههای قدرت و امتیازات دوری کنند و در گزارشهای خود بیطرف و بیطرف باشند. در صورتی که رسانهها عادت به دریافت لطف از سوی مؤسسه و شرکتها فراتر از یک نقطه نداشته باشند، میتوان به این امر دست یافت.
در نهایت، نمیتوان همیشه عینیت داشت زیرا حمایت مالی و درآمد تبلیغاتی ستون فقرات رسانهها است. بنابراین، هدف باید تا حد امکان عینی و تا حد امکان مستقل در محدوده محدودیت ها باشد. این یک سفارش بلند نیست و میتوان با تجربه و تعهد ریشهدار به ارزشها بهجای اینکه صرفاً با سود هدایت شود، به دست آورد.
بدون نظر