در مقاله های قبلی، دیدیم که چگونه شرکت ها باید CSR را به عنوان یک نیاز تجاری و الزامی اتخاذ کنند. نقش رسانه ها و گروه های مدافع نیز مورد بحث قرار گرفت. در این مقاله، ما به یک جنبه حیاتی اما اغلب نادیده گرفته شده از مسئولیت اجتماعی یک شرکت می پردازیم، یعنی نیاز به آگاهی اجتماعی با کارکنان خود و سایر ذینفعان.
اگر محیط داخلی سازمان با آزار و اذیت، اجبار بیش از حد و عدم تحمل نسبت به تنوع هدایت شود، انجام CSR برای مصرف خارجی و به عنوان وسیله ای برای خوب به نظر رسیدن در چشمان جامعه هیچ ارزشی ندارد. در چنین مواردی، شرکت اگر بگوید مسئولیت اجتماعی دارد، در رویکرد خود ریا خواهد بود. نمونههای زیادی از شرکتهایی وجود دارد که نتوانستهاند محیط خود را اصلاح کنند، اگرچه در ظاهر ادعا میکنند که از نظر اجتماعی مسئولیتپذیر هستند.
اگر Infosys را مثال بزنیم که در سال های اخیر شاهد جابجایی بالای کارمندان به دلیل شرایط سخت کاری بوده است، در می یابیم که این نمونه کلاسیک شرکتی است که آنچه را که موعظه می کند عمل نمی کند.
ما مطمئناً نمی خواهیم Infosys را کوچک کنیم زیرا دستاوردهای آن افسانه ای هستند. فقط میخواهیم توجه را به این واقعیت جلب کنیم که پرونده آزار جنسی مربوط به مدیر فروش سابق آن یعنی Phaneesh Murthy نشان دهنده این واقعیت است که شرکتها باید در داخل نیز نسبت به تنوع مدارا باشند، اگر گفته میشود از نظر اجتماعی مسئولیتپذیر هستند. البته پیامدهای این پرونده به خوبی رسیدگی شد که گویای بلوغ فرآیندهای سازمانی است. با این حال، نکته بزرگتر این است که شرکت ها برای جلب رضایت عمومی و نشان دادن اینکه واقعاً به مسئولیت اجتماعی اهمیت می دهند، باید تنوع را تشویق و تحمل کنند.
نمونههای اخیر شرکتهایی که مشکلاتی با مدیریت نیروی کار دارند و در غیر این صورت از CSR پیروی میکنند، نمونه دیگری از این واقعیت است که وقت آن رسیده است که این شرکتها از این ضرب المثل پیروی کنند: خیریه از خانه آغاز میشود. برخی از نمونه ها تعطیلی کارخانه Maruti در Manesar، هند و در سطح بین المللی، مشکلاتی است که اپل در چین به دلیل شرایط کاری تبعیض آمیز، ظالمانه و ناایمن در کارخانه های خود در آن کشور با آن مواجه است. از آنجایی که هر دوی این شرکتها بهعنوان آگاه اجتماعی شناخته میشوند، این نکته که آنها باید ابتدا خانه خود را مرتب کنند، نیازی به توضیح ندارد.
واقعیت امر این است که مطبوعات بد ناشی از چنین مواردی از رفتار نادرست به هر شرکتی ضربه سختی می زند و اگر هدف بیش از حد اعلام شده شرکت مسئولیت پذیری اجتماعی باشد، بیشتر از آن ضربه می زند. از این رو، نتیجه اصلی این است که شرکت ها باید بالغ باشند و متوجه شوند که باید سیاست های آگاهانه اجتماعی را با نیروی کار خود نیز اعمال کنند . صرفاً راه اندازی تراست ها و بنیادهای خیریه زمانی که محیط کار مخدوش است، در خدمت هدف شرکت نیست. در واقع، بیشتر ضرر دارد تا فایده، زیرا منتقدان از این نمونهها به عنوان فرصتی برای حمله به شرکت و سیاستهای آن استفاده میکنند و در نتیجه اعتماد شرکت را نسبت به مصرفکنندگان تضعیف میکنند.
بدون نظر