مقدمه: دانش قدرت است
دانش قدرت است. این جمله بیش از هر چیز دیگری اهمیت دانش را در اقتصاد دیجیتال معاصر و اقتصاد دانش نشان می دهد. زمانی که روان کننده و کاتالیزور موفقیت دانش است، دیگر قوی ترین بودن کافی نیست. به همین دلیل است که سازمانها بر این واقعیت تأکید میکنند که باید سازمانهای یادگیرندهای بسازند که در آن دانش به اشتراک گذاشته شود و برای منافع متقابل تولید شود. دلیل ذکر اشتراک دانش این است که از آنجایی که دانش در بالاترین حد خود قرار دارد، بسیاری از سازمانها به سختی میتوانند کارکنانی را که آگاهترین آنها هستند، در بینش خود سهیم شوند.
نوآوری
نقش نوآوری در ساختن یک سازمان یادگیرنده کاملاً با دانش مرتبط است. همانطور که سالهای اخیر نشان دادهاند که چگونه شرکتهایی که زمانی موفق بودهاند کنار گذاشته شدهاند تا با نوآورترینها جایگزین شوند، واضح است که تا زمانی که سازمانی فرهنگ نوآوری ایجاد نکند و ایدهها را پرورش ندهد و ایدهپردازی کند، نمیتواند امیدوار باشد. موفقیت در اقتصاد کنونی در واقع، همانطور که موفقیت اپل، گوگل و فیسبوک نشان میدهد، سازمانهایی که نوآوری را ترویج میکنند و با ایدههای موفقیتآمیز به کارکنان پاداش میدهند، سازمانهایی هستند که اکنون بیشترین توانایی را دارند.
یادگیری
ما در مورد دانش و نوآوری بحث کرده ایم. همانطور که قبلاً به اختصار ذکر شد، برای سازمان هایی که تلاش می کنند پیشرو صنعت باشند، ضروری است که محیطی ایجاد کنند که یادگیری و جریان آزاد ایده ها، اطلاعات و دانش را تشویق کند. در واقع، این اصطلاحات مهم هستند زیرا داده ها از اطلاعات متمایز هستند که به نوبه خود با دانش متفاوت هستند. دادهها در اینجا واحد اساسی هستند و تنها زمانی که سازمانها و افراد آن را به اطلاعات تبدیل کنند، فایدهای خواهد داشت. به طور مشابه، اطلاعات باید با همکاری منتقل، تقویت و غنی شود که آن را به دانش تبدیل کند. برای اینکه همه اینها اتفاق بیفتد، باید محیط کاری وجود داشته باشد که از چنین یادگیری پشتیبانی کند و از این رو، سازمان های یادگیرنده آنهایی هستند که از قدرت ایده ها استفاده می کنند، آنها را به نوآوری تبدیل می کنند، اختراعات تولید می کنند.
روش های سیلو کار نمی کنند
جدای از این، چشم انداز رقابتی کنونی به گونه ای است که سازمان ها باید از دانش به عنوان منبع مزیت رقابتی پایدار استفاده کنند. در دهههای قبل، بخش تحقیق و توسعه یا بخش تحقیق و توسعه برای مراقبت از دانش و تولید ایده استفاده میشد. در چشمانداز رقابتی کنونی، چنین رویکردهای مبتنی بر سیلو کار نمیکنند زیرا دانش آنقدر ارزشمند است که نمیتوان آن را به یک بخش یا عملکرد واگذار کرد. البته ما اهمیت واحد تحقیق و توسعه اختصاصی را کم اهمیت نمیدانیم. بلکه منظور ما در اینجا این است که برای موفقیت در زمان کنونی، باید تبادل همزیستی اطلاعات و دانش در سراسر سازمان وجود داشته باشد، صرف نظر از اینکه چه کسی آن را تولید می کند یا چه کسی تلاش می کند تا از آن استفاده کند.
نتیجه گیری: سه بلوک ساختمانی
در نهایت، سه عنصر دانش، نوآوری و یادگیری با هم باید در DNA سازمانی در هم تنیده شوند تا در سازمان نفوذ کند و تبادل عمیق و معنادار ایدهها، نوآوریها و اختراعات را تحقق بخشد . برای پایان این مقاله، به این فکر کنید که چند بار در روز از گوگل برای جستجوی اطلاعات استفاده می کنید. این واقعیت که بسیاری از ما نمی توانیم یک روز بدون گوگل را تجسم کنیم، قدرت دانش را در چشم انداز معاصر نشان می دهد و نشان می دهد که دانش تا چه حد به ارز جدید قدرت تبدیل شده است.
بدون نظر