شرکتی سازی رسانه ها
در دهههای اولیه قرن بیستم، تمایز واضحی بین شرکتها و خانههای رسانهای وجود داشت که هر یک در رابطه همزیستی با یکدیگر بودند. به عبارت دیگر، خانههای شرکتی به تبلیغات در روزنامهها و شبکههای تلویزیونی و خانههای رسانهای تا زمانی که استقلال سردبیری را حفظ میکردند، از درآمدهای تبلیغاتی خرسند بودند. با این حال، همه چیز از دهه 1970 به بعد شروع به تغییر کرد که در آن خانههای رسانهای هم از نظر مدیریت و اداره و هم از نظر شیوهای که به داستانهای خود اضافه میکردند، شبیه به نهادهای شرکتی شدند. دیگر اینطور نبود که خانه های رسانه از شرکت ها انتقاد کنند و همچنان درآمد تبلیغاتی داشته باشند. از سوی دیگر،اکثر خانه های رسانه ای با شرکت های پیشرو وارد شراکت شدند که در آن داستان هایی را منتشر کردند که برای تبلیغ کنندگان دوستانه بود .
روند موازی دیگر از این دوره تا کنون این است که خانههای رسانهای با رویکردی که به کسب و کار گزارشهای خبری داشتند، خودشان به شرکتهای بزرگ تبدیل شدند.
هر خانه رسانه ای خود را با یک شرکت خاص در میان شرکت های پیشرو هماهنگ کرد و بنابراین رقابت بین خانه های رسانه ای تضمین کرد که گروه های مختلف در بین صنعت در همه کشورها می توانند گزارش های دلسوزانه ای از هر خانه رسانه ای پیدا کنند. علاوه بر این، درآمد خانههای رسانهها بهطور جهشی شروع به رشد کرد و در این روند، خانههای رسانه دیگر آن نهاد مستقل قبلی نبودند. این را میتوان در روشی مشاهده کرد که گروههای رسانهای مانند NewsCorp (متعلق به روپرت مرداک) و سایر شرکتها خود را از گزارش صرف اخبار به رفتار تنظیم دستور کار تبدیل کردند. جای تعجب نیست که بسیاری از صاحبان خانه های رسانه ای قدرتمندتر از بسیاری از سیاستمداران هستند، همانطور که ضرب المثل قدیمی که می گویند قلم قوی تر از شمشیر است به یک حقیقت بدل شد.
در هند، گروههای رسانهای مانند گروه تایمز در چند دهه اخیر به لطف شرکتی شدن رسانهها، شهرت یافتهاند. در بریتانیا و ایالات متحده، NewsCorp و Time Warner نماد کسب و کار بزرگ و رسانه های شرکتی در تمام شکوه آن هستند. نکته اینجاست که رسانهها دیگر تنها به گزارش اخبار بسنده نمیکنند، بلکه به نهادهایی تبدیل شدهاند که دستور کار را تعیین میکنند و نهادهایی که نقش برجستهای در شکلدهی گفتمان عمومی دارند. علاوه بر این، خانههای رسانه با شرکتهای پیشرو وارد مشارکت استراتژیک شدند تا پوشش مطبوعاتی دوستانه داشته باشند. در حالی که اخلاقیات این روندها قابل بحث است، واضح است که رسانه ها، تصور چیزی که خبرساز هستند تغییر کرده است، و چشم انداز رسانه ای فعلی نمادی از شرکتی شدن صنعت است.
در نهایت، خانههای رسانهای در این دوران نه تنها تامینکننده اخبار هستند، بلکه مهمتر از آن، به نهادهایی تبدیل شدهاند که صرفاً به دنبال کسب درآمد هستند. حتی این موضوع قابل بحث است و همانطور که در مقالات بعدی خواهیم گفت، این موضوع بر رفتار آنها و اینکه آیا این روند برای جامعه خوب است یا خیر، تأثیر دارد. در اینجا به ذکر این نکته بسنده میشود که شرکتسازی رسانهها اکنون کامل شده است و روندی است که در سالهای آینده شتاب خواهد گرفت.
بدون نظر