معنی ساختار سرمایه

ساختار سرمایه به نسبت انواع مختلف اوراق بهادار ارائه شده توسط یک شرکت به عنوان تامین مالی بلندمدت گفته می شود. ساختار سرمایه شامل دو تصمیم است:

 

  1. نوع اوراق بهادار قابل انتشار عبارتند از سهام عدالت، سهام ممتاز و وام بلند مدت (اوراق قرضه). 

     

  2. نسبت نسبی اوراق بهادار را می توان با فرآیند تسطیح سرمایه تعیین کرد. بر این اساس شرکت ها به دو دسته تقسیم می شوند: 

     

    1. شرکت‌هایی با هدف بالا – آن دسته از شرکت‌هایی که نسبت سرمایه آنها کم است. 

       

    2. شرکت‌های کم‌جهش – آن دسته از شرکت‌هایی که سرمایه آنها بر کل سرمایه غالب است. 

    به عنوان مثال – دو شرکت A و B وجود دارد. کل سرمایه در هر مورد 200000 دلار است. نسبت سرمایه خالص به کل سرمایه در شرکت الف 50000 دلار است در حالیکه در شرکت ب نسبت سرمایه خالص 150000 دلار به کل سرمایه است یعنی در شرکت الف نسبت 25% و در شرکت ب نسبت 75% است. . در چنین مواردی، شرکت A به عنوان یک شرکت با دنده بالا و شرکت B یک شرکت کم دنده در نظر گرفته می شود.

عوامل تعیین کننده ساختار سرمایه

 

  1. تجارت بر روی سهام – کلمه “صاحب سهام” نشان دهنده مالکیت شرکت است. معامله بر روی سهام به معنای بهره گیری از سرمایه سهام عدالت به وجوه استقراضی بر مبنای معقول است. این به سودهای اضافی اشاره دارد که سهامداران به دلیل انتشار اوراق قرضه و سهام ترجیحی کسب می کنند. بر این اساس استوار است که اگر نرخ سود بر سرمایه ترجیحی و نرخ بهره سرمایه استقراضی کمتر از نرخ عمومی سود شرکت باشد، سهامداران دارای مزیت هستند و این بدان معناست که یک شرکت باید به دنبال یک ترجیح عاقلانه باشد. سهام، سهام و همچنین اوراق قرضه. زمانی که انتظارات سهامداران بالا باشد، معامله بر روی سهام اهمیت بیشتری پیدا می کند. 

     

  2. درجه کنترل : در یک شرکت، این مدیران هستند که به اصطلاح نمایندگان منتخب سهامداران هستند. این اعضا در مقایسه با سهامداران ترجیحی و دارندگان اوراق قرضه دارای حداکثر حق رای در یک نگرانی هستند. سهامداران ممتاز دارای حق رای معقول کمتری هستند در حالی که دارندگان اوراق قرضه حق رای ندارند. اگر سیاست‌های مدیریتی شرکت به گونه‌ای باشد که بخواهند حق رای خود را در دستان خود حفظ کنند، ساختار سرمایه از دارندگان اوراق قرضه و وام‌ها تشکیل می‌شود تا سهام. 

     

  3. انعطاف‌پذیری برنامه‌های مالی- در یک شرکت، ساختار سرمایه باید به گونه‌ای باشد که در برنامه‌ها هم انقباض و هم آرامش وجود داشته باشد. اوراق قرضه و وام را می توان در صورت نیاز به زمان بازپرداخت کرد. در حالی که سرمایه سهام را نمی توان در هر نقطه ای که برای طرح ها سختی ایجاد می کند بازپرداخت کرد. بنابراین، برای ایجاد ساختار سرمایه، شرکت باید به سمت صدور اوراق قرضه و سایر وام ها برود. 

     

  4. انتخاب سرمایه گذاران- سیاست شرکت به طور کلی این است که دسته های مختلف سرمایه گذار برای اوراق بهادار داشته باشد. بنابراین، ساختار سرمایه باید به همه نوع سرمایه گذاران برای سرمایه گذاری انتخاب کافی بدهد. سرمایه گذاران جسور و ماجراجو معمولاً به دنبال سهام هستند و وام ها و اوراق قرضه معمولاً با در نظر گرفتن سرمایه گذاران آگاه افزایش می یابد. 

     

  5. شرایط بازار سرمایه- در طول عمر شرکت، قیمت بازار سهام تأثیر مهمی داشته است. در طول دوره رکود، ساختار سرمایه شرکت به طور کلی شامل اوراق قرضه و وام است. در حالی که در دوره‌های سود و تورم، سرمایه شرکت باید متشکل از سهام عموماً سهام باشد. 

     

  6. دوره تامین مالی: زمانی که شرکت بخواهد برای مدت کوتاهی تامین مالی کند، از بانک ها و سایر موسسات وام می گیرد. در حالی که برای مدت طولانی به انتشار سهام و اوراق قرضه می رسد. 

     

  7. هزینه تامین مالی – در ساختار سرمایه، شرکت باید به عامل هزینه در هنگام افزایش اوراق بهادار توجه کند. مشاهده می‌شود که اوراق قرضه در زمان کسب سود شرکت در مقایسه با سهامی که سهامداران سهم بیشتری در سود تقاضا می‌کنند منبع تامین مالی ارزان‌تری هستند. 

     

  8. ثبات فروش – یک تجارت تاسیس شده که بازار رو به رشد و گردش مالی بالایی دارد، شرکت در موقعیتی است که به تعهدات ثابت خود عمل کند. بهره اوراق قرضه بدون توجه به سود باید پرداخت شود. بنابراین، زمانی که فروش بالا باشد، در نتیجه سود بالاست و شرکت در موقعیت بهتری برای انجام تعهدات ثابت مانند سود اوراق قرضه و سود سهام در سهام ترجیحی قرار دارد. اگر شرکت فروش ناپایدار داشته باشد، شرکت در موقعیتی نیست که به تعهدات ثابت خود عمل کند. بنابراین، ثابت می شود که سرمایه در چنین مواردی ایمن است. 

     

  9. اندازه های یک شرکت- ساختار سرمایه شرکت های تجاری کوچک معمولاً شامل وام های بانک ها و سود انباشته است. در حالی که از سوی دیگر، شرکت‌های بزرگ با سرقفلی، ثبات و سود ثابت می‌توانند به راحتی به سراغ انتشار سهام و اوراق قرضه و همچنین وام و استقراض از مؤسسات مالی بروند. هر چه اندازه بزرگتر باشد، کل بزرگتر است.

بدون نظر

پاسخ دهید