نوآوری های عجیب و غریب یا سلاح های کشتار جمعی؟
هرکسی که بحرانهای مالی شدید و طولانی هشت سال گذشته را دنبال کرده باشد، از نقش مخرب محصولات مالی عجیب و غریب مانند اوراق مشتقه، مبادلات، معاوضههای پیشفرض اعتباری و گزینهها آگاه خواهد بود.
این ابزارها که ظاهراً برای محافظت در برابر خطر در جای خود قرار دارند، چنان برای سلامت سیستم مالی جهانی و اقتصاد جهانی سمی شدهاند که جای تعجب نیست که سرمایهگذار افسانهای آمریکایی، وارن بافت، آنها را « سلاحهای مالی کشتار جمعی » نامید.
این به این دلیل است که ابزارهای نوآورانه مالی که در زمان اختراع به عنوان معیاری از ثبات و محافظت در برابر ریسک مورد استقبال قرار میگرفتند، در عوض به بدهی تبدیل شدند، زیرا همانطور که مشخص شد، در نهایت در قیمتگذاری ریسک و پوشش ریسک در برابر نکول خوب نبودند.
نوآوری مالی چیست و چرا از آن استقبال شد؟
قبل از ادامه بیشتر، بهتر است بدانیم منظور از نوآوری مالی چیست. همانطور که دانشجویان مدیریت در طول دورههای MBA و سایر دورههای خود یاد میگیرند، ابزارهای مالی معمولاً برای قیمت، فاکتور ریسک، محافظت در برابر ریسکهایی مانند نکول طرف مقابل اختراع میشوند. علاوه بر این، نوآوریها در امور مالی نیز به دلیل این احتمال بسیار واقعی است که داراییهای مالی و فیزیکی ممکن است به طور ناگهانی به دلیل چرخههای اقتصادی ارزش خود را از دست بدهند و در عین حال، میتوانند بیش از حد متورم شوند که منجر به چرخشهای وحشیانه در بازارهای مالی شود.
بنابراین، مشتقاتی که به این دلیل نامیده می شوند که ارزش خود را از دارایی های زیربنایی به دست می آورند، به گونه ای ایجاد می شوند که هم از خریداران و هم فروشندگان دارایی ها در برابر نوسانات بیش از حد و تغییرات قیمتی محافظت می کند.
چه زمانی نوآوری مالی بد است؟
بنابراین، ممکن است به خوبی بپرسیم که اگر ریسک قیمت گذاری شود و رویدادهای اعتباری مانند نکول ها در برابر پوشش پوشش داده شود، چه مشکلی وجود دارد؟
پاسخ جزئی به این امر این است که نوآوری تا زمانی خوب است که به شیوه ای پایدار هدایت و کنترل شود. هنگامی که نوآوری زندگی خود را به دست میآورد، نتیجه خالص یا نتیجه نهایی این است که اغلب به موقعیتی میانجامد که نه سازندگان آن و نه کاربران آن متوجه نمیشوند که دقیقاً در مورد چیست.
البته این بدان معنا نیست که نوآوری فی نفسه بد است و بیشتر از آن، نوآوری مالی چیزی است که ذاتاً اشتباه است. در واقع، تنها به دلیل نوآوریهای مالی چند دهه اخیر است که مصرفکنندگان و بهویژه خردهفروشانی مانند شما و ما توانستهایم کنترل بیشتری بر پسانداز، پرتفوی و داراییهای خود داشته باشیم.
چگونه می توانیم از نوآوری مالی برای خوبی استفاده کنیم؟
بنابراین، در حالی که ما پیشنهاد نمی کنیم که نوآوری مالی متوقف شود، ما قطعاً از نوآوری مالی دفاع می کنیم که به نفع جامعه است و آنقدر پیچیده و پیچیده نمی شود که تعداد کمی از کارشناسان مالی متوجه می شوند که در مورد چیست . در واقع، نمونههای متعددی وجود دارد که نشان میدهد چگونه نوآوری مالی با هدف بهبود واقعی وضعیت فقرا انجام میشود و نه صرفاً به عنوان راهی برای کسب سود.
اینها شامل ابتکار اعتبارات خرد است که توسط بانکدار بنگلادشی و کارآفرین اجتماعی برنده جایزه نوبل، محمد یونس، که با بانک گرامین خود موفق شد بانکداری را برای زنان فقیری که تا به حال از دسترسی به اعتبار ساختاریافته محروم بودند و در مرحمت پول بیوجدان بودند، بیاورد. وام دهندگان
یا بانک هایی مانند باندان در ایالت بنگال شرقی هند که به طور مشابه، انقلابی را در بانکداری برای توده ها رهبری می کنند. البته، حتی در غرب، موارد متعددی مانند بورس کالا وجود دارد که در نتیجه ادغام سود مالی توسط بانکداران با مسئولیت اجتماعی، به کشاورزان در محافظت در برابر برداشت بد، تغییرات آب و هوایی و حتی سفته بازی محض کمک کرده است. که می تواند منجر به نوسان قیمت ها شود.
سود تنها معیار نیست
بنابراین، می توان گفت که مانند هر چیز دیگری در دنیای تجارت و امور مالی، تا زمانی که نوآوری مالی زیربنای ادغام واقعی سودآوری با تغییرات اجتماعی را داشته باشد، باید از آن استقبال و حتی حمایت و تشویق شود. هزینه ها با این حال، زمانی که نوآوری مالی به نمونه دیگری از حدس و گمان تبدیل می شود که در آن هدف تنها کسب درآمد هرچه بیشتر است، مطمئناً این چیزی است که ما باید نگران آن باشیم.
تهدیدهای نوظهور معاملات پرسرعت با ابزارهای مالی پیچیده اوبر
علاوه بر این، با ظهور تجارت پرسرعت و تجارت الکترونیکی، مسلماً چنین است که پیوند فناوری پیشرفته با محصولات مالی بیش از حد پیچیده، ما را به موقعیت خطرناکی سوق می دهد که در آن سرعت تغییرات تکنولوژیکی و افزایش پیچیدگی منجر می شود. در یک بازی با ورق های با ریسک بالا که در آن تصمیمات توسط انسان ها گرفته نمی شود، بلکه ماشین هایی هستند که اگرچه ظاهراً هدف هستند، می توانند از کنترل خارج شوند. در واقع، این واقعیت که در حال حاضر، رایانهها نقشهایی را که معاملهگران در بازارها انجام میدادند به عهده گرفتهاند، به این معنی است که روزی، متخصصان زیادی وجود نداشته باشند که بفهمند چه خبر است.
نتیجه
برای نتیجه گیری، نوآوری مالی قطعا منجر به کارایی در بازارها شده است. با این حال، گاهی اوقات، چنین نوآوری باید با ملاحظات انسانی و انسانی تعدیل شود. درست مانند اختراعاتی مانند دینامیت و دستاوردهای علمی مانند شکافتن اتم منجر به نتایج ویرانگری شد، حتی نوآوری های مالی که مبتنی بر درک این موضوع نیست که طمع گاهی اوقات می تواند منجر به فاجعه شود، قطعاً منجر به آن خواهد شد، همانطور که جهان راه سخت را آموخت. در طول یک دهه گذشته یا بیشتر
بدون نظر