بهترین زمان، و بدترین زمان، و CSR

حتی در زمان‌های عادی و آرام، CSR یا مسئولیت اجتماعی شرکتی جهشی است که توسط شرکت‌ها و رهبران کسب‌وکار به کار گرفته می‌شود تا وجدان خود را سیر کنند و راضی کنند که واقعاً به نیازهای محیطی و اجتماعی توجه می‌کنند و در عین حال، تضمین می‌کنند. که سازمان های آنها در رویکرد خود فعالانه به دنبال سود هستند.

در واقع، عموماً می‌دانیم که CSR اغلب یک تعبیر برای Green Washing است که در آن شرکت‌ها حوزه اجتماعی خود را به‌عنوان ایجاد تفاوت «چرخش» می‌کنند، در حالی که در واقعیت، بیشتر از همان فعالیت‌های تجاری شایع معمول است.

علی‌رغم اینکه دولت‌ها از شرکت‌ها برای کنار گذاشتن مقدار معینی از سود خود برای مسئولیت‌های اجتماعی استفاده می‌کنند، اکثر این فعالیت‌ها معمولاً در مقابل آنچه به عنوان Business Assual شناخته می‌شود، یک نمایش جانبی هستند.

بنابراین، CSR در بهترین زمان‌ها شکل دیگری از پس دادن است، زمانی که گرفتن از جامعه بیشتر از سابق است.

البته، نمی‌توان کل دنیای شرکت‌ها را با همان برس آغشته کرد و استثنائات شرافتمندانه‌ای وجود دارند و بوده‌اند که در آن رهبران کسب‌وکار رویایی مانند JRD تاتا و تا حدودی NR Narayana Murthy، که پول خود را در جایی که دهانشان در هر دو حالت بود، قرار داده‌اند. معنای واقعی و مجازی.

CSR در زمان آشفتگی و آشفتگی

با عطف به زمان کنونی که سیستم‌های جهانی در حال تحول هستند و قطعیت‌های قدیمی در حال محو شدن هستند و مدل‌های کسب‌وکار ساعت به ساعت مختل می‌شوند، می‌پرسیم که CSR چقدر اهمیت دارد و تا چه حد واقعاً دنبال می‌شود. .

در واقع، چگونه می‌توان انتظار داشت که شرکت‌ها شیوه‌های «ایده‌آل» CSR را در زمانی که بقای آن‌ها در خطر است و «صدای» بی‌وقفه‌ای که از رسانه‌ها و رسانه‌های اجتماعی 24 ساعته سرچشمه می‌گیرد، صدای عقل را «خفه می‌کند» واقعی کنند؟

به عبارت دیگر، از آنجایی که ما انسان‌ها ایمنی و بقای فوری را بر سایر نیازها ترجیح می‌دهیم، حتی شرکت‌ها و رهبران کسب‌وکار که انسان‌ها و انسان‌ها هستند، مجبور می‌شوند تظاهر به CSR را کنار بگذارند و در عوض، بر رقبای خود تمرکز کنند.

به همین دلیل است که در سال‌های اخیر، موارد بی‌شماری از «قربانی شدن» نیازهای محیطی و اجتماعی در «قربانگاه بقا» صورت گرفته است.

به عنوان مثال، تقریباً هر روز در اخبار می خوانیم که تنظیم کننده های مختلف در سراسر جهان وظیفه دارند اطمینان حاصل کنند که مسئولیت زیست محیطی با سیل بی پایان شکایات و موارد نقض چنین مسئولیت هایی توسط شرکت ها از بین می رود.

در واقع، صبح روزنامه را باز کنید و می توانید NGT یا دادگاه ملی سبز در هند و EPA یا آژانس حفاظت از محیط زیست در ایالات متحده را ببینید که در مورد پرونده های تشکیل شده توسط جامعه فعال احکام و احکام صادر می کنند.

بدتر از آن، از زمانی که ترامپ به عنوان رئیس جمهور انتخاب شد، ایالات متحده در حال عقب نشینی از حفاظت از محیط زیست است.

راه پیش رو

بنابراین، در چنین زمان‌های پرتلاطمی، شرکت‌ها باید چه کار کنند و راه پیش روی آنها و رهبران کسب‌وکار تا آنجا که به CSR مربوط می‌شود چیست؟

قبل از پاسخ به این سوال، مهم است که به یاد داشته باشیم که برنامه ریزی بلندمدت به خوبی مرده است و از این رو، این فکر باید در نظر گرفته شود و در زمینه قرار گیرد.

به عبارت دیگر، این روزها اکثر رهبران کسب و کار یا جهت گیری های لیبرال خود را رها کرده اند و به جای آن، اخلاق حاکم بر زمانه را پذیرفته اند که این است که هرکس ظالمانه ترین باشد، در مسابقه جلب توجه برنده می شود.

نتیجه آن بی‌توجهی مطلق به حقوق بشر، محیط زیست و جامعه است و انسان متعجب می‌شود که آیا موارد بی‌شمار چنین تخلفاتی ما را به وضعیتی می‌برد که کاملاً نامطلوب است؟

رهبران کسب و کار در زمان تاریک

با این حال، حتی در چنین دوران تاریکی، رهبران تجاری وجود دارند که هنوز صدای خود را بلند می کنند و برای مسئولیت های خود می ایستند.

آناند ماهیندرا، NRN و بیل گیتس برخی از چنین رویاپردازانی هستند که از بنیادها و گفته های عمومی خود برای ترویج ارزش های منصفانه و دفاع از حقوق مردم عادی استفاده می کنند.

از سوی دیگر، بسیاری از فعالان هستند که احساس می‌کنند چنین اقداماتی فقط چشم‌شوی است و اصرار دارند که کسب‌وکارها باید برای مقابله با چالش‌های قرن بیست و یکم تلاش بیشتری کنند.

در واقع، نظر ما نیز این است که علیرغم احساس غالب Gloom، رهبران تجاری باید قبل از اینکه دیر شود از ارزش‌های لیبرال دفاع کنند.

این بدان معناست که CSR نباید کنار گذاشته شود و در عوض باید فعالانه دنبال شود.

علاوه بر این، رهبران درست اندیش به دلیل شهرت و اعتبار خود در برابر جامعه مسئولیت دارند که از دیدگاه ها و نظراتی حمایت کنند، که اگرچه با ایدئولوژی غالب مغایرت دارد، هنوز باید با صدای بلند گفته شود.

در این مورد، اقدامات نایک که پس از اعتراض چند بازیکن NFL یا لیگ ملی فوتبال به ترامپ، نمونه‌ای از این است که چگونه شرکت‌ها می‌توانند موضع بگیرند.

نتیجه

در نهایت، در حالی که ما انتظار نداریم که شرکت‌ها کاملاً متزلزل و ایدئولوژیک شوند، با این وجود، خطوط قرمزی وجود دارد که ما به عنوان یک گونه نمی‌توانیم از آنها عبور کنیم و از این رو، بحث اینجاست که همه ما و به ویژه آنهایی که در موقعیت‌های قدرت در تجارت هستند. دنیا تعهد خاصی برای عمل دارند.

به هر حال، وقتی با فروپاشی اجتماعی و تخریب محیط زیست روبرو هستیم، چگونه می‌توانند انتظار داشته باشند که در زمان‌های غیرمعمول به کسب و کار عادی ادامه دهند؟ این کمترین کاری است که آنها می توانند برای نسل های آینده انجام دهند.

برای نتیجه گیری، به قول معروف، ما زمین را به ارث نبرده ایم، بلکه آن را صرفاً از فرزندان خود به عاریت گرفته ایم.

بدون نظر

پاسخ دهید