بشردوستی ثروتمندان بزرگ
اعلامیه اخیر مارک زاکربرگ، موسس فیس بوک، مبنی بر اینکه او 99 درصد از سهام خود را در شرکتش به امور خیریه می بخشد، روند میلیاردرها را که ثروت خود را به امور خیریه می بخشند، مورد توجه قرار داده است. در واقع، با شروع از بنیانگذار مایکروسافت، بیل گیتس، و از جمله سرمایه گذار افسانه ای، وارن بافت، افراد فوق العاده ثروتمند زیادی وجود دارند که تمام ثروت خود را به امور خیریه اهدا می کنند یا در حال انجام هستند . در حالی که این خبر خوشایند برای میلیاردها انسان فقیر در سراسر جهان است، زیرا بسیاری از پول ها صرف کمک به آنها می شود، طرف دیگر بحث نیز باید در نظر گرفته شود.
آیا این شستشوی سبز است؟
به عنوان مثال، بسیاری از منتقدان استدلال میکنند که قرار است این پولها به خیریه داده شود، چیزی جز یک CSR (مسئولیت اجتماعی شرکتی) که در آن شرکتها به سادگی برای مدیریت پولها با هدف سرمایهگذاری در پروژهها، اعتماد و پایههایی ایجاد میکنند. دوباره از مدل سود پیروی کنید. به عبارت دیگر، به جای پیروی از یک مدل خیریه خالص که در آن تراست ها و بنیادها به سازمان های غیردولتی (سازمان های غیردولتی) که درگیر مسائل بی شماری هستند، پول اهدا می کنند، تراست ها و بنیادها بر روی یک رویکرد تجاری تمرکز می کنند که در آن هیچ تفاوتی بین آنها وجود ندارد و شرکت هایی که به شیوه ای مشابه فعالیت می کنند.
تغییر پارادایم مورد نیاز است
دلیل این انتقاد این است که حتی سازمانهای غیردولتی که از اعتماد و پایهها بهره میبرند، سازمانهای شرکتی هستند که مجدداً از اصول تحلیل هزینه فایده و روشهای دیگری پیروی میکنند که ممکن است در کسب و کار حل مشکلات دنیا کارساز باشد یا نباشد. .
کسب و کار نجات جهان
در واقع، اصطلاح تجارت حل مشکلات جهان عمداً استفاده شده است زیرا شرکت ها اساساً می گویند هر پولی که اهدا می کنند باید به روشی مشابه تجارت اصلی آنها استفاده شود که در آن نتیجه مهم تر از وسیله است. به چنین اهدافی
هدفها روش ابزار را توجیه میکنند همیشه در دنیای سازمانهای غیردولتی که ماهیت پیچیده مشکلات اجتماعی به یک رویکرد انسانیتر و همدلانهتر نیاز است، کار نمیکند. نکته دیگری که مطرح می شود این است که شرکت ها و مؤسسان ثروتمند آنها صرفاً پولی را که از طریق یک سیستم استثماری به دست آورده اند می دهند و بنابراین اگر در اهدای پول نیز از همین روش پیروی کنند، نتیجه نهایی مشابه مدل سودآوری است. که به طور گسترده به عنوان یکی از دلایل مشکلات متعدد اجتماعی و زیست محیطی در جهان ذکر شده است.
مثالی شایسته برای دیگران
با این اوصاف، باید توجه داشت که عدهای هستند که این نگرانیها را کنار میگذارند و اصرار میکنند که هر گونه پولی که به نفع فقرا اهدا میشود استقبال میشود و حداقل این افراد مانند گیتس، زاکربرگ و بافت در حال ایجاد هوشیاری هستند. تلاش و الگو قرار دادن سایر افراد ثروتمند که از آنها پیروی کنند و به جامعه ای که از آن شهرت و ثروت زیادی به دست آورده اند، انفاق کنند. بنابراین، این بحث دو طرف دارد و از این رو، قبل از نتیجه گیری سریع در مورد خوب یا بد بودن این شکل جدید بشردوستی، باید هر دو طرف را سنجید.
تفاوت بین ثروتمندان دوره قبلی و ثروتمندان فعلی
از نظر تاریخی، ثروتمندان بزرگ همیشه در خط مقدم امور بشردوستانه بوده اند و تفاوت بین تاجران دوره قبلی مانند راکفلرها و گیتس این است که اولی تنها بخشی از ثروت خود را اهدا کردند در حالی که دومی به همراه دیگرانی مانند بافت و زاکربرگ قصد دارند تا بیشتر پولشان را بدهند بنابراین، در اینجا این بحث وجود دارد که این شکل جدید از خیریه با توجه به خطرات زیاد در مسائل حل مشکلات جهان، واقعاً یک پیشرفت خوشایند است.
بنابراین، برای پرداختن به انتقادات این گونه افراد، بهتر است آنها شخصاً به شیوه ای مشابه گیتس در نظارت بر پرداخت و تأثیر خیریه خود مشارکت داشته باشند و همچنین اطمینان حاصل کنند که پروژه هایی که آنها تأمین مالی می کنند، کلان را به هم متصل می کنند. و همچنین میکرو. به عبارت دیگر، آنها نباید به نگاه کلان اکتفا کنند و در عوض باید اطمینان حاصل کنند که کار مردمی واقعی با پولی که اهدا می کنند انجام می شود.
چراغی که به خانه رواست به مسجد حرام است
روش بهتری برای این افراد این است که شیوههای تجاری مسئولانه را در سازمانهای خود ایجاد کنند تا با شعار شروع خیریه از خانه، الگو باشند. به عبارت دیگر، چه راهی برای نجات جهان بهتر از پیروی از شیوههای تجاری مسئولانه اجتماعی و زیستمحیطی و الگوسازی برای دیگران. در واقع، نجات دنیا می تواند به این معنا باشد که ابتدا باید خانه خود را مرتب کرد و سپس از درون به بیرون رفت.
مسئولیت در قبال نسل های آینده
برای پایان دادن به بحث، پس از بررسی هر دو طرف بحث، اکنون میتوان گفت که در حالی که این اعمال خیریه باید مورد استقبال و پیگیری دیگران نیز قرار گیرد، اما هیچ چیز بهتر از الگو گرفتن و اطمینان از تغییر نظام از سوی آنها نیست. دنیای بهتری را برای همه به وجود آورید. از این گذشته، از آنجایی که زاکربرگ این پول را برای جشن تولد دخترش اهدا کرد، لازم به یادآوری است که جهان به همان اندازه که متعلق به ما است به نسلهای آینده نیز تعلق دارد و ما صرفاً آن را از آنها قرض گرفتهایم و از این رو، مسئول تضمین آن هستیم. که آنچه را که ما منتقل می کنیم می تواند آینده را تحمل کند.
بدون نظر