دیدگاه غالب: تجارت کسب و کار سود است
از زمانی که شرکت مدرن به شکل کنونی شکل گرفت، اجماع اساسی وجود داشت که شرکت برای خدمت به سهامداران یا سهامدارانش وجود دارد. میلتون فریدمن، اقتصاددان افسانه ای فقید مکتب شیکاگو، اظهار داشت که “مسئولیت تجارت کسب سود است”. وی همچنین افزود که “کسب و کار کسب و کار سود است” و از این رو، بر اساس این مکتب فکری، در مورد اینکه اولویت های شرکت و مدیران یا صاحبان آن باید کجا باشد، دو راه وجود ندارد. این اولویت ها نسبت به سهامداران و سهامداران به این معنی بود که شرکت ها برای مدت طولانی هیچ گونه تأثیرات اجتماعی یا زیست محیطی عملیات خود را در نظر نمی گرفتند و در عوض، اساساً اصرار داشتند که در تجارت برای کسب سود هستند. این بدان معناست که شرط اصلی برای کسب و کارها این بود که تا حد امکان پول به دست آورند و سهامداران و سهامداران خود را به قیمت تمام منافع دیگر راضی کنند. در واقع، بسیاری از کسب و کارها حتی به آنچه که اکنون به عنوان سهامداران شناخته می شوند فکر نمی کردند و در عوض، بسیاری از آنها را بدیهی می دانستند. این تفکر این بود که وقتی یک شرکت به اندازه معین و معیاری از سودآوری دست یافت، میتوانست مورد احترام اعضای تشکیل دهنده خود قرار گیرد و از این رو، هدف اصلی رشد هرچه سریعتر و تا حد امکان بزرگ بود.
دیدگاه جایگزین: از جمله جنبه های خارجی
این وضعیت تا اواسط دهه 1980 ادامه یافت، زمانی که درک فزایندهای وجود داشت که شرکتها و پیگیری آسیبشناختی آنها برای سود به این معنی است که محیط زیست همراه با هزینههای اجتماعی جوامع ریشهکن شده و گروههای محروم بیشترین تأثیر را میپذیرد. این امر منجر به تشکیل بسیاری از گروههای فعال و مدافع شد که به عهده گرفتند به دادگاهها، لابی کردن سیاستمداران و اعتراض به اقدامات تجاری ناعادلانه شرکتها بپردازند. به تدریج، اصطلاح سهامداران برای نشان دادن مؤلفه های متعددی که یک شرکت باید به جای تنها سهامدارانش به تنهایی مدیریت کند، استفاده می شد. در واقع، تا دهه 1980 هزینههای زیستمحیطی کسبوکار صرفاً بهعنوان عوامل خارجی که خارج از هزینههایی بود که یک محصول به همراه داشت، حذف میشد. برای مثال، اگر شرکتی محیط زیست را آلوده کند، اثرات آلودگی به عنوان خارجی از هزینه انجام تجارت در نظر گرفته می شود و از این رو، شرکت مسئولیتی برای پرداخت آن ندارد. با این حال، این موضوع مورد اعتراض فعالان اجتماعی و محیطزیستها قرار گرفت که نسبت به اقدامات درندهبازی شرکتها اعتراض کردند و خواستار پرداخت این شرکتها برای تأثیری که از نظر اجتماعی و زیستمحیطی دارند، شدند.
وضعیت کنونی
اگر به زمان حال روی آوریم، آشکار می شود که اثرات رشد مستمر و بی وقفه تغییرات آب و هوایی، جنگل زدایی، از بین رفتن تنوع زیستی، جوامع ریشه کن شده و نابرابری های درآمدی در مقیاس بزرگ است. بنابراین، نکته اینجاست که ما به وضعیتی رسیدهایم که شرکتها نمیتوانند در حالت عادی به کار خود ادامه دهند، زیرا اقدامات آنها چنان هزینهای را بر جامعه تحمیل کرده است که حتی سهامداران/سهامداران آن نیز دچار نگرانی شده است. به همین دلیل است که دیگر مد نیست در مورد مدیریت سهامداران به تنهایی صحبت کنیم و اصطلاح مدیریت سهامداران رایج شده است. اگر دیدگاههای مربوط به سهامداران و سهامداران را مقایسه کنیم، متوجه میشویم که اولی تماماً در مورد پول است در حالی که دومی جنبه انسانی تجارت همراه با پول است. این بدان معنی است که شرکت ها نمی توانند سهامداران را نادیده بگیرند، همانطور که نمی توانند به تنهایی به سهامداران رسیدگی کنند. این جنبه کلیدی است که باید در مورد مدیریت سهامداران و مدیریت سهامداران در نظر گرفته شود.
تجارت طبق معمول نمی تواند ادامه یابد
همانطور که قبلا ذکر شد، ما در مرحله ای هستیم که با الگوی رشد بی بند و بار خود هزینه های زیادی را به جهان تحمیل کرده ایم و از این رو، زمان آن فرا رسیده است که به جای صرفاً منافعی که مالک شرکت هستند، در مورد همه سهامداران صحبت کنیم. به عبارت دیگر، ما باید دغدغههای همه گروههایی را که در عملیات و موفقیت یک سازمان سهم دارند، که فراتر از جنبههای پولی به تنهایی است، پاسخ دهیم. علاوه بر این، ما باید همه افراد را به عنوان سهامداران فعالیت خود در نظر بگیریم و نه تنها کسانی که سالانه سود سهام پرداخت می شود. شرکت ها مسئولیت اجتماعی و زیست محیطی در قبال اولی دارند، که اخلاقی، انسانی و فقط در راستای منافع بشریت است به جای اینکه فقط در مورد سود و پول وسواس داشته باشند. بر این مبنا، دولتهای چندین کشور (از جمله کشورهای در حال توسعه) موظف شدهاند که شرکتها باید بخشی از درآمدهای خود را به سمت مسئولیت اجتماعی اجتماعی یا مسئولیت اجتماعی شرکت کنار بگذارند. این بدان معناست که سهامداران آن باید علاوه بر سود زیست محیطی، اجتماعی و اخلاقی نیز دریافت کنند، که در کنار سود نقدی که به سهامداران پرداخت می کنند، پولی نیست.
نتیجه
قبل از پایان این مقاله، لازم به ذکر است که همه ما تاثیر هزینه های اجتماعی و زیست محیطی انجام کسب و کار را به طور معمول احساس می کنیم. از این رو، زمان آن فرا رسیده است که همه ما به عنوان مدیران شرکتهای آینده، مدیران شاغل و شهروندان نگران، اطمینان حاصل کنیم که شرکتهایی که در آینده برای آنها کار میکنیم یا قبلاً کار میکنیم، باید به جای سهامداران به تنهایی، سهامداران را مدیریت کنند. در نتیجه، مدیریت سهامداران راه پیش رو است و مدیریت سهامداران دیگر نمی تواند کفایت کند. شرکتها برای کسب سود وجود دارند، اما در عین حال، نمیتوانند از دست دادن سودی که جامعه بزرگتر به دلیل اعمالشان چشم پوشی میکند، نادیده بگیرند. در واقع، گاهی اوقات این ضررها ممکن است بیشتر از سودی باشد که شرکت ها به دست می آورند.
بدون نظر