مشکلات تصمیم گیری مدیران: چگونه می توان شرکت ها را در زمان بحران رشد داد؟
در مقالات قبلی به این موضوع پرداختیم که چگونه تصمیم گیری در این مواقع مملو از ریسک، عدم اطمینان و ابهام است. در این مقاله به بررسی معضلی کلیدی پیش روی مدیران در این دوران که شرایط اقتصادی تاریک است می پردازیم. برای شروع، مدیران با وظیفه غیر قابل رغبت بازگرداندن سودهای بالا در زمان فشارهای تورمی روبرو هستند.. این بدان معناست که اگر باید بازده واقعی داشته باشید، شرکت شما باید بیش از نرخ تورم غالب رشد کند. به عنوان مثال، اگر نرخ تورم 10 درصد باشد، نرخ رشد شرکت باید بیشتر از آن باشد و مهمتر از آن، درصد افزایش در سود خالص نیز باید بیشتر از آن باشد، اگر بازده واقعی سرمایه باید مثبت باشد. به همین دلیل است که برخی از سهام در مقایسه با سایر سهام عملکرد خوبی دارند، زیرا نرخ بازده واقعی آنها بیشتر از نرخ تورمی است.
در مرحله بعد، مدیران همچنین با معضل افزایش هزینه های نهاده ها، افزایش مالیات و رقابت از سراسر جهان روبرو هستند .
نکته اینجاست که از آنجایی که دولتها در سرتاسر جهان مالیاتها را بهعنوان راهی برای افزایش درآمد افزایش میدهند، به این معنی که تمام هزینههای ورودی افزایش مییابد که منجر به تأثیر آبشاری بر درآمد شرکتها میشود. علاوه بر این، با تشدید رقابت از سوی مراکز دستمزد کمتر و هزینه کمتر، مدیران بسیاری از شرکتهای چندملیتی و داخلی با وضعیتی مواجه میشوند که در آن نه تنها باید رشد بیشتری نسبت به سایرین داشته باشند، بلکه هزینهها را نیز در این فرآیند کاهش دهند. نکته اینجاست که شرکتها میتوانند با افزایش درآمد و کسب سود بیشتر، اعداد نهایی را افزایش دهند یا برای افزایش سودآوری شرکتشان، هزینهها را کاهش دهند. سناریوی ایده آل این است که آنها بتوانند همزمان سود را افزایش دهند و هزینه ها را کاهش دهند که منجر به نیروانا برای مدیران شود.
در نهایت، در دوران رکود، شرکتها با مصرفکنندگانی که کمتر خرج میکنند و تقاضای بیشتری دارند سر و کار دارند. این بدان معنی است که آنها باید با کاهش فروش و افزایش تخفیف هایی که باید به مصرف کنندگان منتقل شود، مبارزه کنند . از این رو، هجمه مضاعف کاهش سود و کاهش سودآوری به این معنی است که مدیران وظایف سختی بر عهده دارند. علاوه بر این، با خرید کمتر مصرفکننده، در جایی که قیمتها پایین است اما مصرفکنندگان پولی برای خرج کردن ندارند، کاهش تورم ایجاد میشود. از این رو، در هر صورت، بحران های اقتصادی خسارت سنگینی بر شرکت ها وارد می کند و از این رو مدیران در مواجهه با انتخاب های تصمیم گیری با سردرد مواجه می شوند.
البته، سناریوهای غم انگیزی که در اینجا ترسیم شده است، لزومی ندارد که شرایط پایان جهان باشد و راه ها و ابزارهایی برای شکست دادن تاریکی و سوار شدن بر رکود وجود دارد. نوآوری یکی از جنبه هایی است که شرکت ها می توانند برای انطباق با محیط سخت بازار اتخاذ کنند. جدای از آن، شرکت ها همچنین می توانند فرآیندهای فعلی خود را بهینه کنند و جریان کار خود را مجددا مهندسی کنند تا کارایی و هم افزایی حاصل شود که ارزش جدیدی برای آنها ایجاد کند. آنها همچنین می توانند ساختار هزینه خود را منطقی کنند تا هزینه های غیر ضروری و زائد حذف شوند. در نهایت، آنها همچنین می توانند بر روی موثرتر و کارآمدتر کردن زنجیره تامین خود تمرکز کنند.
بدون نظر