قوهای سیاه و شوالیه های سفید: خطرات عملیات در VUCA و محیط جهانی
کسب و کارهای جهانی در یک محیط بین المللی که نوسان، غیرقابل پیش بینی، نامطمئن و شتابان است، فعالیت می کنند.
اصطلاح VUCA یا نوسانات، عدم قطعیت، پیچیدگی و ابهام برای توصیف محیط جهانی که شرکت های چند ملیتی در آن فعالیت می کنند استفاده می شود. علاوه بر این، یک چارچوب PESTLE یا سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، فناوری، حقوقی و محیطی نیز می تواند برای درک و ارزیابی عوامل محیطی کلان جهانی در بازی برای شرکت های چند ملیتی به کار رود.
بنابراین، در این مقاله، ما از این دو مدل یا ابزار برای ارزیابی و شناسایی ریسکهای جهانی که از تلاقی عوامل مختلف محیطی ناشی میشوند، استفاده میکنیم و راهنمای مفیدی را در اختیار تصمیمگیرندگان قرار میدهیم تا بتوانند از این قبیل خطرات عبور کنند و تأثیر آن را کاهش دهند. چنین خطراتی
قوهای سیاه
اصطلاح قوهای سیاه به رویدادهای تصادفی اطلاق می شود که احتمال وقوع آنها بسیار کمتر است، اما در عین حال بیشترین آسیب را در هنگام برخورد ایجاد می کنند .
این اصطلاح توسط کارشناس معروف کاهش خطر، نسیم نیکلاس طالب، ابداع شد، که به کشف قوهای سیاه در استرالیا اشاره کرد که در آن کسانی که تصادفاً آنها را دیدند متوجه شدند که تا آن زمان، حتی از وجود قوهای سیاه آگاه نبودند و یک بار آگاه شدند، متوجه شدند که جهان بینی آنها تا چه اندازه تغییر کرده است.
از نظر ریسک، طالب اشاره میکند که چگونه رویدادهای به ظاهر نامطمئن که همه فکر میکنند رخ نمیدهند، پس از آشکار شدن، حداکثر اثر را پشت سر میگذارند که منجر به شوکهایی برای سیستم میشود که به سادگی از قبل تعیین نشده است.
بنابراین، تصمیم گیرندگان در شرکت های جهانی باید اطمینان حاصل کنند که از چنین خطراتی آگاه هستند، اگرچه احتمال وقوع آنها ناچیز است و از این رو، اکثر پرسنل کلیدی به سادگی برای جستجوی چنین خطراتی آموزش ندیده اند .
محیط زیست VUCA
نوسان
محیط کلان جهانی به دلیل تلاقی رویدادهای جهانی و محلی بسیار ناپایدار است.
علاوه بر این، آنچه در گوشهای از جهان رخ میدهد دیگر از نظر تأثیر محدود به آن مکان نیست، بلکه تأثیرات آبشاری بر تمام مناطق جهان دارد. این نتیجه یکپارچگی و پیوند سیستمیک است که پیامدی به نام اثر پروانه ای دارد.
بر اساس این نظریه، پروانه ای که بال های خود را در گوشه ای از جهان تکان می دهد، به دلیل ماهیت سیستمیک علت و معلول، باعث ایجاد طوفان در منطقه ای کاملاً متفاوت می شود. به عبارت دیگر، ما در یک دنیای جهانی شده زندگی می کنیم که در آن یک رویداد در جایی اثر ایجاد نوسان در منطقه دیگر در هر نقطه را دارد.
عدم قطعیت
جدای از نوسانات، محیط کنونی جهانی نیز بسیار نامشخص است. این عمدتاً به دلیل همگرایی نیروهای مختلف است که همگی در یک زمان ادغام میشوند و منجر به آسیبپذیریهای سیستمی میشوند که با خود عدم اطمینان را به همراه میآورند.
در واقع، تصمیمگیرندگان در شرکتهای جهانی دیگر نمیتوانند به برنامهریزی بلندمدت یا حتی میانمدت راضی باشند، زیرا زمانی که تصمیمهایشان گرفته میشود، یک رویداد کاملاً نامرتبط رخ میدهد که منجر به عدم اطمینان و نوسان میشود و در نتیجه آچاری به برنامههای خوب آنها میاندازد. .
به همین دلیل است که اکثر شرکتهای جهانی در حال حاضر برنامههای بسیار خاصی برای هر منطقه دارند و همچنین به نمایندگان محلی و منطقهای قدرت دادهاند تا تصمیم بگیرند که چه چیزی برای کسبوکارها با توجه به شرایط ضروری است.
پیچیدگی
اگر بگوییم محیط جهانی که شرکت های چند ملیتی در آن فعالیت می کنند پیچیده است، دست کم گرفته شده است. در واقع، می توان تا آنجا پیش رفت که گفت که محیط اقتصاد کلان فعلی بسیار پیچیده و همچنین چند لایه است که به این معنی است که پیچیدگی یک هنجار است نه استثنا.
به عنوان مثال، شرکتهای جهانی در حوزههای قضایی متعدد فعالیت میکنند، به این معنی که آنها علاوه بر قوانین حاکم بر قراردادهای تجاری دوجانبه و چندجانبه، تابع قوانین و مقررات خاص هر کشور هستند.
این تأثیر به فعلیت رساندن مجموعه ای چند لایه از قوانین بر روی یکدیگر و همچنین تلاقی با یکدیگر دارد. بنابراین، پیچیدگی در اقتصاد جهانی ذاتی است و از این رو، ریسکها به همین ترتیب با تعیین مجموعه قوانین خاص هر کشوری که منجر به ماتریسی از قوانین و قواعد میشود، چند برابر میشود که خطرات بیشتری نسبت به سادهسازی مسائل ایجاد میکند.
گنگ
یکی دیگر از ویژگی های اقتصاد جهانی، لایه های متعدد ابهام است که خود را به تصمیم گیرندگان در شرکت های چند ملیتی نشان می دهد. به عنوان مثال، تلاقی نیروهای مختلف به این معنی است که تصمیم گیرندگان اکنون باید ابتدا موقعیت را با حفاری عمیق و لایه برداری از لایه های پیچیدگی و سردرگمی درک کنند.
در واقع، با توجه به این واقعیت که جهان همزمان در حال تکهتکهتر شدن و مرتبطتر شدن است، برای تصمیمگیرندگان سخت است که طبقهبندی کنند چه چیزی جهانی و چه چیزی محلی است و در عین حال دیدگاه روشنی در مورد اینکه کدام خطر ناشی از آن است. عامل.
جدای از این، تصمیم گیرندگان همچنین باید روابط بین عوامل مختلفی را که می تواند منجر به ایجاد یک ماتریس خطر مانند پیاز شود که در آن هر لایه پوست کنده نشده منجر به خطرات پنهان دیگری می شود، غربال کرده و تجزیه و تحلیل کنند.
ریسک های سیاسی
همانطور که گفته می شود، همه سیاست ها محلی است و این بدان معنی است که ریسک های سیاسی و عوامل سیاسی نقش مهمی در تأثیرگذاری بر اقدامات تصمیم گیرندگان در شرکت های جهانی دارند. به عنوان مثال، سیاستهای ملی خاص با هدف حمایت از صنایع داخلی از طریق تعرفهها، بندهای عدم تصرف، و محدود کردن سرمایهگذاری خارجی در کشور، همگی میتوانند تأثیری بر ثروت شرکتهای جهانی داشته باشند، زیرا آنها در کشورهای مختلف در سراسر جهان فعالیت میکنند.
در واقع، این واقعیت که ریسک سیاسی در حال حاضر در زمره ریسکهای بزرگی قرار میگیرد که شرکتهای جهانی با آن مواجه هستند، نشاندهنده میزان تأثیر این عامل و همچنین جدیت توجه تصمیمگیرندگان در شرکتهای جهانی به ریسکهای کوچک و بزرگ ناشی از تصمیمهای سیاسی است. .
ریسک های اقتصادی
این ریسک تا حدودی برای تصمیم گیرندگان جهانی به عنوان رکود شناخته شده است و چرخه های رونق و رکود اقتصادی ذاتی سرمایه داری جهانی است و در همه کشورهای دارای سیستم بازار آزاد رخ می دهد.
در واقع، این غرب بود که اولین کسی بود که روندهای رونق و رکود ادواری را تجربه کرد و از این رو، شرکت های جهانی و به ویژه آنهایی که مبتنی بر غرب هستند، از این خطر آگاه هستند. علاوه بر این، با گسترش سریع سرمایهداری، حتی شرکتهای آسیایی هم اکنون در معرض خطرات اقتصادی قرار دارند و از این رو، تصمیمگیرندگان در شرکتهای جهانی درک اولیه و کنترلی در مورد چگونگی انجام ریسکهای اقتصادی دارند.
با این حال، بحران اقتصادی جهانی در سال 2008 بسیاری از شرکتها را در سراسر جهان غافلگیر کرد و بهویژه، عواقب بلافاصله پس از فروپاشی بانک سرمایهگذاری آمریکا، Lehmann Brothers، آنقدر آشفته و غیرقابل پیشبینی بود که تصمیمگیرندگان در اکثر موارد. شرکت ها متوجه شدند که اقتصاد جهانی تا چه حد یکپارچه و به هم پیوسته و همچنین غیرقابل پیش بینی و نامطمئن شده است.
خطرات اجتماعی
تغییر روندهای اجتماعی-فرهنگی و همچنین جمعیتی بیش از هر چیز بر شرکت های جهانی تأثیر می گذارد.
با جهانی شدن اقتصاد جهانی، بخش های زیادی از مصرف کنندگان از کشورهای در حال توسعه شروع به آرزوی استانداردهای زندگی و تجملات غربی کرده اند. علاوه بر این، جهانی شدن منجر به رفاه در کشورهای تا آن زمان فقیر شده و در بسیاری از کشورها موفق به ایجاد طبقه متوسط قابل توجهی شده است.
روی هم رفته، طبقه متوسط مشتاق به این معنی است که شرکتهای جهانی اکنون در کشورها و مناطقی فعالیت میکنند که تلاقی نیروهای جمعیتی و اجتماعی-فرهنگی خطراتی را که با آن مواجه هستند تعیین میکند.
همانطور که گفته شد، فرهنگ نقش عمدهای در شکلدهی رفتار مصرفکننده ایفا میکند و به همین دلیل است که بسیاری از شرکتهای جهانی رویکرد گلوکال را برای کاهش ریسک اتخاذ میکنند . به عنوان مثال، مصرف کنندگان چینی و هندی با درآمد متوسط اغلب مایل به مصرف کالاها و خدماتی هستند که تا آن زمان در اختیار غربی ها بود.
از سوی دیگر، آنها همچنین تمایلی به دست کشیدن از نگرشهای فرهنگی تعیینشده خود ندارند، به این معنی که شرکتهای جهانی در صورت اتخاذ استراتژیهای صرفاً جهانی در بازارهای محلی، در معرض خطر بیگانگی این بخش مصرفکننده هستند.
ریسک های تکنولوژیکی
همگرایی بیسابقه فناوریهای دیجیتال به این معنی است که ریسکهای فناوری نقش بسیار مهمی در ایجاد ریسکهای بیشتر برای تصمیمگیرندگان دارند. به عنوان مثال، اگر یک شرکت محصولی را در یک بازار خاص معرفی کند تا متوجه شود که ظرف چند ماه، محصول دیگری با فناوری پیشرفته عرضه شده است که در طول این چند ماه تغییر کرده است.
در واقع، هر کسی که یک گوشی هوشمند خریداری کرده است، به این موضوع ارتباط دارد که چگونه هر ارتقا یا هر نسخه از نظر فناوری به حدی پیشرفت کرده است که رقبا اکنون به ماهها و سه ماههها فکر میکنند تا سالها که منجر به تسریع در عرضه محصول و خطر تبدیل شدن به آن میشود. در کمترین زمان منسوخ شده است
ریسک های ژئوپلیتیک
علاوه بر خطرات فوق الذکر، شرکت های جهانی عمدتاً تحت تأثیر ریسک های ژئوپلیتیکی قرار می گیرند که به دلیل وخامت روابط بین کشورها و منجر به درگیری مسلحانه ایجاد می شود.
در واقع، در جهان پس از 911، تجارت از ژئوپلیتیک جدایی ناپذیر است، زیرا سیستم جهانی به حدی به هم پیوسته و یکپارچه است که برای شرکت های جهانی اجتناب ناپذیر است که طعمه خطرات ژئوپلیتیکی شوند.
به عنوان مثال، اگر بگوییم یونیلور هم در هند و هم در پاکستان فعالیت می کند و درگیری مسلحانه بین این کشورها رخ می دهد. سپس، مطمئناً عملیات یونیلیور در این کشورها تا حدی تحت تأثیر قرار می گیرد که مجبور است بین آنها یکی را انتخاب کند.
علاوه بر این، تحریمها و محدودیتها بر روی کشورها بر شرکتهایی که در آنجا فعالیت میکنند تأثیر میگذارد. به عنوان مثال، تحریمهای اخیر علیه ایران ادامه تجارت شرکتهای اروپایی و آمریکایی در آنجا را دشوار کرده است.
جدای از این، حتی ممنوعیت تجارت شرکت های روسی با نهادهای آمریکایی منجر به عواقب غیرقابل پیش بینی از جمله استعفای روسای چندین شرکت چند ملیتی روسی که در سراسر جهان فعالیت می کنند، شده است.
جنگ های تجاری
هیچ بحثی در مورد خطرات پیش روی شرکت های جهانی بدون در نظر گرفتن جنگ های تجاری جاری بین کشورها در سیستم تجارت جهانی کامل نمی شود.
در واقع، زمانی که ایالات متحده بر کالاهای ساخته شده در چین، هند، یا اتحادیه اروپا و کانادا و مکزیک تعرفه اعمال می کند، خطر این را دارد که این کشورها نیز به همین ترتیب اقدام به تلافی کنند و این بدان معناست که شرکت های جهانی در یک آتش متقاطع گرفتار می شوند. هم برای صادرات و هم برای واردات مشمول تعرفه هستند.
این نتیجه این است که چنین شرکتهایی باید با خطر کاهش سود و کاهش سودآوری مواجه شوند، زیرا کالاها و خدمات آنها گرانتر میشوند و باعث میشود مصرفکنندگان جایگزین و جایگزینها را ترجیح دهند.
در واقع، نمیتوان گفت که جنگهای تجاری جاری بزرگترین خطر را برای شرکتهای جهانی نشان میدهد، بهویژه زیرا آنها در مناطق و کشورهای متعددی فعالیت میکنند و از این رو، باید پیچیدگیهای سیستم مالیاتی و تعرفههای هر کشور را در نظر بگیرند.
شوالیه های سفید
بحث تا کنون، محیط VUCA را که در آن شرکتهای جهانی در آن فعالیت میکنند، توصیف کرده است و چگونگی خطرات ناشی از عوامل علی مختلف را با تصمیمگیرندگان در شرکتهای جهانی تحلیل کرده است.
همانطور که مشاهده می شود، ریسک های متعددی وجود دارد که از تلاقی همه این عوامل سرچشمه می گیرد و اینجاست که باید استراتژی های کاهش ریسک مناسبی در نظر گرفته شود.
این امر مستلزم رویکرد شوالیه سفید از سوی تصمیم گیرندگان است که در آن این اصطلاح به شوالیه درخشان در زره اشاره دارد که روز را در برابر شانس های غیرقابل حل نجات می دهد .
در واقع، اگرچه ما پیشنهاد نمیکنیم که مدیران شرکتهای جهانی ابرقهرمان باشند و شرکتهایشان را نجات دهند، با این وجود، آنچه توصیه میکنیم این است که تصمیمگیرندگان باید ریسکهای پیش روی شرکتهایشان را به شیوهای واقعبینانه ارزیابی کنند و سپس اقداماتی را برای کاهش آنها انجام دهند.
برای نتیجهگیری، حلقه OODA که از مشاهده ریسکها، جهتدهی شرکتها بر این اساس، تصمیمگیری در مورد مسیر اقدام مناسب، و سپس اقدام بر روی استراتژیهای کاهش ریسک حمایت میکند، نیاز لحظهای برای رشد کسبوکارها در هرج و مرج است.
بدون نظر